05-22-2015, 06:07 AM
Russell نوشته: من به نظر جالبی دراینباره برخوردهام که بنظرم بسیار درست میرسد. این درست است که
همجنسگرایان ابزار چپ بودهاند برای نابودی تمدن و خانواده و درست است که امروزه دفاع از
حقوق همجنسگرایان توطئهیِ چپ است برای انتقال ویروس خود به بقیهیِ جوامع سنتی
اما، دقت در رفتار این جنبش در دل خود نفرت از همجنسگرایی هست، نگاه کنید به
تلاش برای جا زدن همجنسگرایان نه به عنوان «گی» بلکه بعنوان افرادی علاقمند به ازدواج
و پذیرفتن فرزند. بنظر میرسد نگاه اروتیک به مرد و مردانگی بیشتر از هر همه در سنت
یهودیست که محکوم میشود، میشود نگاه کرد به نوابغ بسیاری که چنین بودهاند و حتی
رسمیت آن در یونان باستان.
من اینرا شنیدهام، «هموفوبیا اختراع یهودیست، یونانیان و رومیان باستان همجنسگرایی را پذیرفته بودند، تمدن والای سفیدپوستان پذیرای همجنسگراییست، شما را به خدا، مرا بپذیرید»… در اینکه چپ از تمام فرزندان به قیومیت پذیرفتهی خود عمیقاً بیزار است که شکی نیست، زنان، اقلیتهای قومی، «دگرباشان» و امثالهم ابزارآلاتی هستند برای قطعهقطعه کردن جوامع قربانی و ما دیدهایم که اینها در صورت لزوم ثانیهای برای به کام گرگان انداختن این فرزندان درنگ نمیکنند، اما به نظرم تحریف «همجنسگرایی» از ساک خفیف در تاریکی خیابان زدن و در مستراح عمومی پارک کون دادن و کوکائین بالا رفتن از ناف یک مرد دیگر به «میل تشکیل خانواده» و «اشتیاق به ازدواج» و … این است که چپ هم البته میداند که واقعیت همجنسگرایی چه اندازه برای یک انسان نرمال چندشآور و مهیب است و هیچ چیز برای بیزاری از همجنسگرایان بهتر از نشست و برخاست با آنها نیست.
البته اینهم هست که کُل مکتب سوپر-مسیحی مدرن از سکس بیزار است و آنرا گناهآلود مییابد و قصد دارد همجنسگرایان را تبدیل به همان اختگان دربار قدیم بکند. ولی مردسالاری همواره پاسخی به یک مشکل است، تنها پس از هم پاشیدن جامعهی روادار یونانی-رومی بود که مسیحیت برآمد. یهودیان هم این مشکل را از همه زودتر دریافته بودند چون شرایط زندگی آنها اجازهی آزمایش و خطای کمتری به آنها میداد. در مردسالاری(زنمحوری پنهان)نرخ زن بسیار بالا میرود(چنانکه اغلب مردان یکی بیشتر نمیتوانند بخرند)و کنترل کنش جنسی به روشی برای افزایش شاخص بهرهوری و بازدهی مردان به سیستم اجتماعی تبدیل میشود، مردی که ازدواج میکند و خانواده تشکیل میدهد تلاش بسیار بیشتری برای موفقیت اجتماعی و اقتصادی میکند تا مردی که بجز پول برق پلیاستیشن و اجاره خود دغدغهی دیگری ندارد. ما خیلی ساده نمیتوانیم اجازه بدهیم کونکونک بازی بدون مجازات ادامه پیدا بکند چون مردان همجنسگرا به زنان باج نمیدهند و مردی که به زنان باج ندهد عملاً از جامعهی مردسالار(زنمحور)مستقل است، عنصر مستقل هم برای یک دستگاه سالم بیماری محسوب میشود(خواه یهودی بیگانه باشد، خواه مرد همجنسگرا، خواه کولی آواره).
افزون بر این همجنسگرایی یک بیماری واگیردار است که در صورت عدم کنترل و سرکوب مداوم باعث نابودی اخلاقی جامعه میشود: بیماریست از این جهت که حکم مرگ ژنتیکی ناقل خود را همراه دارد. واگیردار است چون مردان همجنسگرا به دلیل بیاعتنایی بالذات خود به زنان به نظرشان آلفا میآیند و بسیار جذاب، این جذابیت برای زنان آنها را در نظر مردان دیگر معتبر و Cool میکند و تقلید از ایشان باب میشود، یک دلیلی وجود دارد که اغلب دستاندرکاران فشن، مُد، هنرهای بصری، استعدادیابی و ... هر رشتهی دیگری که به نحوی به مردان برای جذب نظر زنان خط میدهد در سیطرهی مردان همجنسگراست. به نابودی اخلاقی جامعه میانجامد چون بالذات بیبند و بار است، دلیل تعهد زن و مرد به یکدیگر هراسیست برآمده از رازآمیختگی جنس مخالف، ما با میل جنس مخالف نا-آشنا هستیم، پس قراردادی مینویسم که هر دو طرف متعهد میشوند دیگری را رها نکنند. دو مرد یا دو زن کاملا از نیازهای عاطفی، جنسی و روانی یکدیگر آگاه هستند و هیچ محرکی برای تعهد به یکدیگر ندارند(بجز بازندگی جنسی، گیها هرقدر زشتتر باشند علاقهی بیشتری به خلاصی از فشار بازار جنسی بسیار بیرحم و دارای رقابت شدید خودشان نشان میدهند)، آنچه من میخواهم همانیست که پارنتنرم میخواهد، پس «رابطه» به لذت جسمی و جنسی لحظهای، از دخول تا انزال تنزل مییابد و تنوع تنها جاذبهی غیرجسمی آن میشود.
زنده باد زندگی!