04-03-2014, 10:39 PM
درود بر شما دوست ارجمند
به عنوان مقدمه باید عرض کنم وقتی که با یکی از دوستانم دربارهی دختربازی بحثی شکل گرفت و او به من گفت در فلان فضای مجازی فارسیزبان قوانین بازی را بطور تئوریک و علمی آموزش میدهند باور نکردم، فکر میکردم مثل سایتهای چسکی سکسی چرت و پرتهای روتین را تحویل جوانان ملت میدهند. ولی با زیر و رو کردن تالار زنامرد اینجا شوقزده شدم که بالاخره با زبان فارسی میتوانم با بازیکنان هموطن مراوده کنم، چنین مباحث ضروری و به معنای واقعی «مهم» در فضای مجازی فارسی زبانان موجود نیست، یا دست پایین من ندیدهام. اما آموختن «بازی» را چناچه شما گفتید بر هر مردی از اهم واجبات است. خیلی رک و پوست کنده به شما عرض کنم شما در جهان پستمدرن امروزی سه راه بیشتر ندارید. یک، از طریق پلکان سنتی جایگاهتان را در هرم قدرت مردان ارتقا بدهید و انرژی فوقالعاده سرسام آوری را که در آن «شانس» رول اول را بازی میکند خرج کنید، یا به افسردگی و انزوای جنسی دچار شوید و معتاد بشوید و سرخورده و etc، یا خیلی راحت «بازی» کنید و دختران را چه برای ازدواج، چه رابطهی کوتاهمدت یا بلندمدت و هر نوع رابطهی دیگری فتح بکنید. بازی از تمام اینها آلترناتیو بهتری به نظر میرسد و هزینهی اجتماعی و اقتصادی پایینی نسبت به آنها دارد. من مدتها چوب بتا بودن و صداقت خود را خوردهام، هربار که اشتیاقم را به دخترها مشروط نمیکردم و صادقانه قلبم را در گرو دختر قرار میدادم به بدترین نحو ممکن مجازات میشدم. این بود که افسردگی خودم را با تریاک و مواد مخدره و بنگ و ... پنهان میکردم تا کمی آرام بگیرم و شاید در آینده «دختر رویاهایم» را که من را به خاطر «من» بخواهد هرچه زودتر پیدا کنم. تمام اینها اما اتفاق نیفتاد و من از طریق آزمون و تجربه و عشرت با دوستان دست بالاتر دریافتم که باید دروغ بگویم، «بازی» در یک کلمه یعنی «دروغ». شما ویژگیهایتان را بینهایت بزرگنمایی میکنید و ضعفهایتان را از چشمان دختر پنهان. تمام اصول بازی بر اساس فریب و دروغ تعریف میشود و این تنها آلترناتیو ممکن برای هر مردی در دنیای امروز میباشد.
بازی من و بیشتر بازیکنان تجربی که اصول تئوریک آن را مطالعه و نقد نکردهاند برونگراست، و شباهت بالایی به بازی میستری بزرگ دارد. من در گذشته آدم آرام، کم حرف و اهل علمی بودم که سرم در کتب هاوکینگ و دستاوردهای کیهانی و... بود، اما کم کم متوجه شدم که راهم به ترکستان است. مثلا «آرامش» بتاست و برای ارتباط با دختران شما نیازمند به زبان چربی هستید که باید در وقت بزنگاه دو من روغن از آن بچکد. این بود که شروع کردم به «حرافی». این نکته را هم درون پرانتز باز کنم که حرافی داریم تا «حرافی». نوعی از حرافی که منحصر به مردان بتاست را کاری به آن نداریم، بتای دبنگی که برای دختر از کوانتوم و سازوکار ذرات بنیادین میگوید عاقبتی بهتر از ابطال وقت در دانشگاه های طراز اول دولتی را ندارد. حرافی آلفا نوعی از حرافیست که شما را بذلهگو و خندهدار نشان میدهد. با هر تیکهی مرد آلفا کل جمع باید برود روی هوا و همگی برای او کف بزنند، مرد آلفا انقدر اعتبار دارد که همیشه گروهی دور او هستند و او را رئیس و سرور گروه میدانند. (کاری که آلفاهای طبیعی از طریق پلکان سنتی و قدرت اجتماعی بدست آورده اند) شما بازی کنید چون باید شخصیتی وارونه از آنچه که هستید را نشان بدهید. همانطور که جایی در پستهای اوروبوروس ارجمند خواندم تمام پروسهی بازی در «ذهن» دختر رخ میدهد و عینیت ندارد، همه چیز.
انتقادهای من به بازی اما زیاد است، چه در درون بازی و چه در بیرون. در درون بازی با تئوریهای بسیاری مخالفم و چه بسا آنها را مضر میدانم، در خارج از بازی به چارچوب کلی بازی ایرادهای فراوانی دارم که اگر وقت کنم رفته رفته آنها را جستار بازی:نقد مکتوب میکنم.
من دوست دارم در این جستار اصول اولیه و دست اول را مکتوب کنیم، و تجربههای خودمان یا آنالیز شرایط در روابط جاری با دختران را در جستار دیگری مطرح و پیرامون آن بحث کنیم، اگر آنجا به تکنیکهای مهمی دست یافتیم آن را به شکل «قانون» یا «اصل» در این جستار ارائه بدهیم.
به عنوان مقدمه باید عرض کنم وقتی که با یکی از دوستانم دربارهی دختربازی بحثی شکل گرفت و او به من گفت در فلان فضای مجازی فارسیزبان قوانین بازی را بطور تئوریک و علمی آموزش میدهند باور نکردم، فکر میکردم مثل سایتهای چسکی سکسی چرت و پرتهای روتین را تحویل جوانان ملت میدهند. ولی با زیر و رو کردن تالار زنامرد اینجا شوقزده شدم که بالاخره با زبان فارسی میتوانم با بازیکنان هموطن مراوده کنم، چنین مباحث ضروری و به معنای واقعی «مهم» در فضای مجازی فارسی زبانان موجود نیست، یا دست پایین من ندیدهام. اما آموختن «بازی» را چناچه شما گفتید بر هر مردی از اهم واجبات است. خیلی رک و پوست کنده به شما عرض کنم شما در جهان پستمدرن امروزی سه راه بیشتر ندارید. یک، از طریق پلکان سنتی جایگاهتان را در هرم قدرت مردان ارتقا بدهید و انرژی فوقالعاده سرسام آوری را که در آن «شانس» رول اول را بازی میکند خرج کنید، یا به افسردگی و انزوای جنسی دچار شوید و معتاد بشوید و سرخورده و etc، یا خیلی راحت «بازی» کنید و دختران را چه برای ازدواج، چه رابطهی کوتاهمدت یا بلندمدت و هر نوع رابطهی دیگری فتح بکنید. بازی از تمام اینها آلترناتیو بهتری به نظر میرسد و هزینهی اجتماعی و اقتصادی پایینی نسبت به آنها دارد. من مدتها چوب بتا بودن و صداقت خود را خوردهام، هربار که اشتیاقم را به دخترها مشروط نمیکردم و صادقانه قلبم را در گرو دختر قرار میدادم به بدترین نحو ممکن مجازات میشدم. این بود که افسردگی خودم را با تریاک و مواد مخدره و بنگ و ... پنهان میکردم تا کمی آرام بگیرم و شاید در آینده «دختر رویاهایم» را که من را به خاطر «من» بخواهد هرچه زودتر پیدا کنم. تمام اینها اما اتفاق نیفتاد و من از طریق آزمون و تجربه و عشرت با دوستان دست بالاتر دریافتم که باید دروغ بگویم، «بازی» در یک کلمه یعنی «دروغ». شما ویژگیهایتان را بینهایت بزرگنمایی میکنید و ضعفهایتان را از چشمان دختر پنهان. تمام اصول بازی بر اساس فریب و دروغ تعریف میشود و این تنها آلترناتیو ممکن برای هر مردی در دنیای امروز میباشد.
بازی من و بیشتر بازیکنان تجربی که اصول تئوریک آن را مطالعه و نقد نکردهاند برونگراست، و شباهت بالایی به بازی میستری بزرگ دارد. من در گذشته آدم آرام، کم حرف و اهل علمی بودم که سرم در کتب هاوکینگ و دستاوردهای کیهانی و... بود، اما کم کم متوجه شدم که راهم به ترکستان است. مثلا «آرامش» بتاست و برای ارتباط با دختران شما نیازمند به زبان چربی هستید که باید در وقت بزنگاه دو من روغن از آن بچکد. این بود که شروع کردم به «حرافی». این نکته را هم درون پرانتز باز کنم که حرافی داریم تا «حرافی». نوعی از حرافی که منحصر به مردان بتاست را کاری به آن نداریم، بتای دبنگی که برای دختر از کوانتوم و سازوکار ذرات بنیادین میگوید عاقبتی بهتر از ابطال وقت در دانشگاه های طراز اول دولتی را ندارد. حرافی آلفا نوعی از حرافیست که شما را بذلهگو و خندهدار نشان میدهد. با هر تیکهی مرد آلفا کل جمع باید برود روی هوا و همگی برای او کف بزنند، مرد آلفا انقدر اعتبار دارد که همیشه گروهی دور او هستند و او را رئیس و سرور گروه میدانند. (کاری که آلفاهای طبیعی از طریق پلکان سنتی و قدرت اجتماعی بدست آورده اند) شما بازی کنید چون باید شخصیتی وارونه از آنچه که هستید را نشان بدهید. همانطور که جایی در پستهای اوروبوروس ارجمند خواندم تمام پروسهی بازی در «ذهن» دختر رخ میدهد و عینیت ندارد، همه چیز.
انتقادهای من به بازی اما زیاد است، چه در درون بازی و چه در بیرون. در درون بازی با تئوریهای بسیاری مخالفم و چه بسا آنها را مضر میدانم، در خارج از بازی به چارچوب کلی بازی ایرادهای فراوانی دارم که اگر وقت کنم رفته رفته آنها را جستار بازی:نقد مکتوب میکنم.
من دوست دارم در این جستار اصول اولیه و دست اول را مکتوب کنیم، و تجربههای خودمان یا آنالیز شرایط در روابط جاری با دختران را در جستار دیگری مطرح و پیرامون آن بحث کنیم، اگر آنجا به تکنیکهای مهمی دست یافتیم آن را به شکل «قانون» یا «اصل» در این جستار ارائه بدهیم.