11-09-2013, 03:45 PM
Mehrbod نوشته: بیخود است. برای اینکه هوش کنید, در ایران هم کشتن دگراندیش پذیرفته و دادمند[1] (= قانونی) است, ولی آیا درست و دادوند[2] (مشروع) هم هست؟نخیر کشتن دگراندیش در هیچکجای قانون ایران نیامده و اگر هم آمده بود بیربط بود چرا که قانونی بودن به معنای مشروع بودن نیست.
Mehrbod نوشته: این هم بیخود و بازی با واژگان و احساسات خوانندگان است; این استبداد سترگ[4] که میگویید در سامانهیِ[5] کمونیستی چیزی بجز برچیدگی "بهرهکشی" نیست, همانجور که امروز هم شما نمیتوانید در هیچ کشوری باهماد[6] برای گسترش بچهبازی یا برده داری راه بیاندازید (= استبداد), فردا هم نمیتوانید در راستای گسترس بهرهکشی باهماد درست کنید و بکوشید.ما هم گفتیم برچیدگی بهره کشی اگر قرار است به روش استالینی با اردوگاههای کار اجباری و گورهای دست جمعی و کا گ ب و دولت اقتدارگرای خفقان زا و .... ایجاد شود هزار بار بهتر است که اجرا نشود. باهماد برای بچه بازی و مقایسه آن با سیستمهای سیاسی هم خنده دار بود از اساس. کمونیسم یک روش حکومت داری است که به واسطه آن قرار است دولتی بر سرکار باشد که عدم تمرکز سرمایه دار را تضمین کند. روشهای بسیار دیگری هم هستند (از قبیل آنارشیسم که سرمایه داری در آن به شکلی دیگر از بیخ برچیده میشود). در ثانی ممکن است مردم کشوری تمایل داشته باشند به شکل سرمایه داری زندگی کنند. حق تعیین سرنوشت هم که گفتیم و انگار کسی در اینجا چیز به این سادگی را در نمیابد این است که مردم خودشان حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند. این هم نیازمند وجود نهادهای دموکراتیک است. پس پیش از آنکه اساسا درستی یا نادرستی سرمایه داری و کمونیسم مطرح شود نخست و مهمتر این است که به حق اساسی مردم یک کشور برای تعییین سرنوشت خود احترام گزارده شود.
سرمایه داری و کمونیسم هم از بحث های پرمناقشه هستند و همچون حساب دو دوتا چهارتا نیست که بگوییم همین است و هرکس غیر از این میگوید اشتباه میکند. طبیعت یک بحث پرمناقشه همچون این بحث این است که بپذیریم طرف مقابل ما حق آزادی گفتار و فعالیت سیاسی داشته باشد و به همین دلیل است که لیبرالیسم از کمونیسم سیاسی بس جلوتر است چرا که هتا به فرض آنکه در اولی زایش سرمایه داری رخ میدهد و همچنین به فرض آنکه سرمایه داری نادرست است اما در آن امکان دگرداندن حکومت همیشه برای مردمش فراهم است چرا که اجاز میدهد تمام اندیشه های سیاسی در آن فرصت برای فعالیت داشته باشند. در کمونیسم همانطور که گفتیم به لحاظ ماهیت دولت کمونیستی که ایجاب میکند دولت نهادی مقتدر و انحصارگرا باشد اساسا اجازه فعالیت سیاسی دیگر احزاب به آن داده نمیشود. و به همین خاطر است که در تمام کشورهای کمونیستی یک حزب حاکم وجود دارد. اینکه چرا یک دولت کمونیستی خودبه خود یک بستر برای ایجاد اقتدار و انحصار میشود را در پست پیشین گفتیم.
Mehrbod نوشته: پرداختن به کمونیسم در جامهیِ شوروی بد بود هم آشکار[7] است, بویژه اینکه شما نمیتوانید نخست در کار یک کشور تا میتوانید سنگ بیاندازید و چوب لای چرخش بکنید,سفسطه ی فرافکنی است. سرکوب داخلی شوروی ربطی به فشارهای بیرونی نداشت و همانطور که در پستهای پیشین آوردیم ترور و ایجاد رعب و وحشت از ابتکارهای خود دولت استالین و دار و دسته بود. وگرنه ممکن ایران هم در فشار از سوی کشورهای غربی است پس میتوان جنایات و فسادش را با توجه به استدلال شما موجه دانست.
سپس که به بیراهه رفت و کژکاریهایی هم اینجا و آنجا یافت آنها را فهرستوار در کوس و کرنا کرده و با سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" سرمایهداری را گزینهیِ[8] بهتر جابزنید.
Mehrbod نوشته: آری, از نوشتههای شما بدرستی روشنه که تنها و تنها پیرامون[9] شوروی سخن میگویید:از اثرات نخواندن و توجه نکردن به نوشته ها و تلاش برای پاسخ دادن به هر قیمتی. جناب مزدک به روشنی در دفاع از شوروی گفتند :
نقل قول:. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...[SUP][8][/SUP]
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بیبهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبندها و[SUP][9][/SUP]
همپیشیجنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد،[SUP][10][/SUP]
آغازید. آنها[SUP][11][/SUP]
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه
دادگری
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار[SUP][12][/SUP]
سترگبود و از یک کشور واپسمانده ی[SUP][13][/SUP]
تزاری، به جایگاه دومی
اَبَرکشورجهان دست یافتند
سخن من را هم هر دانش آموز دبستانی میخاند متوجه میشد که در همین مورد بوده با آن اشارات مستقیمی که به شوروی و استالین داشتم :
نقل قول:سپس شما ناگهان سربرآوردید که :پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.
نقل قول:١. سفستهیِ[SUP][7][/SUP]
سفرنگتاریخ:
a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونهیِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است
در حالیکه این سفسطه شما بود که سخن مرا تحریف کردید و هرچه که من میگویم داشتم در مورد شوروی سخن میگفتم شما به کتتان نمیرود و همینطور باری کل کل و کم نیاوردن پاسخ میدهید:
Mehrbod نوشته: ١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی[9] زشت به کمونیستها (آدمکشهای تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار[10] نمیگیرید.
Dariush نوشته: بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!
و باز آمدید یک بخش دیگر از نوشته های مرا که مربوط به این بحث نبود را گرفتید و گفتید که بله مشخص است که شما در مورد شوروی سخن میگفتید اینها از روشهای نااخلاقی و کودکانه گفتگو است که برای من به شخصه چیزی جز ذهن نابالغ شخص مقابل نمیرساند.
Mehrbod نوشته: این پرت و پلا که میگویید باز شدن مشت شما در سفستهیِ "همراهی با بَدان بود", که چون علیبازهم سخنی بیربط به آنچه من گفتم فرمودید. سخن من در ایراد به سخن شما بود که میگفتید چون ما از شرایط آن زمان خبر نداریم پس نمیتوانیم پیرامون کشتن مخفیانه و دست جمعی و فله ای هزار و صد نفر چیزی بگوییم. من هم گفتم :
با داس و تبر اسلام گسترانده[10] بود, پس هر کس که با داس و تبر کاری بکند هم آدم بدی است.
Dariush نوشته: آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بودهبنابراین سخن من در مورد روش انجام یک کار نبود بلکه مربوط به ایراد نا بجایی بود که شما از م گرفتید در مورد قتل عام دست جمعی انسانها در زمان استالین.
Mehrbod نوشته: بجای ترزبانِ[11] چند خط در سال کژفرنودها[12], بهتر نیست زمان کنار گذاشته و یکبار از نو؟ آنها را بخوانید؟این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.
Mehrbod نوشته: پس با این نگاه شما ستیز با بردهداران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی ومن این را به شعور و قضاوت خوانندگان وا میگذارم که شما چگونه از پاسخ دادن به پرسشهای من طفره میروید و هزار و یک جور سفسطه و سخن نامربوط بیان میکنید. من پرسشم را خیلی شفاف و روشن پرسیدم:
استبدادهایِ امروزین (نبود آزادی برای بردهداران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!
شستشوی مغزی نئولیبرالیستها: درسته که ما خودمان با جنگافروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیدهایم, ولی دیگران باید
براه واژگشتهایِ[13] مخملین! و راههایِ دموکراتیک خواستههایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
Dariush نوشته: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟پاسخ شما به این پرسشها این بود:
Mehrbod نوشته: پس با این نگاه شما ستیز با بردهداران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی وربط اینها با هم چیست و اینکه من کی خود را لیبرالیست نامیدم را خوانندگان قضاوت خواهند کرد.
