10-20-2013, 11:16 PM
Ouroboros نوشته: پاسخ شما برای کسانی که دیالکتیک را روشی برای توجیه تناقضات فکری معرفی میکنند چیست؟"توجیه" به خودی خود بدی کار را میرساند داشتن "پادستیزی اندیشه" (تناقض فکری) که
دیگر براستی یک بدبختی بزرگ میباشد! و از انیرو این پرسش شما رتوریک است.
من تنها میتوانم بگویم که مارکسیستها از این فرایافت برای نیکنمایی دروغین هیچ چیزی
سود نمیبرند چون ستیز درونی در اندیشه هایشان نیست، به وارونه مارکسیسم یکی از
کمتا ترین جهان بینی هاست که دارای سازگاری درونی میان بخش های خود است و
از اینرو در زمان بسیار اندکی، کامیابی های شگرف و هنایش های ماندگار داشته و
داستانش هم ، به وارون امید سرمایه داران و بهره کشان، پایان نگرفته است.
دیالکتیک، فرایافتی است که اگر بخواهیم ساده بگوییم، میکوشد که دگرنده بودن جهان
مادی را برساند و بر آن پای فشارد، دگرگونی هایی که گاه سامانه ای وارون سامانه ی
پیشین را پدید میاورند، یا ساختار های کهن را میشکنند و ارزش های گذشته را بی ارزش
مینمایند. این به این چم نیست که قانون ماده در دگرگونی است، قانون ماده یگانه و
استوار و بیدگرگونی است، چیزی که دگرگون میشود، چینش مادی است و نه ویژگی
و قانون های ماده؛ آب گاهی روان و گاهی یخ و گاهی بخار است ولی الکترون و پروتون
همواره همیدیگر را میربایند!
*
پادستیزی = contradiction
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد