01-23-2011, 09:05 PM
Ouroboros نوشته: به این خاطر که در شرایط جنگی همه کس دست به جنایت می زند، و اساسا جنگ یعنی جنایت! و واکنش ِ یک جامعه در آن شرایط هرگز نمی تواند محک ِ خوبی باشد. دموکراسی هم کارنامه ای به مراتب تاریک تر در جنایت جنگی دارد(از جنگ جهانی دوم تا همین عراق و افغانستان). مسئله اینست که دولت «دموکراتیک» و «منتخب» سوسیالیستی(که آنارشیستها هم بخشی از آن بودند، نه تمام ِ آن)، توسط کودتای ِ فرانکو مورد تهاجم قرار گرفت، و آنچه پس از آن اتفاق افتاد «جنگ» بود. فرانکو انقلابیون را قتل عام می کرد و انقلابیون طرفداران ِ سلطنت را. کارنامه ی ِ آنها مشارکت دادن هشت میلیون نفر در اداره ی کشور، راه اندازی موفق ِ نظام تولید محدود و حذف بدون ِ سرکوب جایگاه طبقاتی در جامعه بود. این «جنایاتی» هم که از آنها دم می زنید من نمی دانم چه هستند؟
اینکه شرایط جنگی همه جنایت میکنن و اینها برای من شخصا قابل قبول نیست. جنگ هم به نوبه خود قواعدی انسانی دارد که تنها به این دلیل که طرف مقابل آنها را رعایت نمی کند نمی توان از رعایت آنها پوشید. مهمترین قاعده اینه که زنان و کودکان در جنگ نقشی ندارند نه اینکه فرانکو زنان را بین سربازانش تقسیم کند و مخالفینش شکم زن باردار را پاره کنند.
شوروی کمونیستی از این ادعاهای مشارکت چند میلیونی زیاد می کرد. کوبا و کره شمالی همین امروز هم این ادعاها را می کنند و مشارکت توده وار عامه غیر متخصص و نا آگاه سر سوزن ارزش ندارد. صد متخصص بهتر از صد میلیون توده کارگر است.
جنایاتی که دم می زنم اینه که پیش از جمهوریت با تفتیش عقاید غیر مسیحیان شناسایی می شدند و مجازات می شدند و به قتل می رسیدند و در دوران جمهوریت حکومتگران کار را برعکس کردند. مسیحیان با تفتیش عقاید شناسایی می شدند و مجازات می شدند. هر دوی اینها تفتیش عقاید است. از این کارها در همه حکومت های کمونیستی شده زیرا کمونیست ها بر خلاف ادعایشان خودشان یک دین تازه آفریده اند.
بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند
[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید
به یاد رضا فاضلی