12-20-2013, 06:37 PM
Russell نوشته: مزدک گرامی هم بد نیست بعنوان مطرح کنندهیِ سفسطه بد یک توضیحی بدهد که مقصود چه بوده.١- مهند ترین سستی این سخن در این است که دوستان هم
تا اندازه ای بدان پرداختند:
محمد و جهان هر دو از درون خود خدا پدید آمده اند. هیچکدام
یک چیز بیرون از خدا، بیرون از توان و هستی خدا نبوده اند که
هرگز دچار "اگر" بشوند. به زبان دیگر، انگیزه (= محمد) و
انگیخته (= جهان) هر دو در درون خدا و در دست خدا بوده اند.
این سخن زمانی درست میبود که انگیزه بیرون از خدا میبود
و یک "اگر" را برای او پدید میاورد.
چند ستیز دیگر کهند تر درون دینی هم هست:
٢- در دین اسلام گفته میشود که آفرینندگی، سرشت خداوند است،
پس نمیشود که نیافریده باشد ویا به هر انگیزه ای, نیافریند.
۳- آفریدن بهشت برای آفریدن محمد بسنده میبود و نیازی نبود
که این جهان را هم برای او بیافریند که بزنند دندانش را ( در جنگ اُحُد) بشکنند.
۴- در قران آمده است که انس و جن را نیافریدیم، مگر برای بندگی.
نگفته است که همه چیز را برای محمد آفریده است یا محمد را برای کاری دیگر.
۵- در دین اسلام گفته میشود که محمد رسول یا همان فرستاده ی خداست
برای راهنمایی بندگان. پس آفریدن محمد خودآماج نیست، برای یک کار
و خویشکاری ویژه است و اگر آدمیان نبودند، پیامبری نیز نیاز نبود!
("پیام"-بر برای جهانیان، جهان برای پیامبر = چرخه ی پوچ )
۶- اکنون که محمد نیست، پس جهان بدردی نمیخورد و بایستی از میان میرفت....
...
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد