04-11-2013, 01:10 AM
Nâxodâ نوشته: دربارهیِ بیهنری گفتید, براستی برای شما اینکه شمار زنان در هر دانشِ درخوری که مینگریم اینچنین چه در ایران چه در غرب آزاد زار میزند فرنود[5] نیست؟
اینرا فمینیستها از طریق آویزان شدن از همان «جواز کُس» پاسخ میدهند که یکی از قوانین اصلی تمام جوامع بشریست: «زن هرگز مسئول رفتار خود نیست». فمینیسم از این قانون به این شکل استفاده میکند «مردسالاری با دور نگاه داشتن عامدانهی زنان از ادوات پیشرفت، کنترل آنها از بدو تولد و جلوگیری سیستماتیک از پیشرفت آنها اجازه نداده زنان نقش فعالی در جامعه بازی بکنند». ترجمه: «انگل بودن ازلی زنها و کشیدن بار تمام بشریت بر دوش مردان که یک تنه انسان را از دوران بارینهی سنگی به عصر مدرن رساندهاند، تقصیر مردها و مردسالاریست».
این «جواز کُس» چنان سترگ است که عملا هیچ کار خطایی نیست که زن از طریق آن قادر به رهایی از اتهام نباشد، حتی قتل و کُشتن بچهی نوزاد خودش، اکنون در کتابچهی روانشناسی شش رقم بیماری مختلف هست که زن بدلیل آن ممکن است نوزاد خود را به قتل برساند(Postpartum depression، Munchausen by proxy, puerperal psychosis و ....)، چندتا از این بیماریها را مردان میگیرند؟ یا موارد بیشمار دیگری که دیدهایم، و در آن زنی مرد را به قتل رسانده، و همه قربانی را سرزنش یا تخطئه کردهاند(حتما کاری کرده بوده، لابد او را کتک میزده و ...)، آخرین مورد در اینها پروند این جندهخانم Jodi Ann Aria است که دوستپسر خود را با 29 ضربه چاقو به قتل رسانده، سپس ادعا میکند «دفاع از خود» بوده و گروهی از فمینیستها برای دفاع از او وبسایت براه انداختهاند.
فمینیستها وقتی این خوشبینی و جوازی که فقط بخاطر کُس داشتن به زنان تعلق میگیرد به زیان استراتژی تمامیتخواه آنها جهت اشغال فضای عمومی جامعه از طریق سدشکنی دولت تمام میشود اسم آنرا میگذارند Benevolent sexism (شاهد دیگری برای ابطالناپذیری اراجیف فمینستی، که در آن هر نمودی از مزیت زنی بجای ابطال تز آغازین مبنی بر تحت سلطه بودن همیشگی زنان، میشود زنستیزی غیرمستقیم!) ، اما هنگامی که پای پرسشگری دربارهی علل آویزان بودن زن در همهی اعصار تاریخ از ثمرهی دسترنج مرد به میان میرسد آنرا در گستردهترین، وقیحانهترین و عجیبترین شکل ممکن بکار میگیرند و میگویند «تقصیر مردان بوده».
من هماکنون یک پیشبینی پیامبرانه اینجا میکنم: طی یکی دو دههی آینده که عدهی هرچه بیشتری از زنان، فمینیسم و ورشکستگیهای اجتماعی منتج از آن را رد میکنند و از آن فاصله میگیرند(روندی که از هماکنون شروع شده، و هفتهای یک زن موفق ادعا میکند «من فمینیست نیستم»)هرچه بیشتر خواهند کوشید با توسل به «جواز کُس» از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی بکنند. همین حالا یکی از دفاعیههای محبوب زنان سنتی/پسافمینیستی اینست که «همهی زنها اینطور نیستند» و «فمینست یک ایدئولوژیست، زن یک جنسیت» و ... اگر اجازه بدهیم یک بار دیگر هم زنان از زیر بار مسئولیت بگریزند و گندهایی که در صد سال اخیر زدهاند را بیاندازند به گردن «دولت» و چه میدانم، «مردان» و ... به تکرار مکرر این حلقهی باطل یاری رساندهایم.