01-17-2014, 10:41 AM
نقل قول: 23. اگر میتوانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه میبودند؟این شاید بهترین پرسش این مجموعه باشه. این سه چیز از نظر من اینها هستند:
- فقر و بی پولی: فقر درجه پایین تری نسبت به بی پولی داره ولی من حتا اگر کسی فقیر هم نباشه دلم نمیخواد بی پول باشه.
- حکومت های ایدئولوگ، خصوصن دینی.
- توانایی بشر در خیانت.
نقل قول: 24. همنشینی با آدمهای مشابه خودتان را ترجیح میدهید یا با اشخاص متفاوت؟متفاوت ممکنه متضاد من هم معنی بده. نه من با آدمها متفاوت از خودم زیاد نمیتونم بسازم. زیاد نمیتونم کنار یک آدم مذهبی بشینم. یک کس نزدیکی به من هست که ناچارم بعضی وقت ها وجودش رو تحمل کنم. این آقا وقتی نشستیم پیش هم مثلن چایی هم که میارن هی شروع میکنه از خواص چایی گفتن و تهش ربطش میده به خدای دانا و توانا. تلویزیون طبیعت رو نشون میده ربطش میده به خدا. من در کنار این فرد ناچارم فیلم بازی کنم. ناچارم خودم نباشم. تاییدش نمیکنم ولی خب نمیتونمم باهاش بحث کنم. این مدل بحث ها در جمع خانوادگی و حتا دوستان زیاد نتیجه خوشی نداره. من از این نفاقی که روی چهرم میشینه متنفرم. عاملش هم همین حکومت ننگین اسلامیه که جامعه رو طوری تربیت کرده که اگر کسی مسلمان نباشه به قول کسرا روش تف بندازند. من ترجیح میدم با آدمهای بی دین مثل خودم همنشینی کنم. اینجوری زندگی برام لذت بخش تر هست. عطاهای معاشرت با فکر متضاد رو در همین تالارها و انجمن و وبلاگ و فیسبوک جمع آوری میکنم. همین وب نویسی و فاروم نویسی برام کاقیه.
نقل قول: 25. دیدگاه شما پیرامون مرگ چیست؟
من زیاد به مرگ فکر نمیکنم. تا چند سال پیش که آدمی مذهبی بودم از مرگ ترسی نداشتم ولی الان ترسم بیشتر شده. چرا که الان زندگی برام با معنی و زیبا هست. این فرصتی که طبیعت بهم داده رو دوست ندارم از دست بدم. لذت های زندگی رو دوست ندارم نداشته باشم. من زمانی که مذهبی بودم اصلن هر روز به این فکر میکردم که امروز ممکنه بمیرم. ولی الان اصلن به مرگ فکر نمیکنم چرا که دوستش ندارم. ولی خب اینو هم میدونم که خواه ناخواه به سراغم میاد. ولی امیدوارم وقتی بیاد که به سن بالایی رسیده باشم و لذت هایی که میخواستم رو برده باشم. به قول معروف "آدمی زاد تخم مرگ است".
نقل قول: 26. پنج چیز که بدون آنها نمیتوانید زندگی بکنید را نام ببرید.
- ورزش: من بدون ورزش بسیار کسل، بداخلاق، و کوفته هستم. ورزش رو هرگز نمیتونم نداشته باشم.
- موبایل: من با موبایلم دنیا رو دم نظرم دارم. این موبایل منشی تلفنی، یادآور، راهنما و خلاصه وردست من هست.
- سکس: بدون سکس زندگی محال هست. من یک استاد تربیت بدنی داشتم که در مورد سکس چشم و گوش منو خیلی باز کزد. در کلاس او بود که فهمیدم انسان سالم سکس مرتب و منظم نیاز داره و سکس عامل از بین رفتن بسیاری از ناراحتی ها و بداخلاقی هاست.
- تفریح و گردش با دوستان یا خانواده: من بسیار گردشی و اهل تفریح هستم. تابستان تقریبن هر هفته یک پیک نیک داشتم. بدون تفریح زندگی برام ملال آور هست. شده یک خیابان گردی و یک بستنی خوردن. باید با دوستانی که عاشقشون هستم بیرن برم و لذت ببرم وگرنه زندگی برام سخت میشه و بعد از چند روز بسیار خسته و ناراحت میشم.
- ماهواره: من بدون ماهواره و سه چهار شبکه ای که سرشون به تنشون میرزه نمیتونم خونه بمونم. اگر چند روز این شبکه ها رو نبینم احساس کمبود میکنم.
نقل قول: 27. سگدوست هستید یا گربهدوست؟
فکر نمیکنم این دو نقیض هم باشند که "یا" آوردید. من کلن حیوانات رو خیلی خیلی دوست دارم. هرجا حیوانی ببینم سعی میکنم بهش نزدیک بشم. البته گربه چون در تهران خیلی زیاد هست طبیعتن با گربه ها رابطه بهتری دارم. ولی سگ رو هم که دوست باوفای انسان هست خیلی دوست دارم. من عاشق حیوانات هستم و مثلن اگر بهشون غذا بدم همون احساسی رو دارم که اگر به یک بچه دستفروش کنار خیابان غذا بدم.
نقل قول: 28. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمیبینید، خودتان آن(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.
این یک صندلی داغ هست. من انتظار داشتم پرسش های چالشی تر و خصوصی تری در اینها باشه. بعضی از این پرسش های موجود اصلن معنایی برای خواننده نداره. مثلن همون پرسش یکم. اینها مگر اینکه برای پرسشگر مهم باشند. وگرنه خواننده که زیاد با اینها کاری نداره.
سپاس از شما [MENTION=48]Russell[/MENTION] گرامی و دوست قدیمی.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی