07-07-2013, 03:32 PM
sonixax نوشته: شوخی میکنید ؟!با درود
بنده با شما شوخی ندارم هم میهن
در ضمن در شان بنده نیست که از اینگونه گفته ها برای به بازی گرفت اشخاص بیان کنم
سپاسگذارم
sonixax نوشته: شوخی میکنید ؟!با درود
mmns2001 نوشته: با درود
بنده با شما شوخی ندارم هم میهن
در ضمن در شان بنده نیست که از اینگونه گفته ها برای به بازی گرفت اشخاص بیان کنم
سپاسگذارم
mmns2001 نوشته: در مورد دیگر تعالیم ارزشمند اسلام تا حدودی درست گفتید که بنده می خواستم در ادامه انها را بیان کنمبنابراین بهتر است شما به جای«تعالیمِ ارزشمند اسلامی» بفرمائید «تعالیم ارزشمند قرآنی». چرا که اسلام تنها قرآن نیست بلکه مجومهایست از قرآن، سنت پیامبر و خلفا و ائمه، احادیث و تاریخها.
mmns2001 نوشته: ولی در قران ما تعالیمی به این گونه که دروغ گفتن خوب است را نداریمخود قرآن حرفش را چندبار عوض کرده.نگاه کنید به آیاتِ ناسخ و منسوخ. اما همانطور که گفتم اسلام تنها قرآن نیست.
mmns2001 نوشته: در تاریخ اسلام در موقعیتهایی ترقیب به این کارها شده و ان نیز نیاز زمانه و جامعه بوده اسلامی بوده و در فرهنگ عرب کاری نکوهیده نبودهاینها سخنانِ باطلی هستند گرامی. شما اگر یک ارزشِ اخلاقی را بنا مینهید، تنها زمانی معتبر است که در موردِ همهی انسانها و در همهی شرایط، روا باشد. وگرنه اگر ما عدمِ خشونت را تنها به این دلیل که برابرِ خود مسلمانها توصیه شده و هیچ توصیهای در این مورد برای انسانهای دیگر (از قبیل کفار، مشرکین یا مرتدین) نباشد که هیچ، صراحتا دعوت به خشونت علیه آنها شود، یک ارزشِ اخلاقی معتبر حساب کنیم، آنگاه دیگر اوضاع خیلی خراب است! اسلام مثلا در موردِ خشونت علیه کفار هیچ حکمِ سلبی ندارد و کلی حکمِ ایجابی در موافقت با خشونت علیه کفار، چه به عنوانِ دستور در قرآن و احادیث و چه در عمل توسط خود محمد و خلفا. پس شما نمیتوانید یک ارزش اخلاقی را پایور بدانید، اما تنها در صورتی که به نفع شما باشد و بعد هم به آن ببالید بگویید بهبه عجب تعالیمی داریم ما!
ما هر چیز را باید با معیار های محیطی و شرایط زمانه باید بسنجیم
و اگر با این موارد بسنجیم به نتایج خوبی میرسیم
سپاسگذارم
Dariush نوشته: درودبا درود
بنابراین بهتر است شما به جای«تعالیمِ ارزشمند اسلامی» بفرمائید «تعالیم ارزشمند قرآنی». چرا که اسلام تنها قرآن نیست بلکه مجومهایست از قرآن، سنت پیامبر و خلفا و ائمه، احادیث و تاریخها.
خود قرآن حرفش را چندبار عوض کرده.نگاه کنید به آیاتِ ناسخ و منسوخ. اما همانطور که گفتم اسلام تنها قرآن نیست.
اینها سخنانِ باطلی هستند گرامی. شما اگر یک ارزشِ اخلاقی را بنا مینهید، تنها زمانی معتبر است که در موردِ همهی انسانها و در همهی شرایط، روا باشد. وگرنه اگر ما عدمِ خشونت را تنها به این دلیل که برابرِ خود مسلمانها توصیه شده و هیچ توصیهای در این مورد برای انسانهای دیگر (از قبیل کفار، مشرکین یا مرتدین) نباشد که هیچ، صراحتا دعوت به خشونت علیه آنها شود، یک ارزشِ اخلاقی معتبر حساب کنیم، آنگاه دیگر اوضاع خیلی خراب است! اسلام مثلا در موردِ خشونت علیه کفار هیچ حکمِ سلبی ندارد و کلی حکمِ ایجابی در موافقت با خشونت علیه کفار، چه به عنوانِ دستور در قرآن و احادیث و چه در عمل توسط خود محمد و خلفا. پس شما نمیتوانید یک ارزش اخلاقی را پایور بدانید، اما تنها در صورتی که به نفع شما باشد و بعد هم به آن ببالید بگویید بهبه عجب تعالیمی داریم ما!
یه نفر نوشته:با دروداین صهیونیست جنایتکار همین روزا نابود میشه
من نمیدونم چرا این یهودی ها اینقدر ترسو و بوگندو هستند؟!
موسی 2000سال پیش گفته شنبه کار نکنید وگرنه چوب میشید. اینا هم 2000ساله که شنبه ها دست به سیاه وسفید نمیزنند و حتی کبریت روشن نمیکنن با اون کلاه نمدی قشنگشون :-)
آخونداشونم که از مال ما بدترن. ریش دارن تا روی نافشون :-)
این همه سرشون میکوبن به دیوار، احمق شدن بیچاره ها
حالا ببینم پستمو پاک میکنید یا نه
این توهین به دین بود. نه شخص خاص :-)
mmns2001 نوشته: با درود
بنده هم نگفتم که اسلام تنها قران است
عرض بنده این بود که در قران نیامده دروغ بگویید یا تحمت بزنید یا تنبلی کنی یا خود رای باشید
در ضمن ایات ناسخ و منسوخ چه ربطی به گفتمان دارد
یک سری ایات بوده که با تغییر حکم عوض میشده یکسری از یات هم کلا گفته شده دیگر نخوانید یکسری هم در ان اجماع نبوده و در قرانها نیامده
حالا این چه ربطی دارد به اینکه بنده میگوییم اگر تنشی غیر اخلاقی در اسلام می بینید حاصل شرایط (تفاوت دیدگاه و شرایط شما و پیامبر)بوده من نفهمیدم؟
مثالی میزنم:»
شاید با خود بگویید چرا پیامبر مثلا بی احترامی به شخصی کرده در ان زمان(ابو جهل(پدر نادانی لقب داده شد))؟
خوب تاریخ اسلام پاسخ شما را می دهد:
این شخص خودش ادم بد دهن و فحاشی بوده و در گیر میشده(نگاه کنید به سیره ابن اسحاق اسلام اوردن حمز ابن عبدالمطلب و همچنین طبقات جلد دوم گفتار حمز ابن عبد المطلب)
اگر به شما کسی فحش دهد یا بی احترامی کند شما به او چه میگویید؟
گفتاری داریم از کنفسیوس که از او میپرسند
که پاسخ بدی را ایا به خوبی باید داد(برگرفته از باورهای تائویسم و گفتار لائو تزو که بعدها همانند ان را انجیل مطرح کرد که در ان پولوس می گوید مسیح گفته که پاسخ بدی را باید به خوبی داد که به فلسفه زرین مسیحیت شهرت یافت)
این بزرگ مرد و حکیم می گوید اگر پاسخ بدی را با خوبی دهی پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد
بنده جزو کسانی هستم که با کنفسیوس بزرگ موافقم و البته پیامبر اسلام
یا موراد دیگر نیز به همین گون است.یعنی حاصل شرایط بوده البته این شرایط در برخی جهات موضعی بوده در برخی جهات اجتماعی
یعنی پیامبر کاری را تعدیل میکرده که فرهنگ رایج بوده یا برمیداشته یا از باور پیشینیان بهره می برده
مثلا برده داری که ایشان مشخصا در جهت تعدیل ان قدم برداشت(قضیه برابری انسانها و برتری که تنها به سبب پرهیزکاری می دانست)
در ضمن بیان اخرتان در مورد اخلاقیات صدق نمی کند زیرا ما نسبیت در اخلاقیات داریم که نیچه به ان اشاره میکند و همچنین ما شرایط را داریم انسان همیشه در محیط شرایط است.
مشکل شما این است که با دید یک انسان متولد شده در قرن بیستم دارید به قضیه میکنید.در صورتی که این درست نیست
در این صورت میتوانیم بگوییم تمام حاکمان ملتها انسانهای پستی بودند زیرا هیچ کدام دموکراسی(بجز اندکی تا به حال) را راه نینداختند
خوب این یک تعریف نسبی است
یا ما میتوانیم بگوییم مثلا افلاطون انسان نادانی بوده زیرا کتابهایش دیگر خنده دار است و کاربردی ندارد یا ابن سینا از دید پزشکی ضعیف بوده زیرا هم اکنون ما پزشکانی بسیار دانشیکتر داریم. اینها از واقعا برداشتهای غیر واقعی از انسانها است و همچنین تعالیم و باورها
سپاسگذارم
mmns2001 نوشته: خوب تاریخ اسلام پاسخ شما را می دهد:پدر نادانی لفب داده شد ،یا اسطوره اخلاق شما جناب محمد لقب او را که ابوحکیمه بود با لجنمال کردن شخصیت او تبدیلش کرد به ابوجهل،چرا که مخالف او بود و سر دسته مبارزه با راهزنیهایِ او؟
این شخص خودش ادم بد دهن و فحاشی بوده و در گیر میشده(نگاه کنید به سیره ابن اسحاق اسلام اوردن حمز ابن عبدالمطلب و همچنین طبقات جلد دوم گفتار حمز ابن عبد المطلب)
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Dariush نوشته: Ethical Relativism را من نه تنها به سببِ ابطالناپذیریاش مضحک میدانم بلکه بدان جهت که بر اساس ِ سلسلهای از مغالطات بنا شده، مهمتریناش ad ignorantiam(تشبث به نادانی)، آنرا کودکانه میبینم، بدین معنی که چون احتمالا ارزشهای اخلاقی یونیورسال نمیتوانیم داشته باشم، پس هر اخلاقیاتی با توجه به شرایط، زمانه، جغرافیا، شخص و... سنجیدن تواند شد(امروز هم کسی برایش اعتباری قائل نیست). بماند که اساسا اخلاقیاتِ اسلامی را با Ethical Relativism که هیچ، با Meta-Ethical Relativism هم نمیشود انسانی و اخلاقی تصور کرد. چرا که سراسر به دنبالِ منافعِ گروهی است. دفاع از دستگاهِ اخلاقیای که در اولین گام، انسانها را بر اساسِ عقایدشان دستهبندی و ارزشگزاری میکند(مسلمان، اهلِ کتاب، کافرِ کتابی، کافرِ حربی، منافق، مشرک و...) و به سببِ تمامِ فجایعی که منشاشان بوده، گمان نمیکنم چندان کارِ سادهای باشد؛ برای من که خندهدار هم نیست!با درود
تقسیمبندی فعلها و انفعالها به دو دسته خوب و بد هم سفسطه سیاه-سفید است. انواع دیگری هم هستند : مناسب، نادرست اما ضروری، درست اما غیرضروری و... .بنابراین در پاسخ به بدی حتما لازم نیست شما هم به بدی توسل بجویید یا از خوبی پرهیز کنید، میتوانید پاسخِ مناسب بدهید. به سبب توهینی که شخصِ مقابلِ شما به شما کرده، توهین کردنِ خود را نمیتوانید توجیه بدانید.
بقیه سخنانتان هم چیزی برای پاسخ دادن ندارند، فقط، نیچه کجا از نسبیتِ اخلاقی دفاع کرده؟(البته اگر هم کرده باشد، چیزی بر ادعای شما نمیافزاید).
آپدیت:پیرامونِ توهینها و فحاشیهای قرآن هم بد نیست نگاهی به اینجا داشته باشید:
نقد قرآن: توهین و فحاشی در قرآن
Russell نوشته: پدر نادانی لفب داده شد ،یا اسطوره اخلاق شما جناب محمد لقب او را که ابوحکیمه بود با لجنمال کردن شخصیت او تبدیلش کرد به ابوجهل،چرا که مخالف او بود و سر دسته مبارزه با راهزنیهایِ او؟با درود
حتما تف و لعنت او به ابولهب هم نشان از ادب و بزرگواری محمد دارد !!