04-08-2013, 10:17 AM
undead_knight نوشته: here we go:))ممنون، شوالیهی [...] عزیز.
خوش برگشتی;)
undead_knight نوشته: من نمیفهمم زنتیک دقیقا چه اهمیتی داره؟!
آیا باور داری زن پرستی یا زن ستیزی چیزی ژنتیکی هست که زنان بتونند روش تاثیر بزارند؟
مشکل من این هست که نگاه ژنی رو با نگاه ایدولوژیک و تا حدی جامعه شناسانه مخلوط میکنی در صورتی که سود ژن های کور و بی هدف(که اگر هدفی داشته باشند چیزی جز پایداری نیست) با سود انسان هایی که صاحبشون هستند لزوما یکی نیست و در بهترین حالت موازیه:)
زنمحوری که بیتردید ژنتیکیست، زیرا در سرتاسر طبیعت مشهود است، نرها یکدیگر را بر سر جلب نظر مساعد ماده میدرند و زن بدلیل تساحب رحم تمام حق انتخاب را در اختیار دارد، و از آن بی هیچ ملاحظهای استفاده میکند. مردسالاری افساری بود که فرهنگ به هایپرگمی زن و بیبند و باری مرد میزد، یعنی طی آن غریزهی لاشخوری در زن از طریق تحقیر یا ممنوع کردن طلاق، مجازات کردن بسیار شدیدتر خیانت زن و محدود کردن حق انتخاب(و نه هرگز از میان بردن آن)، مرد را مجاب میکردند به بردگی گهآلودی که نام آن ازدواج باشد تن در بدهد و تا پایان عمر تمام مازاد درآمد خود را در اختیار زن و بچهی او بگذارد و از او در برابر «تمام» تهدیدات «تا پای جان» مراقبت بکند. زن هرزهی پسافمینیستی به خوبی نشان داد که چطور مرد هرگز بخش حقیقتا مورد پسند زندگی زن نبوده و نخواهد بود، اینکه چطور به محض پدید آمدن امکانات تکنولوژیک در هر جامعهای، که عملا به معنای غیریدی شدن بیشینهی کارهای مهم و قابلیت انجام بیشتر آنها توسط زنان بود، بلادرنگ به خیانت یک طرفهی زنان به این قرارداد، طلاقهای میلیونی، مردستیزی سیستماتیک ِ قانونی، ایدئولوژیک و اجتماعی انجامید. هرچند هنوز زن انگل مازاد درآمد مرد است، و هرچند هنوز خرج او را دولت به زور از مرد استخراج میکند، اما دیگر وادار به دادن هیچ امتیازی در مقابل آنها نیست.
معنای اینها دو چیز است: اول و مهمتر از هر چیز دیگری، اینکه شما، به عنوان یک مرد، هرگز چیزی فراتر از این نبودید، نیستید، و نخواهید بود:
[ATTACH=CONFIG]1603[/ATTACH]
راهی برای استخراج منابع. نیم نگاهی به آمار طلاق در تمام کشورهایی که به میزان مشخصی از پیشرفت تکنولوژیک رسیدهاند، نشان میدهد که زن فقط تا زمانی با شماست که به او سرویسی که میخواهد را میرسانید، و به محض آنکه این سرویس قطع، کند یا مخدوش بشود، یا سرویسدهندهی بهتری پیدا بکند شما را دور میاندازد، بچهتان را برمیدارد، نیمی از ثروت شما را برمیگیرد، تا پایان عمر ازتان بردگی اقتصادی میکشد و میرود. زن هرگز مرد را دوست نمیداشته، آنچه مرد میتوانسته برای او بکند را دوست میداشته.
دوم اینکه زن با اطلاع به نیاز شما به او جهت تولید مثل، و وجود میل دیوانهوار در تمام مردان برای این کار(اشتیاق به سکس چیزی بجز اشتیاق به تولید مثل نیست)، آموخته که چگونه از طریق آن ابتدا بگذارد مردان یکدیگر را جهت رسیدن به او تکهتکه بکنند و از هم بدرند، سپس برنده را تا آنجا که میتواند و میخواهد بدوشد و بکوبد و بسپوزد، آنگاه نیز بدلیل آنکه «مردان واقعی همه مردهاند» و مرد به راستی مطیع هیچ جذابیتی برای سکشوالیتهی آلفاپسند زن ندارد او را دور بیاندازد.
دیگر اینکه، وقتی زنی شما را تهدید به «اخراج شدن از حلقهی مقدس» میکند، بی یا با دانش میل ژنتیکی مذکور در مرد را هدف گرفته، زن میداند تمام آنچه که یک مرد در زندگی میکند، همهی آن، بجز وقتی که به نحوی خودآگاه در تلاش برای جلب نظر آنها نیست(مثل منی که دارم خودم را عامدانه از جمع مردان مورد پسند بیرون میاندازم)برای جلب نظر مساعد اوست، و این دانش را برای ارعاب، مجازات و اجبار ارادهی خود بکار میگیرد. تحقیرهای مرحلهی اول زنان، که نسبت به مردان کافر به کیش زنپرستی اعلام و اعمال میشود همگی چنین ریشههایی دارند: «لابد آنقدر زنها به تو نه گفتهاند عقدهای شدهای»، «بس که سکس نکردی دیوانه شدهای»، «چه خبر از زیرزمین خانهی پدری؟ باکره»، «هیچ زنی حاضر به ارتباط با چنین مرد عقبماندهای نخواهد بود» و .... همگی به نوعی تهدید به این هستند که اگر خفه نشوی، از سکس خبری نیست، که یعنی از تداوم ژنها خبری نیست، که یعنی نسل تو از روی زمین محو خواهد شد!