02-18-2015, 07:01 AM
undead_knight نوشته: حالت انتقالی همون حالت "رهایی و شورش" هست،یعنی برده از بردگی کردن خسته هست،نه فقط از یک ارباب خاص(و وقتی برده ها شورش میکنند همه ارباب ها رو میکشند و نه فقط ارباب های خودشون رو) ولی بعد که همه ارباب ها کشته شدند،دیگه قدرتی نیست که در برابرش شورش بشه و خب تحمل این اشفتگی سخت هست،قوی تر ها جای ارباب ها رو میگیرند و ضعیف تر ها به همون بردگی سابق برمیگردند.
به نظر من این میل به رهایی کاملا هم واقعی هست ولی راحت طلبی انسان باعث ناپایدار بودنش میشه.
«برده» خیلی بار سیاسی-اقتصادی دارد و به یک قرارداد مشخص تاریخی اشاره میکند، منظور من از «بنده» الزاما «برده» نیست. هرگونه واگذاری سرنوشت خودتان به دیگری از هر طریقی که رخ بدهد فرو افتادن به موقعیت بندگیست، و هرگونه در اختیار گرفتن سرنوشت دیگران قرار گرفتن در موقعیت اربابی. رهایی یعنی شرایطی که در آن شما سرنوشت خود را خودتان در اختیار میگیرید.
توضیح شما برای میل به رهایی قادر به تشریح این نیست که چرا در مثال خودتان بردههای یاغی هنوز خونریزیهای قیامشان در خیابان خشک نشده اربابی جدید پیدا میکنند و به دست و پای او میافتند، که چرا رهایی بشر از خرافهی مذهبی به درافتادن او به خرافهی سکولار و علمی انجامیده، که چرا رهایی زن از شوهرش همزمان با نوکری برای غیرشوهرش بوده، که چرا رهایی سیاهپوست از سفیدپوست با بندگی سیاهپوست برای سیاهپوست دنبال شده و ... که چرا تمام جنبشهای به اصطلاح رهاییطلب تاریخ به اشکال تازه و اغلب شدیدتری از بندگی ختم شدهاند. «اشتباه تاریخی» و «شرایط اجتماعی» و ... تا یک جایی به نجات تئوری ناتوان از توضیح واقعیت میآیند، بعد از آن باید فکر دیگری بکنیم.
زنده باد زندگی!