02-08-2014, 01:26 AM
مزدك بامداد نوشته: بیجاست، بازهم که داستان کمدی نوشته اید.
این ترفند[١] که گویا سرمایه دار از "ایده" هایش نان میخورد را پیشتر بررسیده[٢] ایم
و گفتیم که ایده بی سرمایه به جایی نمیرسد و ای بسا آدمهای پرایده که
گرسنه مرده اند و چه بسا پاریس هیلتون بی ایده که در ناز فرورفته.
***
داستان درست این است که کسی که هنگام تور بافتن و دانشگاه رفتن
و این هارا می یابد، برای این است که دیگران ماهی هارا گرفته به او داده اند
که او بتواند دلآسوده، ایده پروری کند. به این میگویند بخش کردن کار یا
همان که در ادبسار[٣] مارکسیستی میگویند Arbeitsverteilung .
آن دو تن که برای خودشان ماهی بخور و نمیر میگیرند، میتوانند بی تور
این سومی هم زنده بمانند و آنکه با تور سد ها ماهی میگیرد، نمیتواند
همه را بخورد. ولی این تور میتواند در هنگام همگانی شدن، نیروی کار
را برای کارهای دیگر آزاد کند و برای همین گروهی ماهی گیر، گروهی
کفشگر و گروهی اموزگار و گروهی هم ایده پرور میشوند[٤] ( همان بالا
رفتن کارشناسی در رود بخش کردن کار و افزایش تراز[٥] بهزیستی[٦] مردم) .
ولی کسی به بهانه ی انیکه تور بافته، این سزامندی[٧] را ندارد که
دیگران را به گاری بسته و خود لم بدهد و ماهی بخورد!
خوب همانجا به شما گفتیم کار خالی هم بدون سرمایه به جایی نمیرسد! پس کار خالی هم بدون سرمایه کشک است!
همچنین پیشتر نشان دادیم که کاری که بیل گیتس کرد تمام دفتر دستک IBM و کمونیستهای جهان روی هم نتوانستند بکنند!!!
پس مشخصن ایده ی درست داشتن حتا با داشتن سرمایه ای بسیار بسیار اندک که هر ننه من قمری میتواند آن را تهیه کند و استعداد لازم میتواند از یک کمپانی که کار خود را در یک گاراژ شروع کرده غول تکنولوژیکی مانند گوگل بسازد.
[ATTACH=CONFIG]3543[/ATTACH]
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری