08-03-2012, 10:08 PM
چرا براستی؟
صحبه نوشته:پرسنده نوشته: چرا هرچی دعا ميکنم، مستجاب نميشه؟؟
چندتا علت داره
1- در پس این الفاظی که برای دعا میگوییم هیچ حقیقتی نهفته نیست(اصلا دعا نمیکنیم)
2- در پس این الفاظ حقیقتی هست اما مانعی عقلی بر سر راه استجابت است
(موضوع و مورد درخواست ما اشکال عقلی دارد و خارج از دایره امکان است یعنی ممتنع الوجود است)
3 - در پس الفاظ حقیقتی هست و عقلا مانعی هم نیست،اما آن حقیقت عاقلانه مقدماتی میخواهد که ما باید کسب کنیم و تا آن مقدمات کسب نشود ذی المقدمه از منبع فیض الهی عنایت نمیشود.
4 - در پس الفاظ حقیقتی هست و مانع عقلی هم نیست و مقدمات هم حاصل است،اما شان و موقعیت روحی ما در آن حد قرار نگرفته است که آن موهبت الهی را پذیرا باشد(ظرفیت کمتر از آن موهبت است و باید اول توسیع ظرفیت را درخواست کنیم و همت کنیم که کسب کنیم و سپس آن موهبت را درخواست کنیم.
5 - در پس الفاظ حقیقتی هست و مانع عقلی هم نیست و مقدمات هم حاصل است و ظرفیت هم به اندازه،اما آن زمان،زمان مناسبی برای دریافت آن از منبع فیض الهی نیست و باید کمی صبور باشیم و تا در موقعیت خاص زمانی آن عنایت الهی به ما برسد.
6 - همه موارد بالا حاصل است اما مورد دعا چیزی است که باید به مدد واسطه ای در فیض آن را طلب کنیم که فرمود(وابتغوا الیه الوسیله)
7 - همه موارد استجابت حاصل است و وسیله و واسطه هم انتخاب کرده ایم و به او توسل جسته ایم امام آن واسطه باید کس دیگری باشد.(در عصر هر حاجتی به توسل و واسطه بقیه الله الاعظم به اجابت میرسد و سایر معصومین واسطه های بین ما و آن بزرگوار هستند.)
موارد دیگری هم هست که بیانش لازم به نظر نمیرسد.
نقل قول:یکی از اصحاب بر امام نقی(ع) وارد شد و گفت: ای نقی! حدود یک ماه پیش برای برآورده شدن حاجتم دعایی نوشتی و گفتی آن را زیر بالشت بگذار و روزی چند بار آن را نگاه کن. ولی حاجتم هنوز برآورده نشده. امام فرمود: سهم امام را دادی؟
-بلی
:خمس و زکاتت را دادی؟
-بله
:صدقه میدهی؟
-آری
نقی دستی به محاسنش کشید و چند دقیقه ای فکر و کرد و فرمود: آآآآها، اشکال از بالشته، بالشت رو که عوض کنی دعات هم برآورده میشه!
صحابه نیز با چشمانی از حدقه بیرون زده از دفتر امام بیرون آمد.
.Unexpected places give you unexpected returns