01-08-2012, 03:18 AM
Havadar_e_Democracy نوشته: حالا گذشته از شوخی خب فرقش چیه که چیزی رو منطقا تا از قبل از اثبات عدم بدونیم با اینکه بر اساس احتمالات بگیم بسیار بعیده باشه؟ از لحاظ عملی چه فرقی دارن با هم؟
اندکی درباره احتمالات و شایمندی
منطق برای شناخت و فهم درستی هر چیز دو بازو دارد:
- فرآیند استدلال و هودیگیری (درستی) ← soundness
- پشتوانه دادههای ما (اعتبار یا بگوییم فرمندی) ← validity
درستی آن چیزی است که در منطق کلاسیک آن را همهی منطق میدانستند. درستی از شیوه ما در هودهگیری و استدلال کردن میآید و مهادهای شناخته
شدهای داریم که مانند میانبُر یا shortcut در هودهگیری کاربرد دارند. برای نمونه با داشتن مهاد «نادرستی همزمان دو ستیزگر»، ما میدانیم که هر گاه در فرآیند
استدلال کردن، دو گزاره که با یکدیگر در ستیز هستند هر دو true بشوند، هودهگیری ما با چشم پوشی از هر چیز دیگر، خواه ناخواه نادرست خواهد بود.
نمونه دیگر با داشتن این مهاد، ما میدانیم که قانونمندی ماده و اراده آزاد نمیتوانند هر دو همزمان درست باشند، پس یا ماده همواره
قانونمند نیست، یا اراده آزاد وجود ندارد و یا نه ماده قانونمند است و نه اراده آزاد وجود دارد ولی هر دو هیچگاه همزمان درست نمیشوند.
نمونه سادهتر آن کسی است که متهم به قتل است و دو شاهد گوناگون شهادت میدهند که او را جای دیگری دیدهاند، اما
ما میدانیم که متهم نمیتوانسته همزمان هر دو جا باشد بی آنکه نیاز به هیچ چیز دیگری برای گرفتن این هوده داشته باشیم (میانبُر).
بخش دیگر منطق که تازهتر است درباره اعتبار دادههای ما سخن میگوید. برای نمونه، فرآیند استدلال فرد میتواند 100%
درست باشد ولی همچنان هوده و نتیجهای که از آن میگیرید نادرست، چراکه دادههای نخستینی از اعتبار خوبی برخوردار نبودهاند.
فرآیند اعتباردهی به دادهها از سرچشمههای گوناگونی ریشه میگیرد و بسته به شرایط و context، ما از سرچشمههای ویژهای سود میبریم. برای نمونه در استدلالهای
دانشیک ما تقریبا هیچگاه و هرگز (دستکم آشکارا) یک تئوری را از روی آنکه تئوری پرداز آن آدم بددهن یا بدلباس و .. است رد نمیکنیم، ولی در زندگی روزمره بسادگی میکنیم.
اکنونه در «جهان در 2013 به پایان میرسد»، اگر تئوری پرداز آن ناسا بود و با گرفتن نگارههای دانشیک به ما نشان میداد و استدلال میکرد که یک شهابسنگ
در نزدیکی برخورد با زمین است، آنگاه از آنجاییکه سرچشمه ما اعتبار بسیار بالاتری داشته و استدلالمند میبود، شایمندی و احتمال حقیقی بودن آن نیز بالاتر میرفت:
- در دست داشتن استدلال و دادهای انگارشی که میتوان بازنگری و دوبارهنگری کرد.
- پشتوانه و اعتبار داده و سرچشمه (تلسکوپ به جای تقویم مایاها)
در این نگاه منطق، این که یک چیز پیش از اثبات در حکم عدم است و یا احتمال بسیار بعیدی در درست بودن دارد هر دو یک چیز خواهند بود.
هر چیزی در این جهان شایمندی اندکی برای درستی/هستی دارد ولی این شایمندی، آن اندازه کوچک است که
نیازی نیست ما برای فهمیدن حقیقی بودن آن تلاش بکنیم. پدیدههای دیگری اما هستند که برای ما بسیار مهم
است بدانیم که حقیقت دارند یا خیر مانند وجود خدا و آفریدگار. درباره خدا برای نمونه دادههای ما از سرچشمههای بسیار نامعتبر و کهن میآیند (فلان پیامبر
در فلان کوه هزار و اندی سال پیش نشیمنگاه خدا را دید. فلان روز در فلان شهر مردم شاهد دوپاره شدن ماه و شقالقمر بدست خدا بودند و ...)
و یا استدلال دیدهایم که میگوید هر چیزی در جهان یک آغازگر دارد پس آغازگر جهان خدا است (بر پایه این پشتوانه که هر چیزی که تاکنون ما دیدهایم آغازگر
داشته است) ولی دانش در سوی دیگر، به ما میگوید که (ما دیدهام) ماده و انرژی آغاز و پایان ندارد و تنها از ریختی به ریخت دیگر فرو میرود (و پس هر چیزی آغازگر ندارد) ← invalid data
اما ار جایگاه استدلال تنها (soundness) نیز ما میتوانیم هستی خداهای ابراهیمی را بدون هیچ دشواری چندانی رد کنیم، بدینگونه که برای نمونه در قرآن خواندهایم الله به آدمی
اراده آزاد داده است و سپس در جای دیگر آمده الله به همه چیز آگاه است، که ما را با دو ستیزگر روبرو میکند و میتوانیم بدون نیاز به هیچ کار بیشتری، بودن الله را رد کنیم.
.Unexpected places give you unexpected returns