01-30-2014, 07:21 PM
Russell نوشته: بنظرم چند مثال دیگه اینجا مناسب باشه.بیجاست،
الف-بنا به صغری و کبری تجزیهیِ ایران کار خوبی ست.
ب-خفه شو!
در اینجا ب یک ناسیونالیست است که بنابر باورهای اخلاقی خودش تجزیه طلبی را غیراخلاقی و حتی غیر قانونی میداند. او در اینجا بجای رد مدعای طرف مقابل استدلال و ادعای طرف مقابل را بیشرمانه میابد، بحث را خاتمه میدهد و جنگ را میآغازد.
مثال دو:
الف-آدم کشی بد است، ممد آدم کش بوده، ممد کارهای بدی کرده.
ب-حفه شو، حمله!
در اینجا شخص ب که آخوند محترمست بنا بر مثل معروف "کافر مسلمان کردن"، احساس میکند سخن شخص الف غیر اخلاقیست، هیچکس حق ندارد سخن کفرآلودی بزند و در نتیجه او نیز گفتمان منطقی را پایان میدهد و مجازات را میآغازد.
ما از جایگاه باوری/دگمی و آیه های قران و انجیل که پایور ناپذیر هستند،
در انیجا سخنی به میان نیاوردیم، بساکه از گواهان تاریخی و پاور پذیر
مانند بمباران ویتنام ، کره، ... یا از روا دانستن بهره کشی هومن از هومن که
یک فربود همبودین است، سخن به میان آوردیم، ( چیزی که دوستان هوادار
سرمایه هتّا می پذیرند ولی انرا بایسته و ناچار و خوب میدانند!) پس این تلاش
شما هم برای رفتن به آنسوی کوچه که فانوس دارد، ، بیهوده و بی فرجام است!
این یک رهگذر دیگر است که به این داستان ویژه ی ما هیچ پیوندی ندارد!
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد