11-02-2013, 02:13 AM
آلیس نوشته: تا جاییکه من میدانم (!) شما "حافظ" را خداناباور و مادهگرا میدانید که پشت ظاهر تصوف پنهان شده است؟!درود بر شما و شادمانم که شمارا بار دیگر در این سخنگاه میخوانم.
شاید از پیری است ولی من گمان نمیکنم که جایی گفته باشم که حافظ
ماده گرا و بیخدا بوده است. گفتم که او دین-نکوهنده بود. نکوهش دین،
پیوندی بایسته با بیخدایی ندارد. همچنین نیز جایی بیاد ندارم که گفته باشم
که حافظ هوادار تصوف (شاید فردید تان عرفان باشد) بوده. به وارونه،
بار رازشناسیک (عرفانی) حافظ بسیار اندک است و اگر فردید تان ساده-
زیستی حافظ بوده، آنهم از درویش پسندی و اینها نبوده، بساکه از نبود
پول بوده ، چناکه خودش گاه از نرسیدن "وظیفه" (= پول ماهیانه از سوی
شاه یا فرمانروا و بزرگان ..) می نالیده است. حافظ را میتوان از "رند" ها
بشمار آورد، آنهم رند به چم آن زمان و نه به چم امروزی که به آدم پدرسوخته
و اینها میگویند و بار بدی دارد. رندی از آنجا که سخن خود را زیرکانه میگفته
و چند ویژگی دیگر. همچنین او مردی تیزویر بوده ( چنانکه از نامش پیداست)
و آسنایی به دین های کهن و آموزه های آنان داشته و برخی از حافظ شناسان
پایور کرده اند که از میانه زندگانی ، او با یک گروه "روشنویر" آنزمان ، که
میتوان با فراماسون های سده های دییتر در اروپا سنجید، همراه و همکار پنهانی
بوده و نکته هایی از چامه های او که به کیش مهر و آیین های مهریان گوشه
میزند، نشانگر این جهان بینی و این گرایش بوده است. این گروه سیاسی/دینی
در آنزمان هم با بنیادگرایی و آخوندیسم سر ناسازگاری داشته .
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد