01-26-2014, 07:56 PM
Theodor Herzl نوشته: من باشم میگویم برو مرتیکه تو اول یک سوزن به خودت بزن بعد یک جالدوز به دیگران!شما مغلطه میکنید. واقعن چه ایرادی در "سخن" این فرد هست؟ برای اینکه بهتر درک کنید تصور کنید این انتقادی که مثال زدید تنها به صورت یک نقل قول بی نام و بی منبع روی پارچه ای جلوی سازمان زندان های سوییس نوشته شده باشه. در اونصورت و در حالیکه منبع و گوینده سخن مشخص نیست، در مقابل این انتقاد چه روشی رو باید پیش گرفت؟ راهی جز نقد و بررسی هست؟ فکر میکنم نظرتون این باشه که خیر.
پس میبینید که اعتبار یک سخن، فارغ از سخنگو باید بررسی بشه.
ولی اگر نظر منو بخواهید بهتون میگم که با طرف بحث میکنم و دلایل رو براش تشریح میکنم، سپس به نقطه ای میرسیم که وجوه اشتراکی بیتمون معلوم میشه، مثلن نتیجه میگیریم که باید کرامت یک زندانی پاس داشته بشه. خب از این نقطه اشتراک من گریز میزنم به اینکه زندانی هم یک انسان هست و چطور به کرامت انسان زندانی باید توجه بشه ولی به کرامت انسان آزاد خیر؟
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی