11-10-2013, 07:06 AM
فکر کن مثلا ما چند نفر دوستیم.
من یه ایده ای دارم.
بعد میام با شما درمیان میذارم میگم بچه ها ایدهء خوبیه بیایید با هم روش کار کنیم پولامون رو جمع کنیم سرمایه گذاری کنیم یه بیزینس راه بندازیم.
خب میدونید از این موارد کم نبوده که سرانجام هم این افراد موفق شدن. هرچند بقول شما شکست هم درش زیاد بوده که مردم بطور معمول ازش خبردار نمیشن. اما همون موارد موفقیت و نتیجهء این هرج و مرج تصادفات طبیعی هست که در نهایت منجر به جهش های موفقیت آمیز و بعضا واقعا مهم و انقلابی هم شده.
بله در این سیستم طبیعی هست که تعداد زیادی تصادف نافرجام، و شکست، وجود داره، و هزینه هایی که برای اینها شده، اما اون موارد موفقیتی که بوجود میان، در هیچ سیستم دیگری شاید بوجود نیان و اینقدر شانس برای وقوعشون نباشه. چون یک فرایندی هستن که با احتمالات طبیعی رخ میدن. مثل تاسی که باید به تعداد کافی بندازی تا یک ترکیب خاصی بالاخره رخ بده.
در یک نظام کمونیستی فکر نمیکنم این مثالها صادق باشه.
یعنی اینطور نیست که من بیام با چندتا دوستم بگم بچه ها من یه ایده ای دارم و بیایید بیزینس راه بندازیم (یا صرفا یک کار از روی علاقمندی شخصی و به موفقیت مالی اون اولویت اول رو ندیم)، و بقیهء ماجرا.
کمونیسم تاجاییکه میدونم چنین سیستمی نیست.
اون کجا که آدم با دوستاش هم بتونه به این راحتی و صمیمیت این کار رو بکنه، اون کجا که باید توجیه بیاری برای یکسری مقامات و سلسله مراتب بروکراتیک، که آیا نیازی ببینن سود کافی درش ببینن بالاخره سرمایه ای بدن مجوزی صادر کنن یا نه. حتی اگر سرمایه رو خودت بدی بازم شاید مجوز ندن هرکس هرکاری بکنه هر بیزینس و فعالیتی میخواد راه بندازه.
غیر از اینه؟
باید توجه داشت که خیلی چیزها از قبل قابل تشخیص و پیشبینی نیستن.
خیلی پدیده ها، تغییرات، تصادفات، چیزهایی که در آینده پیش میان، اینا رو نمیشه از قبل تشخیص داد و پیشبینی کرد. بخاطر همین شانس آزمون اینها و سرمایه گذاری و کار روشون، در یک نظام کمونیستی که هرچیزی باید از پیش ارزیابی و ثابت بشه و بهش مجوز داده بشه، تقریبا وجود نداره.
اما در نظام سرمایه داری اینقدر محدودیت نیست. حتی یک دیوانهء پولدار هم ممکنه پولاش رو روی کار بظاهر مسخره و اشتباهی صرف بکنه، که در نهایت چیز دیگری ازش بیرون بیاد که هیچکس پیشبینی نمیکرده.
البته درست که در این سیستم میتونیم بگیم همینطوری هزینه ها و وقت و انرژی هم ممکنه به میزان زیاد هدر بره، اما من بحث تنوع و خلاقیت رو دارم و فعلا با کلیت و برآیند و مجموع سود و ضرر این سیستم در کل و در نهایت کاری ندارم.
واقعیت اینه که این تنوع و خلاقیت، یک فرایندی هست که تاحد زیادی با همین آزمون و خطاهای حتی کورکورانه و تصادفات طبیعی و آمار و احتمالات رابطه داره.
من یه ایده ای دارم.
بعد میام با شما درمیان میذارم میگم بچه ها ایدهء خوبیه بیایید با هم روش کار کنیم پولامون رو جمع کنیم سرمایه گذاری کنیم یه بیزینس راه بندازیم.
خب میدونید از این موارد کم نبوده که سرانجام هم این افراد موفق شدن. هرچند بقول شما شکست هم درش زیاد بوده که مردم بطور معمول ازش خبردار نمیشن. اما همون موارد موفقیت و نتیجهء این هرج و مرج تصادفات طبیعی هست که در نهایت منجر به جهش های موفقیت آمیز و بعضا واقعا مهم و انقلابی هم شده.
بله در این سیستم طبیعی هست که تعداد زیادی تصادف نافرجام، و شکست، وجود داره، و هزینه هایی که برای اینها شده، اما اون موارد موفقیتی که بوجود میان، در هیچ سیستم دیگری شاید بوجود نیان و اینقدر شانس برای وقوعشون نباشه. چون یک فرایندی هستن که با احتمالات طبیعی رخ میدن. مثل تاسی که باید به تعداد کافی بندازی تا یک ترکیب خاصی بالاخره رخ بده.
در یک نظام کمونیستی فکر نمیکنم این مثالها صادق باشه.
یعنی اینطور نیست که من بیام با چندتا دوستم بگم بچه ها من یه ایده ای دارم و بیایید بیزینس راه بندازیم (یا صرفا یک کار از روی علاقمندی شخصی و به موفقیت مالی اون اولویت اول رو ندیم)، و بقیهء ماجرا.
کمونیسم تاجاییکه میدونم چنین سیستمی نیست.
اون کجا که آدم با دوستاش هم بتونه به این راحتی و صمیمیت این کار رو بکنه، اون کجا که باید توجیه بیاری برای یکسری مقامات و سلسله مراتب بروکراتیک، که آیا نیازی ببینن سود کافی درش ببینن بالاخره سرمایه ای بدن مجوزی صادر کنن یا نه. حتی اگر سرمایه رو خودت بدی بازم شاید مجوز ندن هرکس هرکاری بکنه هر بیزینس و فعالیتی میخواد راه بندازه.
غیر از اینه؟
باید توجه داشت که خیلی چیزها از قبل قابل تشخیص و پیشبینی نیستن.
خیلی پدیده ها، تغییرات، تصادفات، چیزهایی که در آینده پیش میان، اینا رو نمیشه از قبل تشخیص داد و پیشبینی کرد. بخاطر همین شانس آزمون اینها و سرمایه گذاری و کار روشون، در یک نظام کمونیستی که هرچیزی باید از پیش ارزیابی و ثابت بشه و بهش مجوز داده بشه، تقریبا وجود نداره.
اما در نظام سرمایه داری اینقدر محدودیت نیست. حتی یک دیوانهء پولدار هم ممکنه پولاش رو روی کار بظاهر مسخره و اشتباهی صرف بکنه، که در نهایت چیز دیگری ازش بیرون بیاد که هیچکس پیشبینی نمیکرده.
البته درست که در این سیستم میتونیم بگیم همینطوری هزینه ها و وقت و انرژی هم ممکنه به میزان زیاد هدر بره، اما من بحث تنوع و خلاقیت رو دارم و فعلا با کلیت و برآیند و مجموع سود و ضرر این سیستم در کل و در نهایت کاری ندارم.
واقعیت اینه که این تنوع و خلاقیت، یک فرایندی هست که تاحد زیادی با همین آزمون و خطاهای حتی کورکورانه و تصادفات طبیعی و آمار و احتمالات رابطه داره.