05-30-2011, 03:10 PM
مهربد نوشته: چنانکه گفته شد، سرمایه میتواند دستِکم به سه شیوه باشد:
- دست کارفرما باشد (سرمایهداری)
- دست دولت باشد
- دست مردم باشد
- ..
که شما واپسین گزینه را همچنان نادیده میگیرید.
واپسین گزینه ای که شما نوشتید ، عملن غیر ممکن است ! برای همین بنده همیشه نادیده میگیرمش .
در همان واپسین گزینه آن سرمایه باید توسط یک گروه کنترل شود تا سیستم دچار هرج و مرج و Imploade نشود که در هر شکلش به یکی از گزینه های 1 یا 2 میرسیم که اغلب میشود شماره ی 2 .
مهربد نوشته: این هم سفسته است، چرا که شما نشان نمیدهید چرا سیستم نمیتواند کار کند، بلکه میگویید چون یکی دوبار به سختی راه افتاده است و هر بار میلیونها سرمایهدار مرفه بر پاد آن فعالیت کردهاند و پا نگرفته است، پس نمیشود!
من بارها و بارها گفته ام که چرا سیستم نمیتواند کار کند و شما بارها و بارها نخوانده از کنارش رد شده اید !
مهربد نوشته: بازگردان برای خوانندگان: Sticky باینگارید که یک کارفرما داریم که یک بیل دارد (سرمایهدار است). این کارفرما در روز بیل خود را به ده کارگر اجاره میدهد تا با آن کار کنند و در پایان روز، از سود برآمده که هزار تومان است، 900 تومان (90%) را برداشته و به هر کارگر 10 تومان میدهد. بنابگفته دوستان هوادار سرمایهداری، در اینجا سرمایهدار (صاحب بیل) نه تنها بایستی بیشترین سود را داشته باشد و به هیچ وجه کار او نااخلاقی نیست، که این "بیل" اجاره دادن وی مایه رقابت و پیشرفت اقتصاد هم میشود!!
شخصی که بیل ندارد ، برود با دستش زمین را بکند !
همان طور که گفتم شما مدام فکر میکنید شخص از شکم مادرش سرمایه دار به دنیا آمده و برای به دست آوردن آن سرمایه هیچ تلاشی نکرده ! آیا خود شما حاضرید که آنچه با کار و زحمت به دست آورده اید و عنوان سرمایه جمع کرده اید با دیگران شریک شوید ؟ اینها همه اش شعار است .
مهربد نوشته: همین گفته نشان میدهد که شما از فلسفه و گفتار کمونیسم آن اندازه که فکر میکنید، آگاهی ندارید. یک کارگر میتواند کسی باشد که بیل میزند و امروزه همانکار را ماشین میتواند انجام دهد، و یا میتواند یک برنامهنویس کامپیوتر و یا یک طراح گرافیست باشد که هیچ ماشینی نمیتواند کار او را انجام دهد. فراموش نشود که همان ماشین بیل زنی را هم بایستی یک کارگر طرح ساخت آن را داده باشد و یک کارگر دیگر آن را اسمبلی کرده باشد و یک کارگر دیگر آن را کنترل کند و یک کارگر دیگر سود آن را حساب کند و یک کارگر دیگر حساب بانکی را کنترل کند و ..تا پول به جیب سرمایهدار برسد.
در فلسفه ی کمونیسم همه از دم کارگر محصوب میشوند ، چه پزشک ، چه مهندس ، چه دانشمند چه ....
و از نظر من این یک توهین آشکارا به این افراد است - و همان طوری که پیشتر گفتم ماشینهای امروزی نیازی به شخصی که کنترلش کنند ندارد . در عین حال من همه را از دم کارگر نمیبینم - اگر بخواهیم با این نگر که همه از دم کارگرند به جامعه بنگریم ، همان سرمایه دار هم کارگر میشود پس اصولن دیگر سرمایه داری باقی نمیماند که چپی ها بخواهند ازش دفاع کنند .
مهربد نوشته: با منطق شما: اگر صاحببیلی نباشد، بیلی هم در کار نخواهد بود !!!
بله با منطق من ، اگر خالق بیل نباشد ، بیلی هم نخواهد بود و در اینجا خالق بیل همان سرمایه دار است .
نکند شما فکر میکنید که آن بیل همین طوری از آسمان افتاده بر زمین ؟! یک خالقی داشته و خالق آن همان شخصی است که آن را در اختیار سایرین قرار میدهد که با آن کار کنند .
همان طوری کع گفتم مشکل شما و اصولن فلسفه ی مارکس این است که همه را از دم کارگر میپندارید و فکر میکنید سرمایه یا ابزار تولید همین طوری از قبل موجود بوده و مشتی موجود خونخوار و آدمخوار آن را به زور از چنگ سایرین خارج کرده اند !!!!!
مهربد نوشته: کمونیسم پندار و آرزو است شاید چون سرمایهدارها میگویند؟
پندار و آرزوست چون در عمل بارها و بارها شکست خورده و اول و آخر یا نابود شده یا به خودی خود به نظام سرمایه داری تبدیل شده .
این مدل دفاع از کمونیسم و سوسیالیسم من را به یاد دفاع اسلامگرایان از اسلام میندازد که پبشتر هم نوشتم .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری