٭٭٭ واژگان یکآرِش (synonym)
به نام خدا
دقیق =
باری =
Bâri
آموزه های کنفسیوس کوتاه ولی بسیار باری (دقیق) است.
رای دانا سر سخن ساری است/نیک بشنو که این سخن باری است/عنصری
باصره =
بینایی
او در اثر یک ضربه ی سنگین بر سرش، قدرت باصره یک چشمش را از دست داد = او با دریافت یک زنش سنگین بر سرش، نیروی بینایی یک چشمش را از دست داد.
عصیان = osyaangar' =
رفوشه =
Rafuše
آدم با رفوشه (عصیان) کردن در برابر خدا آدم شد.
مسخرگی =
رفوشه
دلقک با رفوشه بیندگان را بسیار خندانده بود.
اضطراب = ezteraab =
تلواسه =
Talvâse
تلواسههای بیآوندش (بی دلیلش) او را از خواب و خوراک انداخت.
واهی = vaahi =
سُست
او با سخنان سست (واهی) پروای (حوصله ی) شنوندگان را سر برد.
مخالف = mokhaalef = کیاگن =
Kayâgen
او با من دشمنی می ورزید و همیشه کیاگن (مخالف) نگر من بود.
وسواس = vasvaas =
دودلی
او نمی توانست خوب پیشرفت کند چونکه دودلیهایش (وسواس هایش) به گونه ی بیماری در آمده است.
سقطِ جنین = saght e janin =
آفگانه =
Âfgâne
همسرِ آبستن او با شنیدن سدای هراسناکی از ترس آفگانه کرده است (سقط جنین کرده است).
طبقه = tabagh (e)a =
آشکوبه =
škube
شهرداری می خواهد یک ساختمان سی آشکوبه (طبقه) در دل شهر برپاکند.
وین چارطاق ششدر هفت آشکوب چرخ/یک تابخانه حرم کبریای اوست/خواجو
خطا = khataa = لغزش = آشکوخ =
škux
اگر او کارهایش را اندیشیده و سنجیده انجام می داد هرگز دچار این آشکوخهای (خطاهای) بچگانه نمی شد.
بهمن