12-15-2013, 08:36 AM
Spehr نوشته: و یک شاخه روانشناسی بتازگی آمده است که بسیار هم کارامد است به نام پذیرش و تعهدAcceptence & commitment .منم مخالفتی ندارم.
که همین را میگوید، هر دشواری ای برای آدم پدید آید در گام نخست باید کاملاً آن دشواری پذیرفته شود.
مثلاً اگر آن تَن در تنگنا گیر کرده ، باید بپذیرد که همین است که هست! همان پذیرش هال اورا بهتر می کند.
و درگام سپسین کارهایی برای بهکرد ایستار کند.
ولی همیشه پذیرشه مهم تر است از کاری کردن.
پارسیگر
اگر منظورت از پذیرش، دیدن واقعیت است، منم موافقم.
بهرحال هم که برای پذیرش، اول باید بدونی اصلا چی وجود داره و واقعیت چیه! نه؟
پس آدم باید محاسبه کنه سود و زیان رو. رنج و لذت رو. ماهیت و شدت شرایطی رو که درش هست.
دیدن واقعیت بنظر من همون پذیرش است.
ولی پذیرش نه به معنای اینکه همینطور بذاریم بمونه.
چون یک واقعیت دیگر هم اینه که اگر نه همیشه، و اگر نه در اکثر موارد، ولی در خیلی موارد انسان میتونه با تلاش خودش اون واقعیت های ناخوشایند رو کم و بیش تغییر بده، و واقعیت اینه که اگر تلاش نکنه، این امر (تغییر زیاد) خیلی محتمل هست که به خودی خودش اتفاق نیفته.
اصولا برای یک انسانی که واقعیتگرایی و عملگرایی (که بنظر من جدای از واقعیتگرایی نیست و احتمالا نتیجهء طبیعی اونه) رو پیشه کرده، پذیرش چه معنایی داره؟ بنظر من معنای خاصی نمیده، چون پذیرش در بطن واقعیتگرایی هست.
ولی اگر منظور از پذیرش، تسلیم شدن بدون قید و شرط است، خب این چیزی نیست که با واقعیتگرایی و عملگرایی تطابق داشته باشه.
انسان واقعیتگرا فقط وقتی تسلیم میشه که واقعا راه چاره ای نباشه. وقتی که تقلا کردن، خودش رنج افزوده ای ایجاد میکنه.
از نظر ذهنی هم که اصولا واقعیتگرایی خودش یعنی دیدن و پذیرش واقعیت.