نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تضاد اسلام با حقوق بشر
#1

دیدم در زندیق در این باره مطلبی نیست که دونه به دونه اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر را به اعتقادات اسلامی عرضه کند خودم یک بررسی انجام دادم که نتیجه اش این مطلب شد:

ماده ی 1:

تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

اسلام=خدا مردان را بر زنان برتری داده و زنان باید فرمانبردار مردان باشند و زنان ناقص العقلند و شهادتشان در دادگاه نصف مردان است.


ماده ی 2:

همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.


اسلام=اقلیت ها طبق اسلام باید با خواری و خفت زندگی کنند و جزیه بدهند. در کشورهای اسلامی هم اقلیت های اسلامی (مثل شیعیان در عربستان و بهاییان در ایران) زندگی آسوده ای ندارند و حقوق کمتری دارند.


ماده ی 3:

هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

اسلام=اولین حق یعنی حق زندگی از کسانی که دینی غیر از دین های مورد تایید اسلام را دارند سلب شده است.


ماده ی 4:

هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.


اسلام=براساس دین اسلام بردگی به رسمیت شناخته شده و قوانینی در مورد رفتار با بردگان و خرید و فروش آنان وجود دارد و حتی مردان میتوانند با بردگان زن رابطه جنسی برقرار کنند.


ماده ی 5:

هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.


اسلام=از نظر اسلام ملاک احکام خداست نه نظر انسانها و بر همین اساس مسلمانان در صورت اثبات شدن رابطه جنسی یک زن شوهردار با مردی دیگر باید انقدر به او سنگ بزنند تا بمیرد و اصلا اهمیتی ندارد که این عمل چقدر غیر انسانی هست همین که خدا مصلحت دانسته باید قبول کرد.


ماده ی 13:

1-هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است.


۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.


اسلام=بر طبق قوانین اسلامی کفار به دلایلی مثل نجاست باید جدا از مسلمین زندگی کنند (البته این قانون هم اکنون در عمل اجرا نمیشود) و نمیتواند به هر جایی مثل محل زندگی مسلمین برود.


ماده ی 14:

1-هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.


2-چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.


اسلام=یک پناهنده در صورتی که دینی غیر از ادیان تایید شده اسلام داشته باشد عملا به یک کشور اسلامی نمیتواند پناه ببرد چون در صورت پناهندگی باید مسلمان شود وگرنه کشته میشود.


ماده ی 16:

1-مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.


2-عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.


3-خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.


اسلام=زنان مسلمان نمیتوانند با مردان غیر مسلمان ازدواج کنند و نمیتوانند با هرکس که میلشان است ازدواج کنند به دلیل آزادی ازدواج در سنین خردسالی که اصولا نظر دختر را نمیتوان پرسید و همچنین اذن پدر برای زن بالغ و حق طلاق با مرد است.


ماده ی 18:

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

اسلام=کسی که در خانواده ای مسلمان زاده شده حق تغییر دین ندارد وگرنه در صورت ابراز عقیده اش کشته میشود بر همین اساس تکلیف آزادی اندیشه در اسلام از پیش مشخص است و چنین چیزی در اسلام برتابیده نخواهد شد. غیر مسلمین حق تبلیغ دینشان را ندارند ولی جالب است که بدانید مسلمین در جایی که حق تبلیغ دینشان را نداشته باشند میتوانند به زور متوسل شوند اما همین حق را به طرف مقابلشان نمیدهند. آزادی اجرای مناسک و عبادات هم محدود به ادیان تایید شده است آن هم نه به نظر خودشان بلکه به نظر حکومت اسلامی.


ماده ی 19:

هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.


اسلام=در اسلام چنین حقوقی وجود ندارد که نمونه بارز آنها بهاییان هستند که در کشورهای اسلامی حق انتشار مطالب مورد نظرشان را ندارند. نکته ای که در مورد اسلام وجود دارد این است که چون مسلمین محمد را آخرین پیامبر و اسلام را کاملترین دین میدانند و این را صرفا نه نظر شخصی خود بلکه عین حقیقت میدانند حق تبلیغ برای بقیه ادیان را برنمیتابند. در مورد فرقه هایی مثل بهاییت هم چون اسلام نخستین (اسلام زمان پیامبر) را کامل میبینند فرقه ها را برنمیتابند.

سندم برای مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر سایت ویکیپدیا بود:

اعلامیه جهانی حقوق بشر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اگر اشتباهی در سخنان من پیدا میکنید متذکر شوید.
پاسخ
#2

m@hdi نوشته: اگر اشتباهی در سخنان من پیدا میکنید متذکر شوید.

خانه از پای بست ویران است !
نوشته شما بر اساس محوریت انسان در هستی است در حالیکه
هیچ دلیلی بر این موضوع وجود ندارد و هرگز هم دلیلی بر آن یافت نخواهد شد.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#3

این آقای کوشا درست می‌گوید در اسلام یا کلاً در هر دینی بشر و انسان مهم نیست! آنها یک کاری را انجام میدهند چون که God said so ، حال این وسط یک عده بیگناه هم کشته و شکنجه بشوند برای اینها توفیری ندارد!

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#4

درود برادر کوشا، مشتاق دیدار (مجازی) :e303:
کوشا نوشته: خانه از پای بست ویران است !
نوشته شما بر اساس محوریت انسان در هستی است در حالیکه
هیچ دلیلی بر این موضوع وجود ندارد و هرگز هم دلیلی بر آن یافت نخواهد شد.

سوال:
پس شما قبول‌داری که حقوق بشر و کلا اخلاق حقمحور با اسلام در تضاد است؟
کلا راهکار شما در اینباره چیست؟ تدوین حقوق بشر اسلامی؟ یا ...

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#5

Russell نوشته: درود برادر کوشا، مشتاق دیدار (مجازی) :e303:


سوال:
پس شما قبول‌داری که حقوق بشر و کلا اخلاق حقمحور با اسلام در تضاد است؟
...
اخلاق حق محور دیگه چه صیغه ای است؟

قطعا متوجه عمق حرف من شده اید
به قول معروف بی مایه فطیره؛ بدون فرض وجود خدا هر نوع بحثی که در مورد اخلاق و حقوق و .... شود در حقیقت سر بی صاحب تراشیدن است
نقل قول:کلا راهکار شما در اینباره چیست؟ تدوین حقوق بشر اسلامی؟ یا
قبلا در بحث های مختلف نظر خود را گفته ام؛ ما چاره ای جز اینکه تمام اعمال و رفتار و عقاید خود را با فرض وجود خدا تنظیم کرده و بسنجیم، نداریم هر چند دلیل و حکمت بعضی از احکامی که به خدا نسبت داده شده را نفهمیم و یا با فهم خودمان در تضاد باشد.
پاسخ
#6

کوشا نوشته: اخلاق حق محور دیگه چه صیغه ای است؟

قطعا متوجه عمق حرف من شده اید
به قول معروف بی مایه فطیره؛ بدون فرض وجود خدا هر نوع بحثی که در مورد اخلاق و حقوق و .... شود در حقیقت سر بی صاحب تراشیدن است
اخلاق حق‌‌محور یعنی اساس همین چیزی که در بالا می‌بینید، یعنی قائل به این هستیم که انسان‌ها تنها بخاطر انسان بودن حقوقی دارند که باید رعایت شود. این نوع اخلاق با وجود خدا هم لزوما تناقضی ندارد.

کوشا نوشته: قبلا در بحث های مختلف نظر خود را گفته ام؛ ما چاره ای جز اینکه تمام اعمال و رفتار و عقاید خود را با فرض وجود خدا تنظیم کرده و بسنجیم، نداریم هر چند دلیل و حکمت بعضی از احکامی که به خدا نسبت داده شده را نفهمیم و یا با فهم خودمان در تضاد باشد.

آقا جان شما چرا به خودت می‌گیری؟! من از روی کنجکاوی نظرت را درباره‌یِ حقوق بشر و بحث میان مسلمین درباره‌یِ حقوق بشر اسلامی و... پرسیدم.
بنظر شما این‌ها بکل پرسش‌هایی بی‌خود و انحرافی هستند؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#7

Russell نوشته: اخلاق حق‌‌محور یعنی اساس همین چیزی که در بالا می‌بینید، یعنی قائل به این هستیم که انسان‌ها تنها بخاطر انسان بودن حقوقی دارند که باید رعایت شود. این نوع اخلاق با وجود خدا هم لزوما تناقضی ندارد.

مشکل مرجع تشخیص حق است، ملاک برای ثابت شدن یک حق چیست؟ فهم انسان؟ کدام انسان؟ طبیعت؟ علم؟ عقل؟ منفعت طلبی؟ زورمندی و قدرت؟ مجموعه ای از اینها؟ ......؟
بعد از ثابت شدن یک حق به هر دلیلی، تاثیر آن در گذشته و حال و آینده یک انسان چیست؟
اگر یک انسان به هیچ یک از حقوق خود نرسد و بمیرد چه اتفاقی می افتد؟


نقل قول:آقا جان شما چرا به خودت می‌گیری؟! من از روی کنجکاوی نظرت را درباره‌یِ حقوق بشر و بحث میان مسلمین درباره‌یِ حقوق بشر اسلامی و... پرسیدم.
بنظر شما این‌ها بکل پرسش‌هایی بی‌خود و انحرافی هستند؟

اگر اثر نداشتن و بی خاصیت بودن را انحراف بدانیم، بله انحرافی هستند.

ما نیاز به تکیه گاهی مطمئن و مشترک داریم که با اعتماد به آن مسیر پیش روی خود در هر زمینه ای را معین کرده و طی نماییم.

بدون وجود این تکیه گاه به قول معروف
هر چه بادا باد!
پاسخ
#8

کوشا نوشته: اگر اثر نداشتن و بی خاصیت بودن را انحراف بدانیم، بله انحرافی هستند.

ما نیاز به تکیه گاهی مطمئن و مشترک داریم که با اعتماد به آن مسیر پیش روی خود در هر زمینه ای را معین کرده و طی نماییم.

بدون وجود این تکیه گاه به قول معروف
هر چه بادا باد!

کوشا نوشته: مشکل مرجع تشخیص حق است، ملاک برای ثابت شدن یک حق چیست؟ فهم انسان؟ کدام انسان؟ طبیعت؟ علم؟ عقل؟ منفعت طلبی؟ زورمندی و قدرت؟ مجموعه ای از اینها؟ ......؟
بعد از ثابت شدن یک حق به هر دلیلی، تاثیر آن در گذشته و حال و آینده یک انسان چیست؟
اگر یک انسان به هیچ یک از حقوق خود نرسد و بمیرد چه اتفاقی می افتد؟

خب این منشور هم تلاشی برای رسیدن به همین مبنای مشترک است دیگر، مبنای مشترک هم برای موقعیتی‌ست که در آن گروه‌هایی‌ست دارای اخنلاف نظر هستند.
شما آنرا منوط می‌کنید که همه جهان به اسلام شیعی دوازده امامی آنهم برداشت خمینی مشرف شوند؟ یا با وجود انواع باورها از مسلمان و مسیحی و یهودی بی‌دین و... تلاش شود به مبنای مشترکی رسید.
مثلا آیا شما با تمام مفاد اعلامیه موجود مخالف هستید؟
شما اگر بخواهید اعلامیه‌ای بدهید (ولو تنها برای مسلمانان) چگونه مفادی خواهد داشت؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#9

Russell نوشته: خب این منشور هم تلاشی برای رسیدن به همین مبنای مشترک است دیگر، مبنای مشترک هم برای موقعیتی‌ست که در آن گروه‌هایی‌ست دارای اخنلاف نظر هستند.
شما آنرا منوط می‌کنید که همه جهان به اسلام شیعی دوازده امامی آنهم برداشت خمینی مشرف شوند؟ یا با وجود انواع باورها از مسلمان و مسیحی و یهودی بی‌دین و... تلاش شود به مبنای مشترکی رسید.

هر حق و حقوق و قانونی بدون حضور خدا و بدون در نظر گرفتن معاد اگر نگوییم باطل محض است لااقل می توان گفت که خنثی است و بود و نبودش یکی است مگر اینکه شما یا هر کس دیگری بتواند خلاف آن را ثابت کند.


نقل قول:مثلا آیا شما با تمام مفاد اعلامیه موجود مخالف هستید؟
شما اگر بخواهید اعلامیه‌ای بدهید (ولو تنها برای مسلمانان) چگونه مفادی خواهد داشت؟

بحث موافقت و مخالفت نیست
من مثل هر انسان دیگری که ذره ای اهل فکر است نگران آینده احتمالی خود هستم، لذا هر حق و حقوقی که نیم نگاهی به این آینده احتمالی نداشته باشد

از نظر من ارزش توجه ندارد و واقعا هم اینگونه است مگر اینکه باز شما هر شخص دیگری خلاف آن را ثابت کند.

تمام مفاد این اعلامیه را اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم این می شود:

لطفا آرامش اطاق انتظار مرگ را به هم نزنید بگذارید همگان راحت بمیرند!

نقل قول:شما آنرا منوط می‌کنید که همه جهان به اسلام شیعی دوازده امامی آنهم برداشت خمینی مشرف شوند؟

چرا که نه!
هر تلاشی برای شکستن دیوارهای این اطاق انتظار مرگ و رهایی از انفعال محض و پلاسیدن و پوسیدن

که عقلا و منطقا به تناقض نرسد ارزشمند و قابل توجه و درخور بررسی است

و من با هر کسی که در خود توانایی بحث کردن در این مورد را می بیند حاضرم بحث کنم و ثابت کنم که راه ما (شیعه) از تمام راههای موجود عقلانی تر و منطقی تر است.
پاسخ
#10

کوشا نوشته: لطفا آرامش اطاق انتظار مرگ را به هم نزنید بگذارید همگان راحت بمیرند!
.
Death anxiety (psychology) - WiKi
E403متاسفانه دینداران برخلاف ادعایی که گه گاه میشه خیلی نگران مرگ هستند و به این اختلال دچارند.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان