09-17-2015, 07:18 AM
ما دو رهیافت اخلاقی بیشتر نمیتوانیم داشته باشیم، یا «همهی زندگی مقدس است» و گرفتن «حق زندگی» از جانداران اخلاقاً مذموم، یا تقدس زندگی به جایگاه آن جاندار در سلسلهمراتب حیات بستگی دارد(جان انسان از خر مقدستر است). گیاهخواری فقط با رهیافت اخلاقی اول «منطقی» خواهد بود، زیرا اگر بپذیریم ارزش جان موجودات زنده بر مبنی جایگاه آنها در سلسلهمراتب آگاهی یا تناسب آن جایگاه با همان ِ خود ما مشخص میشود دیگر ایرادی به گوشتخواری نمیتوان گرفت. رهیافت بیشتر جانوردوستان و گیاهخواران نیز همینست، که زندگی ارزش بالذات دارد و ما «حق» گرفتن آنرا نداریم و ... مشکل این استدلال آنست که کشاورزی صنعتی خیلی بیش از دامداری صنعتی به محیط زیست آسیب وارد میکند و برای رشد یک کیلو برنج احتمالا میلیونها موجود زنده تحت عنوان «آفت» به قتل رسیدهاند، از گونههای گیاهی گرفته تا گونههای جانوری. اگر «همه زندگی» مقدس است شما باید گیاهخواری را ترک بکنید و به گوشتخواری مطلق رو بیاورید!
اسخ گیاهخواران جانوردوست اینست که به کشاورزی غیرصنعتی و ارگانیک رو بیاورند. جدا از آنکه چنین چیزی در ایران وجود ندارد، در مقیاس جهانی هم کشاورزی ارگانیک هرگز، تحت هیچ شرایطی قادر به برآوردن نیازهای غذایی هفت میلیارد انسان نیست. پس نتیجه باز همان میشود. جدا از این ایرادات زیرجلی اما من یک مشکل بزرگ دیگر با حیواندوستی دارم و آن آدمهایی هستند که جذب این جنبش میشوند. من در برخورد با این آدمها دریافتهام که تا زمانی که میزان مشخصی بیزاری از همنوع وجود نداشته باشد همدردی با حیوانات ممکن نیست. تمامی مدافعان حقوق حیواناتی که به حال دیدهام، چه اینجا و چه جاهای دیگر، ابراز نفرت از انسانهای ظالم و بد-بد و بیفرهنگی که حیوانآزاری میکنند
برایشان مهمتر بوده تا ابراز عشق به زیباییهای طبیعت و جانوران و ... اگر عشق به حیوانات باشد یکی مثل سنت فرانسیس آسیزی خیلی حیواندوستتر است از اعضای PETA. این عشق به حیوانات نیست، یک مجموعهای از خودنمایی فکریست (من از تو بهترم به خاطر رژیم غذاییام!) بعلاوهی مقادیر زیادی افکار اشتباه و عواطفی که در جای نامناسب سرمایهگذاری شده.
اسخ گیاهخواران جانوردوست اینست که به کشاورزی غیرصنعتی و ارگانیک رو بیاورند. جدا از آنکه چنین چیزی در ایران وجود ندارد، در مقیاس جهانی هم کشاورزی ارگانیک هرگز، تحت هیچ شرایطی قادر به برآوردن نیازهای غذایی هفت میلیارد انسان نیست. پس نتیجه باز همان میشود. جدا از این ایرادات زیرجلی اما من یک مشکل بزرگ دیگر با حیواندوستی دارم و آن آدمهایی هستند که جذب این جنبش میشوند. من در برخورد با این آدمها دریافتهام که تا زمانی که میزان مشخصی بیزاری از همنوع وجود نداشته باشد همدردی با حیوانات ممکن نیست. تمامی مدافعان حقوق حیواناتی که به حال دیدهام، چه اینجا و چه جاهای دیگر، ابراز نفرت از انسانهای ظالم و بد-بد و بیفرهنگی که حیوانآزاری میکنند
برایشان مهمتر بوده تا ابراز عشق به زیباییهای طبیعت و جانوران و ... اگر عشق به حیوانات باشد یکی مثل سنت فرانسیس آسیزی خیلی حیواندوستتر است از اعضای PETA. این عشق به حیوانات نیست، یک مجموعهای از خودنمایی فکریست (من از تو بهترم به خاطر رژیم غذاییام!) بعلاوهی مقادیر زیادی افکار اشتباه و عواطفی که در جای نامناسب سرمایهگذاری شده.
زنده باد زندگی!