Unknown نوشته: . «جان» چیست؟
در باستان روح و امروزه روان
؛ همانا مایه ی زندگانی هر باشنده ای است
!
این زندگانی با زیستمندی (حیات) دگرسان است
! در باستان می دیدند که هرکس می میرد نخست واپسین دَمی از
دهانش بیرون می اید و می میرد
؛ می گفتند روح او (که از ریح به چم باد می اید) از کالبد تنش بیرون رفت و جان سپرد
؛
امروزه هر باشنده که روان (برگرفته از پارسی کهن اوروان) داشته باشند را دارای "جان" می خوانیم
!
Unknown نوشته: . توجه دارید که ساختار مغز زامبی الزاما مانند ما نیست، شاید اصلا با مدارهای الکترونیکی کار میکند.
این وابسته به کرانمایی "زامبی" است
؛ چون تاکنون (دستکم من) چندین کرانمایی
* گوناگون از این باشنده شنیده ام
،
برای ساماندهی به گفتمان بسنده است تا زامبی را کرانمایی کنید
!
* فهرستی از ویژگی ها و کارکردهای زامبی را بنویسید
!
properties
methods
نقل قول:مفهوم زامبی به نظر من بیشتر از همه در بحثهای هوش مصنوعی اهمیت دارد. مثلا اگر ما یک کامپیوتری بسازیم که دقیقا مانند انسان رفتار میکند، آیا الزاما دارای ذهنی مانند انسان است؟
ما هتا نمی دانیم که ویر (ذهن) شما به سان ویر من است یا نه
؛ برای نمونه ما نمی دانیم که شما
رنگ ها را همانگونه که من در ویر خود می بینم می بینید
؟ ولی از روی سنجه ی آروین (بصورت تجربی)
تنها میدانم که می بینید و آن را همسنج با فربود (همسان با واقعیت) بازمی شناسید
!
به زبان ساده تر آنکه ویر درونی اش با فربود بیرونی سازگارتر باشد شانس بقای بیشتری پیدا می کند
؛
نمونه برای دریافت بهتر
:
من در هنگام تراگذشتن (عبور کردن) از خیابان
، تندای ماشین ها و دورای آن با خودم را نمی توانم به خوبی
داده پردازی کنم
؛ پس در گزینش طبیعی زیر ماشین له می شوم و می میرم
؛ ولی شما که داده پردازی بهتر
و ویر سازگارتری با فربود دارید بسادگی تندای خودروها را در نگر می گیرید و از خیابان ترا میگذرید و برمیمانید (باقی میمانید)
بر این پایه ما نمی دانیم که این کامپیوتر در ویر خود چه چیزی می بیند
؛ تنها سنجه ی آروین گواه این است که آنان
می بینند و چه بسا بهتر از ما هم داده پردازی می کنند
؛ مانند هال در اُدیسه ی فضایی (استنلی کوبریک)
!