04-06-2015, 07:49 PM
ابن سینا نوشته: - یكى از آثار مادیت كه در همه مادیات هست، این است كه امر مادى قابل انقسام است، چون مادى آن را گویند كه داراى ابعاد ثلاثه باشد، و چیزى كه داراى بعد است، قابل انقسام نیز هست، ولى علم، بدان جهت كه علم است بهیچ وجه قابل انقسام نیست، (مثلا وقتى ما زید پسر عمرو را تصور مىكنیم این صورت علمیه ما قابل انقسام نیست بشهادت اینكه نیم زید نداریم)این سخن فقط ویژگی علم را از سایر اشیای فیزیکی جهان متمایز می نماید و نه چیزی بیشتر.
ابن سینا نوشته: .2- اثر مشترك مادیات این است كه در حیطه زمان و مكان قرار دارند، و هیچ موجود مادى سراغ نداریم كه از مكان و زمان بیرون باشد، و علم، بدان جهت كه علم است، نه مكان مىپذیرد، و نه زمان، بدلیل اینكه مىبینیم یك حادثه معین، و جزئى، كه در فلان زمان، و فلان مكان واقع شده، در تمامى مكانها، و زمانها قابل تعقل است، و ما میتوانیم همه جا و همه وقت آن را با حفظ همه خصوصیاتش تصور و تصدیق كنیم.3- اثر سوم و مشترك مادیات این است كه مادیات بتمامیشان در تحت سیطره حركت عمومى قرار دارند، و بهمین جهت تغیر و تحول، خاصیت عمومى مادیات شده است، ولى مىبینیم كه علم، بدان جهت كه علم است در مجراى حركت قرار ندارد و بهمین جهت محكوم باین تحول و دگرگونى نیست، بلكه اصلا حیثیت علم ذاتا با حیثیت تغیر و تبدل منافات دارد، علم عبارتست از ثبوت، و تحول عبارتست از بى ثباتى.4- اگر علم از چیزهایى بود كه بحسب ذاتش تغیر مىپذیرفت، و مانند مادیات محكوم به تحول و دگرگونگى بود، دیگر ممكن نبود یك چیز را و یك حادثه را در دو وقت مختلف با هم تعقل كرد، بلكه باید اول حادثه قبلى را تعقل كنیم بعد آن را از ذهن بیرون نموده حادثه بعدى را وارد ذهن سازیم، در حالى كه مىبینیم كه دو حادثه مختلف الزمان را، در یك آن تعقل مىكنیم، و نیز اگر علم، مادى بود، باید اصلا نتوانیم حوادث گذشته را در زمان بعد تعقل كنیم، براى اینكه خودتان گفتید:هر چیزى در آن دوم غیر آن چیز در آن اول استخاطرات و تجربیات(به قول شما حادثه) قابل دگرگونی هستند و این بدان معناست که در سیطره ی مفهوم زمان(دگرگونی) می باشند. حال اینکه می توان در ذهن به تصور یک خاطره در زمان های گوناگون پرداخت دلیلی بر این نمی شود که خاطرات ثابت و خارج از سیطره ی زمان هستند.
زیرا چنانچه خودتان نگاشته اید، آنهاقابل فراموشی و دگرگونی در فرایندهای فیزیکی می باشند:
نقل قول:اگر علم همانطور که گوئی متجرد است و نه مادی پس چرا انسانی علمی را فراموش می کند یا در اثر آسیب دیدن مغز در ادراک او خلل ایجاد می شود.در پاسخ گوئیم نفس انسان اگر چه مجرد است ولکن برای اجراء افعالش نیاز به جسم و ماده دارد فلذا با مجرد بودن آن تناقضی ندارد.پس قسمت قرمز رنگ در سخنتان، یاوه ای بیش نیست!
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...