05-28-2014, 09:53 AM
روشنگری پیرامون یک انحراف
زنان هیچ علاقهای به «تسلیم» مردان شدن ندارند!
بله، تعجب کردید؟ حقیقت است. برخلاف تصور سنتگرایان زن هیچ علاقهای ندارد که تسلیم یک مرد بشود، آنچه زن میخواهد، این است که توسط مردی شایسته «فتح» بشود. میان ایندو تفاوتی ظریف، اما بسیار مهم و تعیین کننده هست. درواقع تفاوت میان عشق و سلطه، «عشقبازی» و «تجاوز جنسی» همینجاست، آن لحظهای که زن به انگیزش محرکی بیرونی ناگزیر به تسلیم میشود(محرک بیرونی از قبیل «خدا گفته»، یا نیاز مالی، یا نیاز به سرپناه و ...)، یا درواقع مُدلی از تسلیم که مرد بتا دریافت میکرده(ازدواج=سکس در برابر خدمات)، بدترین احساس ممکن را دارد و لحظه به لحظهی آن زندگی برایش شکنجهای مداوم است(رجوع بکنید به نوشتههای فمینیستی!).
آنچه زن میخواهد جایزهی زندگی، «ثمره»ی تلاشهای آن مرد در غلبه به دیگر مردان بودن است. زن میخواهد مردی برازنده به شکار او بیاید، از تلهها و دامها و «گهتست»هایی که بیشمار مردان دیگر در آن جان دادهاند بگریزد، و تنها زمانی که دیگر هیچ مانعی باقی نمانده، و زن از ارزشمندی آن مرد و شایستگی او برای رهبری زندگی مشترکشان اطمینان پیدا کرده است که پرچم صلح بالا میرود و عفریتهی زهرآگین ِ خبیث پنج دقیقه پیش میشود دختربچهی معصوم و مظلوم کنونی(رجوع بکنید به تمام رمانهای عاشقانهی نوشتهی زنان).
تسلیم شدن درواقع نتیجهی فتح شدن است، فرمانبرداری منتج از شکست است در اثبات عدم شایستگی ِ شما، و دریافت عشق زن پاداش این پیروزی. پس این توهم در میان برخی بازیآموزان و بتاچههایی که تازه با مفاهیم بازی آشنا شدهاند مبنی بر اینکه زن گویا علاقه دارد تسلیم و فرمانبردار مرد باشد جا برای بدفهمی زیاد دارد و روشی بسیار ناجور جهت بیان مفهومی پیچیده است. بدانید که تسلیمی در کار نخواهد بود مگر تنها پس از آنکه همهی سدهای دفاعی، گهتستهای بیشمار، تلاشهای پیدرپی جهت به زانو در آوردن و فریبکاریهای بسیار پیچیدهی زنان را پشت سر گذاشتهاید و ظفرمند از کارزار نبرد با آنها بیرون جهیدهاید، و تازه آن زمان نیز تداوم و تثبیت این سلطه مشروط و متزلزل به سربلندی شما در گهتستهای ِ فصلی اوست. زن در قدم به قدم این «تسلیم» با شما مبارزه خواهد کرد و در برابر آن مقاومت نشان خواهد داد.
افزون بر این، نیز بدانید که هیچ روشی برای از دست دادن اشتیاق زن موثرتر از «توقع تسلیم» از او داشتن در طول دورهی مخزنی نیست، اینکه از لحظهی اول توقع فرمانبرداری داشته باشید تمام آلارمهای دفاعی او را بیموقع و زودتر از هنگام به صدا در میآورد، یعنی او شما را میبیند و آگاهانه از چنگتان میپرد. ما میخواهیم زیر رادار پرواز بکنیم، و آرامآرام، دانهدانه و زیرجُلی آنها را از کار بیاندازیم چنان که زن نفهمد چه شد. اقدام مستقیم به سلطهورزی در بهترین شرایط با مقاومتی صدچندان شدیدتر که بازیآموز تازهکار هرگز قادر به برآمدن از عهدهی آن نیست، و در نتیجه کاهش جذابیت همراه خواهد بود و در شرایط بدتر سیلی و اردنگی در انتظار شماست!
پس با کلاه و شمشیر پولادین به نبرد زنان نروید. از تستهای فرمانبرداری کوچک و ناخودآگاهی استفاده بکنید که زن چارهای بجز فرمانبرداری ندارد، «شیشه رو بده بالا»، «یه دقیقه ساکت، من یه زنگ بزنم»، «بشین»، «یه دقیقه اینو نگه دار»، «برو/بیا» و ... سایز تست مهم نیست اثر آن ناخودآگاه و پنهانیست، نفس اینکه شما دستور دادهاید و او پیروی کرده، ارزش شما را در نظر وی به نحوی ناخودآگاه ارتقاء خواهد داد. عکاسان ِ مدلینگ بیشمار کُس مرغوب میکنند زیرا دستورهای ضمنی و «معصومانه»ای که به مدلها میدهند جایگاه ایشان را در نظر زنان صد برابر، هزار برابر ارتقاء میدهد. «اینجوری وای نستا»، «یه کم به چپ»، «سرتو برگردون اینور»، «کمتر لبخند بزن» و … همین است، دستورات کوچک و معصومانه و ظاهراً بیمنظور، هرچه بیشتر بهتر + بازی برجسته = فرمانبرداری.
tl,dr : زنان نمیخواهند تسلیم بشوند، دوست دارند فتح بشوند. توقع تسلیم از ایشان نداشته باشید و آمادگی روبرو شدن با مقاومت سنگین در هر مرحله از دلبری را داشته باشید.
زنده باد زندگی!