09-16-2015, 04:48 PM
Dariush نوشته: درود یاسی جان.
تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
ممنون داریوش جان
مشکل اینجاست که طبق عادت همیشگی در مواجهه با ترس های کودکیم که برای از بین رفتنشون انقدر تو محیط ترس آور میموندم تا عادی شه برام سعی کردم در مواجهه با این اضطراب های افراطی همین کار و کنم که متاسفانه این بار واکنش فیزیکی (ضربان قلب و فشار خون و درد شدید قفسه سینه وسرگیجه و ...)همراهش مشه و متاسفانه نمیشه در عین حال به زندگی روزمره پرداخت..و تا سر منشا اون اضطراب حل نشه زندگی روزمره کاملا مختل میشه..
ورزش پیشنهاد خوبی بود امیدوارم درمانش تا همین حد جواب بده