03-25-2014, 09:02 PM
iranbanoo نوشته: اگر مرد فرصتی هرچند کوتاه(که میدانیم چندان هم کوتاه نیست) را داشته باشد زنان برعکس هیچ فرصتی برای یافتن خود و معنای زندگیشان ندارند!آری؛ زنان فرصتاش را ندارند حتما چون مردان نمیگذارند! در جوامع سنتی-شرقی ، انسانها فارغ از جنسیتشان خود را در انبوهی از سنتها و پیشانگاشتهای داوطلبانهی اجتماعی مییابد و تخطی از آنها هر کدام به نسبت هزینهای دارند. اما در تصویر انتزاعی شما دو ایراد وجود دارد که شما زیرکانه از آنها تفره میروید: 1- آنچه جامعه از مردان انتظار دارد شامل مجموعهای عظیم از بایدها و نبایدهاست که تمامِ جنبههای شخصیتی-اجتماعیِ او را در بر میگیرند و دامنهشان از نوک کیرِ او شروع میشوند (یعنی خصوصیترین و تابوترین بخش کالبدش) تا سراسر زندگیاش. مرد همهجا چشمان سائرونِ جامعه را با خود میبیند به شکلی که هتا در تنهایی با خود نیز بدونِ شرم و دردِ وژدان نمیتواند از آن رها شود، چنانکه من هرگز مردی را ندیدهام که با شهامت و بدونِ خجالت بتواند از خودارضائی خود سخن بگوید و از آن بدتر مرد قربانی ِ بزههای مدنی به عنوانِ یک قربانی دیده نمیشود که جامعه باید در برابرِ او خود را مسئول ببیند و در آینهی او پلشتیهای خودش را مشاهده کند، که او را همچون یک نقض و یک وصلهی ناجور میبیند و از تحقیر و سرزنشِ او از هیچ طریقی فروگزار نیست.
دختر به بلوغ رسیده قبل از اینکه بیندیشد کیست و چه باید بکند یاد داده میشود که باید یک زن خوب برای یک مرد باشد.پس از ازدواج هم وقتی وارد خانه ی مرد میشود هم باید این نقش را با خود به آنجا هم بکشاند.
زنی که در جامعه هیچ نقشی جز این برایش تعریف نشده و هیچ گاه طعم متفاوت استقلال مالی- شخصیتی را نچشیده چه میداند زندگی چیست که بخواهد آن را در مقایسه با یک مرد بگذارد
2- وقتی ما از جامعه سخن میگوییم باید بدانیم که جامعه نهادیست برساخته از زنان و مردان! تفاوتِ ما و شما در این است که ما اگر عیبی در فرهنگِ مردستیز و زنپرستِ امروزی میبینم میتوانیم به سادگی آن را برآیندِ نگاهها و اندیشههای تک تکِ افرادِ درونِ جامعه، فارغ از جنسیت ببینیم.
iranbanoo نوشته: صحبت از اینکه چند درصد از چنین مشاغلی در دست زنان است با اینکه چند درصد از مشاغلی که در دست زنان است دارای چنین خصوصیاتیست متقاوت است با ذکر این نکته که زنان چنانچه در شغلی آتیه دار و تمام وقت هم قرار بگیرند باز نباید نقوش مادری و خانگی خود را فراموش کنند و ناگزیرند تعادل لرزانی میان تعهداتشان در برابر خانواده و تعهداتشان در برابر کار و کارفرما حقظ کنند که چنین وضعی به ندرت برای مردان پیش می آید .:e408:
جدا از این مسئله از آنجایی که بازار کار عملا در دست مردان است و قوانین مربوط به آن را خودشان تعیین میکنند زنان نیز چنانچه مشغول کار باشند طبق ساعات و شرایط تعریفی کارشان را انجام میدهند.
بیشترین بازار کاری که زنان در آن متمرکزند بیشتر در کارهای خدمات بهداشتی و پست و کم در آمد و البته بدون آتیه است.کاری مثل پرستاری که فرسایش روحی و جسمی را دارد بیشترین بازاریست که زنان متیوانند در ان مشغول شوند.
کارهای عمدتا زنانه امثال کارهای زیر است:
خیاطان دست دوز و چرخ کارها و سوزن دوزان-خدمتکاران و پادو ها-مونتاژکارها-صندوق داران و تند نویسان و کارهای دفتری
من حرفی را که به مهربد زدم هم اضافه میکنم که زنان در بازار کارشان نه اطمینان دارند که منبع در آمدی همیشگی دارند و نه حقوقشان به حدیست که بتوانند با آن امرار معاش کنند.
یعنی یک زوج وقتی در آمدشان را برابر در خانه بخواهند خرج کنند در امد زن در برابر در آمد مرد هیچ برابری ای نخواهد کرد و جزو کمک هزینه ای ناچیز به شمار می آید در حالی که هر دو به یک اندازه بیرون از خانه وقتشان را میگذرانند.
منطق ایرانبانو: زنانی که 20 درصد از مشاغل را در ایران در اختیار دارند در برابر آن 80 درصد سختتر میتوانند همزمان نقششان را در خانوادهشان ایفا کنند و هم کارگر/کارمندِ خوبی باشند!
دیگر چیزهایی هم که گفتید بیوجه است و مشخص است که زنان به اندازهی مردان فاکتورِ درآمد در شغل برایشان اهمیت ندارد و بیش از آنکه به دنبالِ شغثلی برای تامین مخارج زندگی باشند، به دنبالِ چیزی برای وقتگذرانی و سرگرمی هستند!
iranbanoo نوشته: ولی خوب جدا از شوخی من منظورم افسردگی ناشی از این مسئله بود.درسته یکم خنده داره ولی زنی که تا ابد سربار خانواده باشه و همه بهش یک نگاه طرد شده و نخواستنی بکنند باید بهش حق داد که از افسردگی خودکشی کنه
Mehrbod نوشته: داریوش جان تو هم ماننده همیشه سادهای[١], ایرانبانو بهتر از من و تو میدانند چه استدلال خندهآوری کرده (کودن که نیست), ولی چون پسران همهاین که چیزی نیست مهربد جان، به اسپاگتی احد و واحد قسم که من هتا دیدهام که گفتهاند پریودِ زنان هم تقصیرِ مردان بوده و در یک موردِ بسیار جالبتر جایی خواندم که تاریخ به این خاطر پر از خون و جنایت است که داستانی در مورد یک مرد است :His+story؛ مجالی دهید تا ما زین پس داستانی در مورد یک زن درست بکنیم تا ببینید چقدر صلح خوب است :Her+ tory بله؛ فلسفه را قبلا ایرانبانو و آندد گفته بودند که مردانه، حالا تاریخ هم نمودی از مردسالاریست
جوری پرورش یافتهاند که از همان کودکی خود اشان را همواره گناهکار و بدهکار به زنان میدانند (مانند همین شوالیه که از مردی اش پیوسته وژداندرد دارد),
ایشان هم از داستان بخوبی آگاه است و میداند هتّا میتواند افسردگیِ زن ترشیدهیِ زشت را هم به گردن مردان بیاندازد و باز چند تایی خواننده را گول بزند (;
کسشر هم تعاونی؟!