استبدادهایِ امروزین (نبود آزادی برای بردهداران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!
شستشوی مغزی نئولیبرالیستها: درسته که ما خودمان با جنگافروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیدهایم, ولی دیگران باید
براه واژگشتهایِ[13] مخملین! و راههایِ دموکراتیک خواستههایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
(((:
Mehrbod نوشته: درسته, گیرندههایِ من انگار[20] درست کار نمیکنند و همانندیهایِ شما به خمینی و خامنهای و اینها تنها از سر بامزگی و نکتهسنجی هستند و پیر[21] و جوان خواندن و این و آنهم همینجوری, برای خوشمزگی! (:من خوشمزگی نکردم.بلکه یک شباهت معنادار میان سخنان دو کس را بیان نمودم. پیر بودن هم هرگز معنای بدی ندارد و ایشان خودشان بارها خود را پیر و مسن خوانده اند. همچنین گفتم که منظور من از پیر مراد معنای تحت الفظی آن به معنای کسی که عمر زیادی کرده است نبود. این یک عبارت ادبی است.
Mehrbod نوشته: سخن ما هم جز این نبود, سرمایهداری چون آمریکا که دنبال یاری رساندن به دیگران نیست و هتّا از بود کشورهایاینها هم سفسطه هستند. اینکه امریکا هرگز به دنبال کمک دیگران نبوده و نیست خود یک سفسطه مصادره به مطلوب است و جای بحث دارد. دیگر آنکه همین الان بسیاری از اساتید و دانشمندانی که در ایران هستند (و تعدادی از اساتید دانشگاههایی که من در آن درس میخواندم و میخوانم) در بهترین دانشگاههای آمریکایی درس خوانده اند و اکنون بازگشته اند و در کشور خود کار میکنند. زمانی دزدی متخصصان میبود که به کسانی که از کشورهای دیگر میایند اجازه درس خواندن بدهد اما پس از فارغ التحصیلی به زور آنها را همانجا نگه دارد. در حالیکه آنها براحتی و به میل خود میتوانند به کشور خود بازگردند و اگر بازنمیگردند یا یک ایرادی در سیستم کشورداری وطن شان وجود دارد و یا اینکه دوست ندارند که بازگردند (سلیقه) و ما هم نشان دادیم که اگر شما یک کشور درست و حسابی برپا کنید همانقدر نخبه و متخصص که میروند همانقدر هم از کشورهای دیگر به کشور شما می آیند. پس این کلمه دزدی دزدی که هی میگویید بیمعناست.
بدبخت و ندار سود هم میکند, زیرا نیروی کار و هوش آنها را میتواند بآسانی و ارزانی, آنهم با منت بدزدد.
این شما هستید که زیرکانه جهانبینی هنبازگرایان[14] که همهیِ هومنان[15] را از یک تن و پیکر میبینند و درد هر
اندام را درد همهیِ هومنی[16], با جهانبینی سرمایهداران و رویکردهای پلید و بهرهکشانهیِ ایشان, یکسان جامیزنید.
Mehrbod نوشته: به صحرای کربلا زدید؟ ما از اینکه در آلمان شما هزینهیِ رایگان برای گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمهیِ درمانی (چیزهاییکه در آمریکابازهم بیربط بود. من گفتم که آلمان خودش به سختی به دانشجویان و متخصصان اجازه ی اقامت میدهد و این به این معناست که حتما نمیخواهد که آنها را نگه دارد و نشان هم دادیم که برای درس خواندن در آلمان از شما تعهد میگیرند که حتما پس از تحصیل به کشورتان بازگردید.
خوابشان را باید ببینید و سر همین بیمه دیدیم دولت چگونه shut downکرد!) و ... میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید, گفتیم و کسیکه از اینها بهرهیِ
رایگان میبرد و زمان بازدهی و کار که رسید, در برابر پیشآوردهای[17] فریبنده و آزاننده[18] به آمریکا میکوچد, بدرستی همان دزدی نیروی کار است و بس.
پیوند اینها به ویزای[19] آموزشیک چه بود را هم دیگر اسپاگتی دانا داناد!
کسشر هم تعاونی؟!