12-15-2014, 03:51 PM
m@hdi نوشته: جناب کوشا خیلی تاکید دارید که جهان بدون خدا پوچ است اما هنوز نفهمیده اید که چرا این گفته مشکل دارد.اشتباه برداشت کرده اید
جناب کوشا شما جهان بدون خدا را پوچ میدانید و بیخدایی را مساوی با رسیدن به پوچی میدانید اما از نظر بنده بیخدایی هم میتواند مساوی با پوچی باشد و هم نمیتواند.
میتواند اگر خواسته های غیر واقعی داشته باشیم و نمیتواند اگر خواسته های واقعی داشته باشیم.
اگر از جهان انتظار این را داشته باشیم که حتی پس از مرگ به ما زندگی بدهد و ما را جاودانه کند در واقع یک انتظار غیر واقعی را از جهان داریم پس جهان برایمان پوچ میشود.
اما اگر جهان را همانطور که هست قبول کنیم دیگر از جهان انتظار زندگی پس از مرگ و جاودانگی نخواهیم داشت و اینطور به پوچی نمیرسیم.
اینکه انسانی خاص به پوچی برسد یا نرسد هیچ دخالتی در این بحث ندارد به قول خودتان یک باورمند نیز ممکن است به انتهای خط برسد و ادامه زندگی را بی فایده بداند و خود را خلاص کند.
ادعا این است که بدون وجود خدا
چرخش ابر و باد و مه و خورشید و میلیاردها میلیارد فلک دیگر واقعا بی دلیل و بی هدف است حتی اگر انسانی وجود نداشته باشد که بخواهد به پوچی برسد یا نرسد اما اینکه قید زدم "برای ما" از این جهت است که در حال حاضر موجود دیگری که بتواند با قدرت فکر خود وضعیت موجود را درک و تحلیل کند نمی شناسیم.
اگر هستی خالقی نداشته باشد وقتی من، شما و دیگری آخرین نفس خود را می کشیم همزمان هستی با این عظمت به یکباره پوچ شده و از بین می رود و وجود و عدمش مساوی می شود.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني