10-03-2013, 06:00 PM
Angela نوشته: 2- نظرتون درمورد مردم انقلابی سال 57 و رهبران اونها چیه؟ آیا انقلاب 57 برآمده از ناآگاهی توده مردم بوده یا برعکس؟درست است که مردم کم آگاه بودند ولی کینه ای میان مردم و روشنویران از یکسو و رژیم از سوی دیگر ،
بویژه پس از کودتای ٢۸ امرداد پدید امده بود که با کارهای ساواک و کشتارهایی که از بازماندگان ٢۸ امرداد
انجام شد، بالا گرفته بود. دیگر جنبش های چریکی هم هتّا پدید آمده بودند و بدتر از همه ، واپسین کار
ناجور سیاسی شاهنشاه آریامهر این بود که حزب فرمایشی و زورکی رستاخیز را ساخت و گفت که
هرکس این را دوست ندارد، بیاید پاسپورتش را بگیرد و از ایران برود، که این گامی به سختی فاشیستی
و آزادی ستیز و سنجش پذیر با کارهای جمهوری اسلامی است که میگوید یا اسلامی یا مرده!.
این ها زمینه ی واژگشت را فراهم کرده بودند و نیروهای اسلامی چپ ( نه اسلامیستهای راست کنونی)
هم بودند که همکاری میکردند، کسانی مانندطالقانی و منتظری خودشان زندان دیده و با چپ ها و
کمونیست ها داد و ستد اندیشه داشتند و به اندازه ی اینها خر نبودند. ولی کم کم دست راستی ها
که نمایندگان سرمایه داران بودند، با خیانت خمینی و راه دادن به اسلامیسم فاشیستی راستگرا،
دست بالا را گرفته و چپ هارا زدوده و واژگشت را "دزدیدند" . هم اکنون هم کسانی مانند موسوی با
کسانی مانند عسگراولادی را نمیتوان یکسان دانسته و در گروه "اسلامیست ها" جای داد.
اناکاوی ( تحلیل) کمونیستی باید همواره از روی وابستگی ردهای (طبقاتی) باشد و نه تنها جهان بینی.
کم بودن روشنویران و فراوان بودن آخوندیسم راستگرا که پیامد کارهای همان شاهنشاه بود که
مسجد هارا باز و چپ ها و ملی هارا سرکوب نموده بود، توده های ناخرسند ولی دین زده و کم آگاه
را اسلامیزه و راه را برای سرمایه داران برای خوردن دوباره ی کشور باز کرد.
Angela نوشته: 3- بزرگترین ایراد و اشتباه حزب توده ایران از نظر شما؟ (البته به جز متحد شدن با اسلامیست ها, میخوام بدونم در آرا و اندیشه های حزبی به نظر شما چه اشتباهاتی وجود داشته؟)همانگونه که گفتیم، در اناکاوی کمونیستی، چیزی بنام "اسلامیست ها" نداریم. اسلام گرایان
هم چپ و راست دارند و حزب توده ی ایران هم یک حزب کمونیستی بود، از این روش آناکاوی
سود میجست . اسلامیست هم به همه ی نیروی های اسلام گرا نمیگویند بساکه به بنیادگرایان
اسلامی میگویند که از بیخ و سرشت راستگرا میباشند. پس این حزب برای پیشبرد واژگشت
و نهادینه ی شدن ان، با نیروهای چپ اسلام همدست بود و تا زمانی که خمینی در راه نیروهای
سرمایه داری نیفتاده بود. حزب بود که همواره روی انجام دادن بند جیم و دال ( بخش کردن زمین های
کشاورزی و ..) پافشاری میکرد یا میگفت که جنگ ایران و عراق را پس از گرفتن خرمشهر پایان دهیم
( که دیرتر روشن شد که سیاست درستی بوده که راستگرایانی مانند رفسنجانی اینرا جلوگیری کردند
و خمینی گفت جنگ جنگ تا پیروزی و سپس جام زهر را هم نوشید!) حزب بود که از قانون کار ستمگرانه
احمد توکلی ، که به هزینه ی مردم رفت و در انگلیس دکترا گرفت، جلوگیری نمود. همه اینها زمینه ترس
سرمایه داران و سرکوب آن حزب را پدید آورد که دیرتر به فربود پیوست. حزب هیچ چاره ای و هیچ گزینه و
دیگرگزینی جز آنکه انجام داد, نداشت، اگر میخواست از مارکسیسم و سزامندی های کارگران پدافند نماید.
نه میتوانست و نه میخواست که با شاهدوستان ، که حزب را بیش از همه سرکوب نموده بودند، همآوا
شود و نه با ملی گرایانی راستگرا مانند بازرگان که در همان آغاز پس از واژگشت گفت که همه ی
حزب ها آزادند جز حزب توده که قانونا ً منحل شده است!!
حزب توده ی ایران از انجایی که جان رهبران اسلامی را از کودتای نوژه رهانیده بود، میپنداشت که
اگر راستگرایان هم پیروز شوند، دست بالا آنها را به زندان خواهند انداخت که همین جور هم بود
ولی کنشوری ارتشتاری* مجاهدین خلق بنام "فروغ جاویدان" که با کنشوری " مرصاد" ناکار شد،
انگیزه خشم خمینی و دادن فرمان کشتار زندانیان سیاسی (1367) مجاهدین شد که در این میان
راستگرایان, از راه پسر کودنش, فرمان کشتار هواداران و هموندان حزب را هم از او گرفتند و به آرزوی
کینه توزی خود رسیدند. هرآینه باید دانست که تاریخ بسیار دیرتر در باره هرکس و هر باهماد(حزب)
و گروه، داوری نیمائی ( منصفانه) خواهد نمود
•
*کنشوری ارتشتاری/ارتشی konesh-vari e arteshtaarik = عملیات نظامی
آناکاوی = analyse - تحلیل
[gozine] گزینه = option
[digargozinدیگرگزین = alternative
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد