نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

موضوع بسته شده
رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپی...
#20

استینگر و کلاشنیکوف

شما خود در پیک پارین، خستو شدید که آمریکا به مجاهدین جنگ افزار داده.
در این هم که موشک استینگر داده جای هیچ سخنی نیست:
Arming Afghan Guerrillas: A Huge Effort Led by U.S.
Arming Afghan Guerrillas: A Huge Effort Led by U.S. - New York Times

افتادن بمب در شوروی

سخن ما هم تنها این بود که آمریکا برای بازسازی المان و ژاپن و .. پول های هنگفت
پرداخته است و شوروی به تنهایی از پس گرفتاری های بسیار سترگ تر خود برآمده است.
مهند نیست که شما این را " به داد رسیدن" بخوانید یانه، مهند این است که
اگر شوروی نبود، اینها به داد هیچکس نمیرسیدند! پس همچنان که گفتیم، باید
این کشور ها از ما کمونیست ها سپاسگزار باشند، همچنان که مردم بسیاری
از کشور ها باید سپاسگزار باشند که دستاورد هایی مانند بیمه ی
بیکاری و بهداست و .. از فشار کمونیست ها و "از ترس " از ما، به مردم داده
شده و گرنه چنین چیزی، همچنان که خودتان هم خستو شدید، خودبخود و
داوخواهانه و از روی نیکخواهی سرمایه داران (!) به انجام نمیرسیده است.

داده ی پرت!

اکنون که مچ شمارا در کژنمایی این آمار گفتیم، میگویید این یکی داده ی پرت بوده؟
نه ، پس از اینکه دگرگونی های ساختاری استالین کم کم استوار شدند، شوروی به تراز
بسیار بالاتر سرایداشتی ، در سنجش با سالهای بازسازی و آشوب و کارشکنی های نیروهای
واپسگرا، رسید و این به افزایش شتبانده چپیره ی شوروی یاری رسانید. نکته ی دیگر اینکه،
افزایش چپیره از سوی نوزادان و کودکان است و افزایش میانگین زندگی که از بهزیستی
بیشتر گواهی میدهد. در جنگ ولی سربازان و جوانان و نیروهای کار کشته میشوند و شما
نمیتوانید بچه های ۵ ساله را که در پی افزایش چپیره پدید آمده اند، بجای انها به کار و فراورش
و پدافند و بهداشت و سوادآموزی و .. بگمارید. پس کژفرنود شما دوسویه است، هم در
کژنمایی آمار و هم انیکه نوازد را برابر نیروی کار و سازندگی جوان جا زده اید و
مارا اینجا وادار میکنید که دو دو تا چهار تا راهم به شما یاد بدهیم.

در خاک ژاپن جنگی انجام نشد

درست است، گویا شما چم خاک را نمیدانید. برای نمونه سربازان هیتلری در خاک خود
شوروی پیشرفته و همانجا با ارتش سرخ جنگ میکردند. ولی هیچ سرباز آمریکایی در درازای جنگ،
در خاک مهادین ژاپن ( ۴ آبخست مهادین) پیداه نشده بود و جنگ آندو، در اَبَردریای آرام
و بیشتر در چهره نبرد رزمناو ها و نبرد های هوایی و زیردریایی بود. گاهی نیز بر سر
آبخست های ریز و درشت این اَبردریا باهم جنگ زمینی /دریایی داشتند که آنجا هم بیشتر،
ناوهای جنگی آن آبخست را به توپ میبستند. ولی به وارونه، ژاپن در خاک چین سرباز
پیاده کرده بود و در همان جا با ارتشهای چین میجنگید. روشن است که زمانی که پای
هیچ سرباز دشمن به خاک ژاپن نرسیده باشد، اندازه ی ویرانی ها بسیار اندک تر از
این است که جنگ زمینی در جایی انجام بشود. بزبان دیگر، شوروی هم بمباران هوایی
شده و هم, تک آفند پیاده سپاه و سواره سپاه زرهی و جز آن. بر این پایه هر کوره دهی هم
که در آن سرزمین ها بوده، به ویرانی کشیده شده، هتّا همان "مستراح " ها که گفتید.
پس بازهم: تراز ویرانی شوروی را با این ترفند ها نمیتوانید کاهش دهید تا به پندار
بیهوده ی خود دستاورد و کارآمدی بازسازی شوروی را ، که بازهم میگویم بی یاری
میلیاردی از بیرون بوده، ناچیز نمایش دهید!

مرزمندی سود

شما خود اکنون خستو شدید که همه ی سرمایه گذاری ها نمیتواند سودآور باشد، گرچه
فرنود هایی هم برای ماست مالی چرایی ان آوردید، ولی پیشرفت بزرگی است. این که همه
سرمایه داران نمیتوانند سود ببرند ( نه اینکه نمیتوانند سود بیمرز ببرند که جداست)،
در همین شمارگری ما نهفته بود و آنهم اینکه کسانی باید بتواند همه ی فراورده های
آنان را بخرند و این کسان هم از کیهان نیامده امد و همان مزدبگیران خود سرمایه دران
/کشاورزان و کاریاران ی باشند. ولی چون مزد اینها بایستی کمتر از ارزش کالایی باشد
که فراورده میشود ( وگرنه سودی در کار نیست)، پس اینها نمیتوانند همه ی کالاهای
فراورده شده را بخرند و همپیشی, درست از همینجا میان سرمایه داران براه میافتد، چرا
که اگر کالاهای یکی را بیشتر بخرند، کالاهای ان دیگری را کمتر باید بخرند، چون پول و
مزد مزدبگیران ، بسنده برای خرید همه کالا های فراورشی ( در یک چرخه ی فراورش و گسارش)
نمیباشد. یا باید پس انداز خود را از چرخه های پیشین بکار ببرند و یا باید وام بگیرند ( دزدیدن
از آینده، همچنان که گفتیم) و یا باید ورشکست شوند ( باز شدن قیچی میان دارا و ندار)
پس میبینم که با اینکه خواستید با ماست مالی و انگ اینکه گویا ما سر از روند های
سرایداشتی در نمیآوریم، سخن مارا پذیرفتید و آن اینکه سرانجام در این سامانه ی شما،
برد و باخت هست، ورشکستگی و بیکاری و بحران هست، خودکشی کسانی هست که ناگهان سهام
وال استریت شان صفر میشود و دیگر "زرنگ" ها اینگونه هستی شان را بالا میکشند و برای همین هم
جنبش کارگری و سرمایه-دار-ستیز، مانند " وال استیرت را فروگیریم" پدید میایند. فرومنشانه بودن
این که سرایداشت قمارخانه ی گروهی گرگ سرمایه دار و هنگامه جو ( ماجراجو) و دزد شده است،
نیز آشکارا از همین پیداست و من اینجا خرسندم که شما سرانجام سخن مارا پذیرفتید، گرچه
از پاسخ به پرسش ما باز هم شانه تهی کردید!

آناکاوی چامه ی
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دو سد گفته چون نیم کردار نیست

در چامه ی بالا، به پدیده ای بنام "حرف مفت" پرداخته میشود، سخنیکه با کنش همراه نباشد،
از دید چامه سرا ، یاوه است. در این چامه ارزش کنش بیش از ۴۰۰ بار بیشتر از سخن تنها،
برآورد شده که انهم نمادین است. همانند این پنداره در چامه ها و سخنان دیگر ادبوران هم دیده میشود:
"عالم بی عمل = زنبور بی عسل" . واژه ی "سراسر" میرساند که سخن بی کنش، سراپا بی ارزش هم
نیست. ولی آنچه مهند است، این است که کاری انجام بشود.
این چامه نمیگوید که برخی سخن و کردارشان با هم یکی نیست. نمیگوید که برخی کارهایی انجام میدهند
که با داو ها و آموزهایی که از ان پیروی میکنند ، یکی نیست، بساکه از بی کنشی و کم کاری گله میکند.
او میگوید که داو بزرگ بودن، تنها با "حرف مفت" نمیشود و باید این سخنان با کنش و کردار و کوشش
همراه باشد ، تا این بزرگی در نزد مردم پذیرفته شود.
برای همین نمیتوانیم ما این چامه را برای کسانی که کنشمند هستند، ولی گویا کردار و جهان بینی شان با هم
نمیخواند، بکار ببریم
kourosh_bikhoda نوشته: منظور من دقیقن این بوده که حرف زیبا و مردم پسند زدن و پوپولیست شدن کار آسونیه. مهم اینه که کاری برای مردم بکنید.
از انجا که ما کارهای بسیار برای مردم کرده ایم،
از واژگشت و خون دادن و شکست دادن هیتلر و
شکست دادن آمریکا در ویتنام گرفته تا و همین
بیمه ی بازنشتگی و بیکاری و .. اینها که از کار ما
پدید آمده، بازهم سخن شما بیجا می نماید
پاسخ به دیگر سخنان بیجای شمارا در این بخش پی گیریم :
http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8...#post53246

چکیده ی سخن در باره ی تراز فرامنشی
دوسامانه ی کاپیتالیستی و سوسیالیستی


ناپسندی و فرومنشانه بودن بهره کشی هومن از هومن

بهره کشی هومن از هومن، یک کار فرومنشانه است و هرکار فرومنشانه را میتوانید
اینگونه دریابید: خود را جای ان کسی بگذراید که میخواهید با او کاری انجام دهید.
اگر آین کار را بر خود پسندیدید، آن کار فرامنشانه است و گرنه فرومنشانه میباشد.
بهره کشی هم چه به شیوه ی برده داری باشد، چه به شیوه ی خاوندی و"رعیت" داری
و چه به شیوه ی نوین بهره کشی از کارگر، فرومنشانه است، خود شما هم دوست ندارید
کسی شمارا بکار گمارده و از کار شما چاق و فربه گردد و تازه سرنوشت شمارا هم در
همه ی زمینه های زندگی همبودین و سیاسی و زندگی کاری در دست داشته باشد و برای
نمونه با یک چرخش قلم، شمارا از کار بیرون بیندازد. همان که در آمریکای پسندیده ی
شما بنام hire & fire روا گردیده است. هع کسی که گمان میکند که بهره کشی کار
خوبی است، خودش را دمی چند، در جایگاه کارگران و بهره‌دِهان و رنجبران بینگارد.

آشکار شدن چهره ی فرومنشی سرمایه داری
در افزایش بزه کاری و کژی های همبودین


گسترش فرومنشی، بزه کاری، از میان رفتن همبستگی هومنی در جاهایی که سرمایه داری ناب هست
در سنجش با جاهایی که گامهای سوسیالیستی، مانند بیمه ی بهداشت و بیمه بیکاری و آموزش و پرورش
رایگان و ... چیزی است که آمار نشان میدهد و نمیتوان به زیر فرش روفت ، خود یکی از بزرگترین نشانه های
ریشه ای و ساختاری بودن فرومنشی در سازوکار سرمایه داری میباشد. خود همان میلیاردر ها هم از انیرو،
خوشی آنچنانی باید از زندگی نمیتوانند ببرند، همواره در ترس از شورشیان، دادخواهان و بزه کارانی هستند
که خود به دست خود پدید اورده اند. این است که همواره با تن‌بانان ( بادیگاردها) همراه هستند، پلیس و ارتش
همواره بزرگتری را باید بسازند، که گاه از همان ها هم باز در ترس هستند! چه بسیار بچه های میلیونر هارا
بزره کاران ، که قربایان همبود "برد و باخت" سرمایه داری هستند، دزدیده اند و تنبهای میلیونی از آنها درخواسته اند.
(بیجا نیست که آمریکا بزرگترین آمار زندانیان جهان را داراست )
از سراسر گیتی، زنان و دختران به متروپول های سرمایه داری میروند تا انجا تن خود را به پولدار ها و سرمایه داران
و کمپانی های مرزشنگاری (پورنوگرافی) بفروشند، چرا که کشور های سرمایه داری خودشان از سوی امپریالیست های
گردن کلفت تر از یکسو و مافیای سرمایه داری بومی از سوی دیگر، شانس بهزیستی و یک زندگی هومنی را از انها
گرفته است! یک نمونه از همین کشورهای سرمایه داری هم جمهوری اسلامی خودمان است که همه میشناسید!
گرچه در این گفتگو ها، تنها از امریکای نازنین در جایگاه کشور سرمایه داری یاد میشود ولی همه ی جهان ، جز دو
سه تا کشور کمونیستی که انها هم به ناچار در چنگال بازار امپریالیستی گرفتارند، اکنون سرمایه داری است. ولی
این دوستداران بهره کشی و سرمایه داری، سخن ی از پاکستان و مصر و .. بزبان نمیآورند و ویترین و قبله گاهشان
Beverly Hills و New York ، و در بهترین ایستار، شمال شهر تهران میباشد و تازه با بیشرمی انرا با کوبا هم میسنجند! !

آشکار شدن چهره ی فرومنشانه
سرمایه داری در برکشیدن فرومایگان


همچنان که در پیک های پیشین گفته شد، ساز وکار سرمایه داری یک گرگ سرا میسازد
که همواره نیازمند بازار ها از یکسو و نیروی کار ارزان از سوی دیگر است. با جهانی
شدن سرمایه و "صدور سرمایه"، کژی های سامانیک سرمایه داری نیز چهره ای جهانی
یافته و پدیده امپریالیسم و دست اندازی غول های سرمایه به بنمایه های جهانی نیز
پای به میدان هستی نهاده است. از انجا که سود در این سامانه ارزش و جایگاه بالاتری
از هومنی دارد، چه بسا خودکامگان و فرومایگان از سوی امپریالست ها کاشته و
ساخته شده اند که جنبش های مردمی ، هتا انهایی را که کمونیستی هم نبوده اند، سرکوب
نمایند. نمونه اش در کشور خود ما در ٢۸ مرداد بود که سازمان سیا با بر کشیدن فرومایگانی
مانند ایت الله کاشانی و شعبان بی مخ چاقو کش و ... توانست سالهای فراوانی نفت مارا
چپاول نماید و بر سر خود ما نیز "ساواک" و شکنجه و بستن دهانها و بیشرمی هایی مانند:
" هر کس دوست ندارد هموند حزب رستاخیز بشود، بیاید پاسپورتش را بدهیم برود"!!
انجامید. چه جوانان پرشور و آزادی خواد و دادخواهی که بدست ساواک، که آپاندیس
سازمان سیا بود، از میان نرفتند و قهرمانانه جان نباختند و یا ناجوانمردانه در زندانها
بنام اینکه در "حین فرار" بوده، کشته نشدند.
در سراسر جهان نیز واژگران قهرمانی مانند چگوارا، بدست چپاولگران جان در راه
دادگری و رنجبران باختند، تا امیرکای لاتین همچنان بتواند چاپیده شود. سالوادور آلنده،
کشوردار سوسیالیست شیلی را که با همان بازی دمکراسی سرمایه داری بر سر کار
آمده بود که سازمان سیا با یاری نوکرانی مانند ژنرال پینوشه، از میان برداشتند که
بتوانند مانند کفتار و کرکس، "برادارنه" کانی های مس و .. شیلی را بالا بکشند.
پاتریس لومومبا را که میخواست کنگو را به راه بهروزی و پیشرفت ببرد، به دست
فرومایگان زرسالار نوکر خود ، ناجوانمردانه و فریبکارانه، از میان بردند.
۵ میلیون کمونیست در اندونزی ناجوانمردانه و فریبکارانه کشته شدند ولی هیچ
پرخاشی از سوی سرمایه دران به این کار ناهومنی نشد، ولی اگر یک بزه کار
را در کوبا میگرفتند، فریاد وا ازادی و حقوق بشر و ... اینها به آسمان میرفت،
چرا که دل اینها برای هومن نمیسوزد و یا همون همان است که در نوکری اینها ست! به
کوبای کوچک تاختند و با پایداری قهرمانانه ی مردم آنجا شکست خوردند، به کشور
ناچیز وناتوان ویتنام تاخته و انرا با ناپالم و بمب های خوشه ای و زهر نارنجی
پوشاندند، و میلیارد ها دلار و هزاران و باز هزاران جان جوان و پیر و کودک و
هتّا سربازان خود را هم به پای سود ۴ تا گنده بک سرمایه دار به هرز ریختند، به
کره کوچک با ارتشهای چندگانه تاختند و دوپاره شدن انرا و فروبند و گرسنگی دادن
به کره ی شمالی را پدید اوردند. میلیارد ها دلار پول ریختند که با جنگ سرد، و همپیشی
جنگ افزاری + starwars
! ، کمونیسم را از میان برده و بازار های اروپای خاوری را برای خود
بازکنند و آنجا هم نیروهای مافیایی را که دیگر هیچگونه تنش ایدئولوژیک ! با آمریکا
ندارند، سرکار بیاورند. مهند نبود که "یلتسین" همواره مست بود، و یا چه اندازه دمکراسی
و ازادی سخن و .. را ارج مینهاد، مهند این بود که خواسته ی امریکایی هارا بجای بیاورد
تا دمکرات و نازنین شمرده شود!
کیست که نداند که کمربند سبز اسلامی را اینها برای فشار به شوروی ساختند و دین گندوگوز
اسلام
را که پلیدترین جهان بینی های بهره کشی و دزدی و برده داری به شمار میرود، در
برابر " بیخدایی " کمونیستی و ماتریالیسم ، برکشدیند و پیشرفته ترین جنگ افزار های
خود را به دست اسلامیست ها ، چه بمب اتم پاکستان باشد و چه موشک استینگر ، رساندند.
( که همین رساندن موشکهای استینگر ، دو بیلون دلار هزینه داشت)
آمریکا هتّا شرم نکرد که با ارتش دیناسورآسای خود به یکی از کوچکترین کشورهای
جهان ، که همان گرنادا باشد، بتازد که آزادیخواهان را تار و مار کرده و دوباره
نوکران خودش را در انجا بکارد. سر نوشت نیکاراگوئه و ... هم بهتر نبود و آمریکا
" به داد همه ی (سرمایه داران) آنها رسید"!!

آیا نمیشد همه ی این پولهای هنگفت را در راستای بهروزی مردم ، از هند تا افریکا، از
آمریکای لاتین تا اسیا، سرمایه گذاری نمود که با کاهش تنش، جهانی بهتر و دوستانه تر
و برازنده تر برای زندگی هومنی داشته باشیم؟
نه، چرا که سرشت این سامانه در بیخ هومنی نیست، گرگ آساست.

دزدیدن کارشناسان و نیروهای ارزشمند
کشور های دیگر، از سوی متروپول های سرمایه

از انجا که امریکا در هیچ جنگ جهانی بمب نخورده و از کار میلیونها برده که از آفریکا
گرفتار کرده و برای کار به آمریکا فرستاده میشدند، چاق و پولدار شده بود، نیروی
رزرو و رهبر جهان سرمایه داری و شیر جنگل و ببر بنگال گردید. همین خود باز
به انباشته شدن هر چه بیشتر دارایی ها در امریکا و بالارفتن تراز ارزش دلار و
هّا جهانی شدن دلار در جایگاه ارز بازرگانی جهانی و .. گردید و تراز دستمزد ها
نیز در انجا ، در سنجش با کشور های "شغال" افزایش یافت، همین، انگیزه ای برای
کارشناسان جهان سوم و هتّا اروپا و دیگر کشور های پیرامونی شد که برای بدست
آوردن پول و بهزیستی بیشتر، به آمریکا بکوچند. این کارشناسان که با سامانه ی
اموزش و پرورش بومی خود و با هزینه ی مردم خود این جایگاه را بدست اورده بودند،
درست در ان زمان که میبایست در کشور خود، میوه ی این را به مردم پس میدادند،
بدست متروپول افتادند و که تنها میوه چین این روند هستند. پس اینجا هم سامانه ی
سرمایه داری میوه ی رنج و هزینه ی دیگران را به آسانی و بگونه ی قانونی !
میدزدد. ناگفته نمایند که تنها اینگونه کاگران و کارشناسان "سودمند" در آنجا خوشامد
هستند و گرنه برای مکزیکی ها و .. دیوار کشیده اند که نتوانند بیایند به بهشت سرمایه داری!
پس در اینجا هم فرومنشانه بودن این سامانه در چهره ی دیگری به روشنی دیده میشود.
از سوی دیگر این نشان میدهد که سرمایه میهن نداشته و میهن دوستی جایی در کنار سود ندارد.
بگذار انها که مرا پرورده اند از گرسنگی بمیرند ( not my problem) ، مهند من هستم و سود من !

پدید امدن جنگ های جهانی بدست سرمایه داران

همچنان که میدانیم ، پیش از ١۹١۹ هیچ کشور کمونیستی هستی نداشت و همه ی پهنه ی
جهان در دست بهره کشان و سرمایه داران رنگارنگ بود. از انجا که هچنان که گفتیم،
هرکدام از اینها به ناچار در پی بازار و بنمایه بودن و جهان هم جای بسته و کرانمندی
میباشد، برخورد ای گروه های سرمایه داری با هم، ناگزیر و پرهیز ناپذیر بوده وباید
روزی روی میداد. جنگ جهانی نخست درست در همین راستا و بدست گروه های
همپیمان سرمایه داری براه افتاد که سرنوشت بازار ها و بنمایه هارا روشن نماید.
پس از ان جنگ خانمان سوز بود که نیروهای زندگی دوست و هومنی بیدار شدند و
کم کم جنبش های آشتی خواهی و دادخواهی گردن افراشتند. ولی سرمایه داران که از
تلخی این جنگ چیزی نسهیده بودند ( چون مردم را جلوی توپ فرستاده بودند و خود
تنها در تخت فرمانروایی لم داده) ، با نهادن بار سخت تاوان و .. بر دوش آلمان،
تخم جنگ جهانی دیگری را کاشتند و این بار جنگی سهمگین تر و ویرانگر تر براه
انداختند که هرچه شوروی کوشید که از آن برکنار بماند و هر چه به هیتلر پوان داد
که دست از گریبان روس بردارد، میوه نداد و سرانجام نیروهای فاشیستی سرمایه داری
به آن کشور هم تاختند. این دو جنگ جهانی ، از بزرگترین نشانه های فرومنش بودن و
هومن ستیز بودن سامانه ی سرمایه داری و بهره کشی می باشند
. ناگفته نماند که
با اینهمه که امپریالیسم در جهان پیروزمند ست، هنوز از بهروزی مردم چیزی به چشم
نمیخورد که هیچ، باید تاوان بحران سرمایه داری و زیان بانکهای میلیاردر هارا هم مردم بدهند!

جهان بینی های فرومنشانه سرمایه داری ،
برخاسته از کژی سامانه ی کاپیتایلسم

نیاز به یادآوری است که خود جورج واشنگتون هم برده دار بود و "دمکراسی"
آمریکایی آنزمان، در بر گیرنده ی این بیچارگان نبود و اگر استان های شمالی
که استان های ساختاوری بودند، نیاز به نیروی کار فراوان نداشتند، بردگان
همچنان در کشتزار های استان های جنوبی. تا امروز هم جان میکندند!
آزادی سیاهان هم به چم برابری آنان نبود و باید آزادیخواهانی مانند مارتین
لوتر کینگ
جان خود را میدادند که سرمایه داری آمریکایی، آهسته آهسته،
سیاه پوستان را هم ادم بشمار اورند. جهان بینی های سرمایه داران، همواره
واپس گرا بوده، چرا که اینها نیاز به یک ایدئولوژی دارند که بهره کشی اینها
را یک جوری زیبانمایی کرده و "طبیعی" نشان دهد. از اینرو گاه به دین آویزان
میشوند که خواست خداست که ما برتریم، و گاهی از نژادپرستی، که گویا نژاد
ما برتر است و سیاهان باید برای ما کار کنند و گاه از کژبرداشتی از داروینیسم ...

نلسون ماندلا نزدیک سی سال در زندان سرمایه دارانی بود که نمیخواستند بهره های
هنگفت از کار سیاهان را که در کان های الماس و تلا برای انها جان میکندند،
یک خورده هم که شده، برای بهزیستی همان ها بکار گیرند.

آسایش یا تنش و استرس؟

از انجا که در میان گروه گرگان، آسودن و آرام گرفتن برابر با دریده شدن است،
در همبود های سرمایه داری همپیشی سخت و دیوانه واری میان مردم پدید امده است
که چه کسی به بهره و بنمایه های زیستی بیشتر و بهتر دست یابد. برای نمونه کودکان
باید مانند "خر" بیاموزند و هتّا پس از آموزشگاه، به کلاس های دیگر مانند زبان و
مزدائیک و .. بروند تا در این همپیشی تنگاتنگ، شانسی برای نوکری بهتر سرمایه دار
داشته باشند. در کره ی جنوبی برای نمونه، پدر و مادر ها هتّا وام میگیرند که بچه شان
به کلاس های بهتر و گرانتر بروند و همه ی داستان هم از سه سالگی آغاز میشود.
در این استرس جانفرسا، کودک دیگر زندگی کودکی آسان و هومنی را که سرشت او
خواهان ان است ندارد و درست یک غلام خانه زاد است که از بچگی باید به بردگی خوی
گیرد. این استرس و همپیشی دیوانه وار ، در گسارش دیوانه وار و در جنب و جوش
دیوانه وار (هکتیک) و دور شدن هرچه بیشتری هومنی از آسایش تن و روان و پدید
آمدن کسانی که دیگر " نمیکشند" و روی به ماده های روانگردان، از همان سیگار گرفته
تا هروئین و ... میاورند, می انجامد. جوری که دیگر کشیدن این ماده ها دارد چیزی بهنجار میشود.
اینگونه، هومن تا بخود بجنبد، پس از یک زندگانی سراسر کار و بدو بدو، پیر و خسته
و درمانده و تنها شده است و به خانه ی سالمندان سپرده میشود که در آنجا هم پُرگاه
با آزار کاریاران آنجا که خودشان با مزد اندک و استرس بالا دست بگریبانند روبروست.
(بیجا نیست که آمریکا یکی از بزرگترین بازار های ماده های رونگردان
از کوکائین گرفته تا مورفین/تریاک نیز بشمار میرود
)
در یک همبود درست و هومن دوستانه، آسایش هومنی و داشتن زمان خوب کودکی و
پیری ، برکشیدن خانواده داری و همبستگی ، بجای زندگی تک گرا و خودبین، بر
همپیشی ها و آز ها و برتری دارد، چرا که سوسیالیسم آزمندی و سود را آماج نمیداند
و تنها ارزش برای او همان ارزش زندگی، بهزیستی و فرازیست بهینه ی ژن است که
آنهم همه ی جهانیان را در بر می گیرد و برای همین در ان، نژاد پرستی و شوونیسم و
.. جایی ندارد. از انیرو بزرگ ترین دشمن سوسیالیم هم آزمندی و آزمندان و فزاده‌خواهان
و انگل هایی هستند که میخواهند از کار دیگران بهره مندی نادادوند بدست بیاورند.
همچنان که مزدک بامداد، نخستین پایه گذار کمونیسم در جهان و ایران، در ١۵۰۰ سال
پیش به درستی گفت؛ دو دیو اهریمنی دشمن هومن و شادی و خوشی اویند، دیو آز و دیو نیاز ،
اگر به این دو دیو چیره شویم، به اشو ی اهورایی دست خواهیم یافت
و گرنه نابود خواهیم شد.
[ATTACH=CONFIG]2946[/ATTACH]

پارسیگر


فایل‌های پیوست
.jpg 198526_1334848669115_2755004_n.jpg اندازه 124.87 KB  تعداد دانلود: 133

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
موضوع بسته شده


پیام‌های این موضوع
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط Theodor Herzl - 10-24-2013, 01:16 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 10-24-2013, 11:03 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 10-25-2013, 02:57 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 10-26-2013, 10:20 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 10-29-2013, 09:20 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 10-31-2013, 01:48 AM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-02-2013, 07:26 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-03-2013, 02:19 AM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-04-2013, 10:18 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-05-2013, 11:23 AM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-07-2013, 07:54 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-08-2013, 12:38 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-09-2013, 08:20 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-09-2013, 09:48 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-10-2013, 07:59 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-11-2013, 02:06 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-12-2013, 09:49 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-13-2013, 12:30 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-14-2013, 11:12 AM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط مزدك بامداد - 11-14-2013, 04:18 PM
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم - توسط kourosh_bikhoda - 11-14-2013, 08:14 PM

موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان