نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

برابر پارسی واژگان بیگانه

[h=2]انواع اسم[/h] [h=3]اتباع[/h] اتباع، واژهای بی‌معنی یا بدون معنای مشخص است که به دنبال اسم یا صفت می‌آید و برای تأکید و گسترش معنی آن اسم یا صفت یا بیان نوعی مفهوم به کار می‌رود. همانند «خرده مرده»، «کتاب متاب»، «اخم و تخم» گاهی هم واژه ثانویه بی معنی نیست، مثل: «حشر و نشر» و «شایسته و بایسته» و نظایر آن.
[h=3]اسم آلت[/h] اسمی که به وسایل و لوازم کار اشاره می‌کند، برخلاف زبان عربی بعضی اوقات که اسم آلت وزن خاصی دارد، در زبان فارسی اسم آلت معمولاً جامد است.
[h=3]اسم صوت[/h] اسم صوت، اسمی مرکب است که غالباً از طبیعت گرفته می‌شود و نشانگر اصوات مختلف است، مانند «قاه قاه»، «چلپ و چلوپ»
[h=3]اسم مصغر[/h] اسمی که خردی و کوچکی را در مقابل نوع برزگ‌تر نشان دهد، اسم مصغر نامیده می‌شود. مانند «باغچه» به معنای باغ کوچک. اسم‌های مصغر معمولاً پسوند «چه» یا «َک» دارند و برای بعضی از اسم‌های مصغر نیز پسوند «و»استفاده می‌شود، مانند «یارو». در لهجه‌های مختلف نیز برای تصغیر و یا تعریف از «ِه» استفاده می‌شود، مانند «پسره»
[h=3]مصدر[/h] اسمی است که معنای فعل را می‌رساند و از بن ماضی + َن تشکیل شده‌است.
[h=3]اسم مصدر[/h] اسمی که علاوه بر مصدر می‌تواند معنی مصدر را برساند: آموزش: آموختن
انواع اسم مصدر: بن مضارع +ش مانند:نگار+ش=نگارش بن مضارع+شت مانند: خور+شت=خورشت


E40c E40c
تلاش برای برگرداندن از چرت و پرت به پارسی... امیدوارم دوستان پیشنهادهای بهتری بدهند


[h=2]گونه های نام[/h] [h=3]وابسته بیچم[/h] وابسته بیچم, واژه ای بی چم یا بی چم ویژه است که به دنبال نام یا زاب می‌آید و برای پافشاری و گسترش چم آن نام یا زاب یا بیان گونه ای پنداشت به کار می‌رود. همانند «خرده مرده»، «کتاب متاب»، «اخم و تخم» گاهی هم واژه دومی بی چم نیست، مانند: «حشر و نشر» و «شایسته و بایسته» و مانند آن.

[h=3]نام افزار[/h] نامی که به افزار کار اشاره می‌کند، وارانه زبان تازیک گاهی که نام افزار وزن یا فرم ویژه ای دارد، در زبان پارسی انام افزار پرگاه بی فرم است.

[h=3]نام سدا[/h] نام سدا ، نام چندگانه است که پرگاه از سرشت(طبیعت؟) و چیزها در پیرامون ما گرفته می‌شود و نشانگر سداهای گوناگون است، مانند «قاه قاه»، «چلپ و چلوپ»
''بیب بیب'' ماشین!

[h=3]پسوند کوچک کننده[/h] نامی که خردی و کوچکی را در برابر گونه برزگ‌تر نشان دهد، پسوند کوچک کننده نامیده می‌شود. مانند «باغچه» به چم باغ کوچک. پسوندهای کوچک کنده پرگاه پسوند «چه» یا «َک» دارند و برای برخی از این پسوندها نیز پسوند «و»استفاده می‌شود، مانند «یارو». در گویش های گوناگون نیز برای نشان دادن شناس بودن یا ریشخند از «ِه» کارگرفته می‌شود، مانند «پسره»

[h=3]مصدر ( چون این بخش نادرست یا برای من کژ است برنمیگردانم) مصدر نمیدانم چیست[/h] اسمی است که معنای فعل را می‌رساند و از بن ماضی + َن تشکیل شده‌است.

[h=3]اسم مصدر[/h] اسمی که علاوه بر مصدر می‌تواند معنی مصدر را برساند: آموزش: آموختن

انواع اسم مصدر: بن مضارع +ش مانند:نگار+ش=نگارش بن مضارع

پارسیگر

زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
پاسخ

homayoun نوشته: نام افزار
<->
افزارنام
آوانام

...
در واژگانی که با وندها درست میشوند، واژه مهادین در پایان میاید:
Gabel
Stimmgabel
...
Geld
Falschgeld
---

صندوق
گاوصندوق
---
راه
بزرگراه
شاهراه
کوره‌راه
بیراه


خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

مزدك بامداد نوشته: افزارنام
آوانام

سپاس من نام افزار که نوشته بودم nam'e afzar بود..
آیا این نادرست است؟
پس چرا اسم آلت Esm'e alat
درست است؟

پارسیگر

زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
پاسخ

homayoun نوشته: سپاس من نام افزار که نوشته بودم nam'e afzar بود..
آیا این نادرست است؟
پس چرا اسم آلت Esm'e alat
درست است؟

پارسیگر
آها، پس اینجوری درست است

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

معادل پارسی این جمله چی میشه دوستان؟ "از نقطه ای ؛ خطی بر دایره ای مماس كنید"
پاسخ

viviyan نوشته: معادل پارسی این جمله چی میشه دوستان؟ "از نقطه ای ؛ خطی بر دایره ای مماس كنید"

از یک بی همه چیز یک سیخکی را بمالید بر یک گردکی!

نقطه : بی همه چیز
سیخکی : خط
گردکی : دایره

ولی جدای از شوخی و مسخره بازی :

دایره : پرهون
خط : رژ / رج
نقطه : تیل / لک
مماس را هم نمیدانم .

پس باید بشه : از یک تیل یا لک رجی را بر پرهون ..... (مماس) کنید.

ویرایش : یک جستجویی کردم گویا مماس میشود به هم ساییده! پس باید بشود :

پس باید بشه : از یک تیل رجی را بر پرهونی بسایید.

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

سونیکس یکی هم اینجوری برگردانده: از ریزی؛ درازی به گردی بمالید E056
پاسخ

واژه "بدون" پارسی هست یا عربی؟
پاسخ

viviyan نوشته: واژه "بدون" پارسی هست یا عربی؟
پارسی‌ست.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Dariush نوشته: پارسی‌ست.


رفرنس داری؟

آیا برای این حرف که نظر معرب نگر هست رفرنس معتبری وجود دارد؟
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان