08-06-2014, 06:42 PM
Rationalist نوشته: بدبختانه بسیاری از دوستان قدیمی اینجا، چنان برداشت و پاسخ های نا امید کننده ای در نقد خردگرایی بیان داشته اند؛ که چندان یارای نگاشتن پیرامون آن نیست!در همین راستا چند سوال دارم، آیا برای رسیدن به این حالت لازم است که همهیِ جامعه (همهیِ طرفین رابطه) به این آزادی دست یابند؟
به هر حال، خلاصه می نویسم؛ که منظورم از فردیت و بی تفاوتی از اجتماع، صرفا با هدف انزوا و تنهایی نیست. چونان که دوری از زنان به معنای آنتی زن بودن نیست.
ولی آنچه موجب انگیزش این رفتارهای ضد غریزی می شود؛ به نوعی همان نفی و مقابله با" اراده ی کوری" است که شوپنهاور بیان داشته.
اگر قرار است ارتباطی با دیگران داشته باشیم؛ باید این ارتباط نه از روی نیاز غریزی کورکورانه، بلکه از روی انتخاب آزادانه ی خردگرایی باشد. در حالت اول تنها ارضای غریزه مهم است
و از این رو می توان انتظار هر نوع بی اخلاقی همچون دروغ و خیانت را داشت؛ ولی در حالت دوم سوژه ها نه از روی نیاز، بلکه از روی آگاهی و اراده و البته مهم تر از همه خودبه خود؛ یکدیگر را
در پیوند با هم می بینند.
پس در ملموس ترین نمونه: اگر از دیدگاه خردگرایی به این موضوع بنگریم؛ به ارزشِ اساسی آموختن و دانش اندوزی در این جهانبینی معترف می شویم و این هدف نیز جز با پیوند آگاهانه و آزادانه با دیگر انسان ها چندان تحقق نخواهد یافت. از این رو نیازی نیست داریوش گرامی نگران زیستن در غارهای زاگرس یا البرز باشند!
اطلاعرسانی به امید اینکه افرادی مثل خود ما با این مفاهیم آشنا شوند چطور؟ کارایی دارد؟ حقیقتش من هم موافقم که در هر جنبشی، تنها اگر در راستای پیشرفت خود و کمک واقعی به دیگران (ولو گروهی اندک) باشد ارزشمند است و ابراز تنفر بیهدف چیزی جز اتلاف وقت نیست.
همچنین، آیا گمان نمیکنی که آشنایی مردان با طبیعت زنان میتواند (مخصوصا با تجربه) به شناخت بهتر از خود و اهدافشان و در نتیجه آگاهی بهتر خودشان هم کمک میکند؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound