04-08-2013, 03:25 PM
undead_knight نوشته: خب اگر به ایرادی که گرفتم رجوع کنی میبینی که با توضیحی که دادی عملا روانکاوی و انرژی درمانی هم میتونند علمی باشند!چون هدف من مدل نبود هدف من چرایی علمی بودن بود:)
البته که مدل بهتری دارم:
تک همسری مثل سیستم حرم سراگونه یک راهکار پایدار فرگشتیک هست،راهکارهای پایدار فرگشتیک هم به سختی تغییر میکنند.
اینکه تک همسری رایج هست بیش از اینکه به خاطر عاشق شدن مردان باشه به این خاطر هست که تن کامگی جنسی راهکار پایدار فرگشتیک نیست(و حداقل نیم دیگش به زنان مربوطه).تن کامگی راهکاری هست که از دید فرگشتیک راحت سقوط میکنه.( اگر مخالفت داشتی حتما توضیح بیشتر میدم)
این از زاویه فرگشتیکش بود،یعنی اینکه در جمعیت مورد نظر بدون در نظر گرفتن فرهنگ و آگاهی،تک همسری یا سیستم حرام سراگونه راهکار پایدار فرگشتیک هست.
با این حال راهکار پایدار فرگشتیک به این معنا نیست که مردان ژنتیکی باید خواهان تک همسری باشند.اتفاقا ویژگی های ژنتیکی مردان حکم میکنه که بیشتر از زن ها دست به خیانت بزنند یا به دنبال جفت های بیشتری باشند(که از دید ژنتیکی کارشون سراسر منطقیه چون باعث پراکنده و گسترده شدن بیشتر ژن هاشون میشند)
ستیز جنسی باعث میشه که این میل فرگشتیک مردان یا به یک تعادل برسه(تک همسری)یا شماری از مردان فدای مردان برتر بشند(حرم سرا)
تک همسری و حرم سرا از دید ژنتیکی این برتری رو دارند که انتقال ژن رو خیلی بیشتر تضمین میکنه(زنده موندن و پرورش کودک)در صورتی که تن کامگی شانس انتقال ژن رو کاهش میده،چون با تنها گذاشتن ژن ممکن هست کودک بمیره یا دچار مشکل بشه.بنابراین از دید ژنی تک همسری کودکانه و غیر منطقی نیست.
آشکار است که شما نمیدانید مدل علمی چیست، و وظیفهی منهم نیست که برایتان توضیح بدهم.
این مهملاتی که نوشتهاید دقیقا کجای ادعای مرا رد میکنند؟ من ادعا کردهام که ۱. مردان تحت کنترل غرایز جنسی خود هستند، ۲. این غرایز جنسی همان میل به تولید مثل است، و ۳. این میل به تولید مثل را زنان برای سواری گرفتن = فاحشگی مورد استفاده قرار دادهاند. اراجیفی که نوشتهاید همه در نظر اول درست هستند، و مطلقا بیارتباط به همهی آنچه من گفتهام، اینکه تک همسری سیاست بهتری برای جمعیت بیشتری از مردان است در قیاس با چند همسری اثبات نمیکند که چرا مردان زیر بار تک همسری در برابر تجرد میروند، کسی اینجا در حال قیاس اینها با هم نیست. سوال اینست که چرا وقتی آشکارا مرد بازندهی تمام و کمال رابطهی میان زن و مرد در قالب کنونی آنست باز هم با همهی خفت و خاری به آن تن در میدهد، پاسخ من اینست که چون در حال پیروی کور کورانه از غریزهی تولید مثل خود است، ایراد و جواب شما به این پاسخ اینست که در بالا آمده.
این قصهها را نمیدانم چه کسی برایتان تعریف کرده، اما استراتژی جنسی مطلقا وابسته به شرایط محیطیست، «این خوب است» و «آن بد است» مال کتب آشپزیست، در این بحث جایی ندارد. بیبند و باری جنسی برای شامپانزهها به اندازهی گرایش به تکهمسری در انسانها خوب عمل کرده و آنها را به اینجا که هستند رسانده. برای انسان بله، بیبند و باری جنسی استراتژی بسیار بدی میبوده(چراکه ماده برای همه چیز خود مطلقا وابسته به نر بوده و نر ناتوان از اداره کردن بیش از یک زن تا همین چند هزار سال پیش)، این حقیقتا چه ربطی میتواند داشته باشد به اینکه چرا اکثریت قاطعی از مردان مدرن و به قول شما تحت تاثیر فرهنگ هنوز زیر بار ازدواج میروند؟ چون فارغ از اینکه چقدر فلش شما روبه پائین است، این حقیقت دارد که هنوز در همان ایالات متحده بیشینهی مردان تن به ازدواج میدهند، با آنکه قوانین آشکارا بر پاد آنها تنظیم شده، و همانطورکه گفتم در سه سال اول ۹۰٪ احتمال جدایی وجود خواهد داشت.
تنها توضیحی که میتوان برای «این» پیدا کرد، اندیشیدن مردانی بسیار تنها با کیرشان است. «این» چیست؟ «این» این است که مرد آشکارا سود عینی و ضمنی خود را در ارتباط با زنان فراموش میکند و حاضر است برای آنها همه کاری بکند، از کشتن مردان دیگر تا به کشتن دادن خودش. من میگویم این تصمیمی حقیقتا منطقی نیست و از نیازهای فرگشتیکی انسان برای تداوم نسل، و سوء استفادهی سیستماتیک و آگاهانهی زنان در سرتاسر تاریخ از این نیاز برآمده، شما جواب میدهید که بله مرد این نیازهای بیولوژیک را دارد، پس به این دلیل و به آن دلیل بیولوژیک است که منطق و دوراندیشی و منفعتطلبی را از پنجره بیرون میاندازد!
undead_knight نوشته: ایرادات:
1-این ترجیح دادن غریزه به آگاهی برای توضیح رفتار چه مبنایی داره؟مسلما اعتراض من فقط به این خاطر نیست که برای توضیح رفتار کردان استفاده شده بلکه به این خاطر هست که مشخص نیست از راهی ما به این نتیجه رسیدیم.
2-"به خاطر خودتان"یعنی چی؟دقیقا چه چیز به خاطر خود کس دیگه هست و چه زمانی به خاطر سود؟سود رو چی تعریف میکنی؟
اگر دیدگاه ژنتیکی باشه که قطعا هیچ چیز به خاطر هیچ کس دیگه نیست مگر اینکه سودی درش نهفته باشه!:)اگر هم از زاویه دیگه هست خوشحال میشم روشنگری بکنی.
3-عاشق شدن ریشه ژنتیکی داره ولی کجا اثبات کردی "عاشق یک زن شدن" و در نتیجه تک همسری و یا وفاداری هم ریشه ژنتیکی داره!؟
4-هنوز نگفتی حفظ ژن الان چه اهمیتی داره!؟الان که زن ستیزی یا مخالفت با سلطه زنان! از راه ژنیکی طبق فرض تو باید در اقلیت باشه،و تلاش برای گسترش میم اینها هست،چرا باید حفظ ژن اهمیت داشته باشه،خب ژن تهدید بشه،که چی؟!آیا میشه با تهدید یک ژن ناموجود(از سوی زنان) به جنگ مردان رفت؟
از دید من ژن فوق العاده الان بی اهمیت هست و قدرت فرهنگ بیش به قدری هست که تهدید ژن به یک شوخی شبیه هست.مگر اینکه بخوای بگی ژن ما به ذات خودش ارزشمنده که خب مسئله رو جالب تر میکنه:)
1. ترجیحی وجود ندارد، شما حق انتخاب چندانی ندارید و در پایان روز بندهی رانههای بیولوژیک خود هستید. میبینید که حتی من با وجود باور بر انحطاط مطلق این روابط سرتاسر سلطهورزی و سوء استفاده، هنوز زیر آواتارم نوشته عاشق.
2. بخاطر خودتان یعنی نه بخاطر چیزی که میتوانید برای او فراهم بکنید = سوالات بیمورد و معنی برای خسته کردن مخاطب.
3. اینکه عشق احتمالا چیزی بجز تحریک غدد و ترشح هورمنها نیست و این تحریکها رندم نمیتوانند باشند. ازدواج هم نگفتم برآمده از عشق است، نوعی شرط نوکریست که زن، مرد را از طریق کنترل و شرطی کردن سکس به آن وادار میکند.
4. هنوز داری تجاهل میکنی، چون گفته شد که این تهدید آن میل را هدف گرفته، و ما میتوانیم با برسی قدمت و عمق این توهینهایی که در آن مرد اگر استفادهای برای زن ندارد، یا ارضای جنسی او به نحوی به زن سود نمیرساند را با زیست شناسی انسان پیوند بدهیم.
> اینجا دربارهی روانشاسی فرگشتیک صحبت میکنیم نه بیولوژی. روانشناسی «علم» نیست، و توانایی ارائهی اثبات علمی ندارد. ادامهی این روند که شما طی آن خواستار توجیه رفتار انسانی با دقتی به اندازهی همان ِ فیزیک میشوید چیزی بجز لاتبازی برآمده از عدم آشنایی با علم نیست.