02-04-2014, 08:18 PM
Persepolis نوشته: ---چه برداشتی از جمله زیر دارید؟کاملن درسته. به هر حال هر سیستم و هر نظامی دارای "معایب-مزایا"ست. نه "مزایا"ی خالی یا "معایب" خالی. ما در طراحی سیستم ها، همیشه به دنبال "بهینه سازی" هستیم، نه "بهترین" سیستم. این از ویژگی های ایده آل اندیشان و مذهبیون هست که به دنبال بهترین سیستم هستند. برای مثال در نگاه یک مسلمان شیعه، سیستم سیاسی قائم به نائب امام زمان بهترین سیستم ممکن هست که خالی از اشکاله. هر چه اشکال هست از فردیت ها و انسان هاست. در صورتی که چنین نیست و واقعن نمیشود به دنبال بهترین سیستم ممکن بود، بلکه میشود به دنبال بهتری سیستم موجود بود. به همین خاطره که همیشه نظام ها، سیستم ها و طراحی ها جا برای بهتر شدن دارند. اگر نگاهی به نظام طبیعت هم بکنید، فرگشت با اتکا به اصل انتخاب طبیعی به دنبال همین است: سیستم بهینه.
"دمکراسی چیزی نیست جز حکمرانی اکثریت مردم، جائی که ۵۱% از مردم حق ۴۹% بقیه را میگیرند." توماس جفرسون
بنابر این دموکراسی هم ممکنه دیکتاتوری اکثریت به اقلیت تعبیر بشه. حتا دیکتاتوری x+1 بر x ولی چه باک؟ مهم اینه که این دیکتاتوری بنا به اصول دموکراسی دارای دو ویژگی باشه: 1. هیچ پست و مقام مادام العمری موجود نباشه. 2. هیچ پست و مقامی بدون انتخاب ایجاد نشه.
Persepolis نوشته: ---اگر می تونستید قسمتی از تاریخ ایران رو پاک كنید یا تغییر بدید كدام قسمت رو انتخاب می كردی؟خیلی پرسش جالبیه. فکر که میکنم میبینم من باید تاریخ ایران رو در لحظه که موجب سقوط و بدبختی شده پاک کنم. به ذهنم رسید که اواخر دولت ساسانی و حمله قوم عرب رو پاک کنم ولی دیدم که بعده ها و پس از گذشت سده های آزگار، در زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه عزیز این ننگ در حال فراموشی و جبران شدن بود. ولی یکهو دیدم که دوباره همون عامل باعث شد ایران عقبگرد کنه. بنا بر این، من فکر میکنم تاریخ ایران رو در زمانی که عرب ها که البته با استفاده از ضعف حکومت ساسانی موفق به پیروزی بر ایرانیان شدند پاک کنم. ولی تردید دارم در انتخاب این برهه، و انتخاب برهه ای از دودمان ساسانی که ضعف و بی مایگی و دخالت آتشکده ها در امور کشور سبب بروز این مساله شد. در اواخر ساسانیان حتا آتش هم دارای طبقه بندی اجتماعی شده بود و این باعث نارضایتی عموم بود.
Persepolis نوشته: ---بهترین کتاب(کتابها) در زمینه مطالعه تاریخ ایران؟بی شک 2 قرن سکوت و تاریخ طبری از بهترین ها هستند. ولی اینها همه چیز نیستند. من تاریخ ده هزار ساله ایران رو در 4 جلد هم خوندم، البته به بعضی برهه ها خیلی خلاصه و سطحی نگاه کرده ولی به نظرم برای اطلاعات سریع و دادن سر نخ خیلی خوبه. در زمینه تاریخ معاصر کتاب "تاریخ 25 ساله سیاسی ایران" اثر سرهنگ نجاتی رو خوندم و استفاده کردم. بیش از این من که چیزی نخوندم و به ویکی پدیا و منابعش بیشتر باور دارم تا کتاب های چاپی.
Persepolis نوشته: ---نظر شما درباره ریچارد داوکینز و اینکه بعضی ها می گویند بیخدایی نیز به شدت در معرض خطر بنیادگرایی قرار دارد؟
این که شد 2 پرسش. پس 2 پاسخ داره.
من بیش از هرچیز در پروفسور داوکینز دو چیز میبینیم: 1. شور و اشتیاق وصف ناشدنی برای اشاعه علم گرایی و دوری از دینگرایی 2. حوصله و ادبیات زیبا که لازمه جذب مخاطب، به خصوص از نوع عام هست. من ایشون رو خیلی دوست دارم و پیگیر کارهاشونم هستم همیشه.
ولی در مورد بخش دوم سوالتون باید بگم که بنیادگرایی در زمینه بیخدایی قبلن تجربه شده. بیخدایی حکومتی یا state atheism قبلن در بعضی انقلاب های چپی محصول بوده. شوروی کمونیستی یک لکه ننگ رو بر پیشانی ایده مارکسیسم، مبنی بر آزادی از بند خرافه و جهل کوبید. چه بسا بر بیخدایی. در دولت کمونیستی، سطح شخصیت کاری افراد در جامعه و دولت وابسته بود به کوبیدن دین و تندروی وی در بیخدایی. کلیساهایی که خراب شدند، انتشاراتی که محدود شدند، کشیش هایی که اعدام شدند یا به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند همه و همه مصداق روشنی از بنیادگرایی در اندیشه بیخدایی ست. بنابر این، بله بیخدایی هم به عنوان یک اندیشه یا یک تئوری، نه تنها از نظر تئوریک میتواند در معرض بنیادگرایی باشه، بلکه از نظر عملی هم در معرض این خطر بوده. به همین خاطر من مخالف چسباندن این اندیشه به هر نوع اندیشه سیاسی-اقتصادی هستم. چرا که در جاییکه سیاستمداران و اقتصادیون مجاز بدانند، در هیچ چیز در رسیدن به هدف خودشون دریغ نمیکنند. حتا شده به بهای پایمال کردن حقوق اولیه و انسانی افراد به نام ارزش های انسانی و اجتماعی.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی