12-02-2013, 08:36 PM
Mehrbod نوشته: هیچگرایی[٧] میشود B2 و هیچ چیز ویژه یا فراهنجاری دربارهیِ آن نیست.
آلبر کامو میگوید دوران پسانوین دیگر جای کودکان بیپناهی که به بهانههای "عشقی" کشتار میکنند نیست؛
به وارونه، امروزه آدمهای بُـرنایی هستند که برای فرنودهای سرتـاسر پذیرفتنی دست به خودویرانگری میزنند:
فلسفه.
دستکم من گمان نمیکنم ایستار Absurd که کامو شالودهی فلسفهی خود را بر آن پایهریزی میکند به این
سادگیها هم باشد، این ایستار بارها و بارها بدست کافکا و سارتر هدایت و ... به نمایش درآمده و برای نمونه
هدایت تنها راه و یگانه پاسخ شایند را «خودکشی» میداند و بارها هم میگوید که برای این درد به جز مرگ
دارویی نیست!
هرآینه در این میان کسان دیگری هم بودند مانند خیام نیشاپوری که برای رهایی از این "هیچی" می و باده و
معشوقهنشینی را راهگشا میداند.
شما یا مانند سیسفوس هنوز به سرنوشت اندوهناک زندگی "خودآگاه" نشدهاید و در پی پول و زندگی و ... بدو بدو
میزنید و یا براستی باید «قهرمان پوچی» باشید که با خودآگاهی اَوَست بسادگی و با لبخند تلخی از کنار این
پوچی میگذرید. شاید هم راه خیام نیشاپوری را پیشه کردید و هرشب بساط میگساری و معشوقه نشینی و
عشق و حال براه است و دیگر چه باک؟! گور بابای پوچی :)) ما که خیم و خوی اینکارها نداریم میمانیم و حوضمان.
پارسیگر
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I