06-30-2013, 02:37 PM
Ouroboros نوشته: یک مثال: ما یک ارزش را با یکسری پارامترها تعریف میکنیم، مثلا «احترام به کودکان» را یک ارزش تلقی میکنیم، و میگوییم نشانگان پایبندی به آن «اینهاست»(مثلا صحبت نکردن با آنها با صدای بلند، کتک نزدنشان، نترساندن و تهدید نکردنشان و ...). سپس میرویم فرهنگ اعراب را بر مبنای این ارزش میسنجیم، و نتیجه میگیریم که برپایهی این ارزش فرهنگ اعراب واپسگرا، عقبمانده یا بسیار سخیف است. اینجا اما یک مشکلی ظهور میکند. و آن اینکه خود این معیار، فرافرهنگی و «عینی» نیست. «احترام به کودکان» در فرهنگ عربی یک ارزش نیست، فرمانبرداری کودکان، حرکت عمودی احترام بر مبنای سن(یعنی احترام کوچکتر به بزرگتر)، سنجش آموخته با تستهای دشوار و متناسب با شرایط زندگی آنها و ... ارزش است. در این برسی قیاسی شما مرتکب یک اشتباه محساباتی شدهاید، ارزشی که زاییدهی شرایط اجتماعی متفاوتی بوده را برای برسی و بازشناسی جامعهای که محصول شرایطی یکسره متفاوت(و گاهی متضاد)است مورد استفاده قرار دادهاید.خب نمیشود اینها را بر دانستههایِ ما از عصبشناسی و فضائل مشترک بنا کرد؟
معیاری که از طریق آن نتیجه میگیرید فرهنگ آمریکایی نسبت به فرهنگ کویتی برتر است، همیشه زاییده و محدود در و منحصر به فرهنگ آمریکاییست و اگر کار مشابهی با معیارهای فرهنگ کویتی نسبت به فرهنگ آمریکای بکنید، آنرا منحط و از کار افتاده و بدرد نخور خواهید یافت.
مثلا صداقت و شجاعت هر دو تا حد زیادی در فرهنگهای مختلف مشترک هستند.همینطور در مورد احترام به کودکان میشود نتایج آنرا در رفاه روانی آنها و میزان شکوفایی تواناییهایِ آنها دید.
مثلا کسی که خودش را منفجر میکند شهید یشود یا خواستهایِ جنسیش سرکوب میشوند در مقایسه با کسی که اینها را انجام نمیدهد در وضع روانی بهتریست که این وضع روانی از لحاظ عصبشناسی قابل مطالعه است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound