11-08-2013, 01:45 AM
مزدك بامداد نوشته: بیجاست، نبرد رده[1] ای برای همین افروخته میشود که بیدادگری هست. جایی
که تنش و ولتاژ نباشد، آذرخش هم نیست.
به عبارت ساده تر جایی که خواست اکثریت نباشد کمونیسمِ گندیده هم نیست .
البته طبیعیست که مردم از چیزی که بوی گند بدهد دوری کنند .
مزدك بامداد نوشته: ارزش های هومنی[2] هم وابسته به
رآی بیشینگان[3] نیست، و برای همین منشور حقوق بشر میگوید که مردم
این پروانه[4] را دارند که بر پاد آنچه که ستم میپندارند، بشورند.
خوب بشورند ! مگر ما غیر از این گفتیم ؟
گفتیم ما که باشیم وقتی اکثریت جامعه ای چیزی را نخواهد بگوییم نه خیر غلط میکنید همینی که هست !
من آن را نمیپسندم نقل مکان میکنم به جای دیگر ! البته به شرطی که تک تیر اندازهای کمونیست با تیر ما را نزنند :))
مزدك بامداد نوشته: کمونیست ها
هم از روی بیکاری و یا چون تنشان میخارید به این راه نیامدند، از بس
که کارگران و کشاورزان سده ها ستم دیدند و چپاول شدند، به جان آمده
و شوریدند،
آها ! پس شماها دایه ی مهربان تر از مادر هستید :)))
مزدك بامداد نوشته: با این دگرسانی[5] که اینبار رهبری دانشیک[6] مارکسیستی داشتند
که راه کامیابی را برایشان نشان داد و اکنون این رهبری در تونل آتشی
که سرمایه دارای برافروخته پخته تر شده و در باری دیگر، با جهانی
شن سرایداشت[7] و دهکده شدن جهان، واژگشتی[8] جهانی را بسود رنجبران
سامان خواهد داد که متروپول های سرمایه داری را خواهد فروگرفت[9]
و دیگر آنگاه، سرمایه دارای نیروی رزور ندارد که بتواند این دستاورد
هارا پس بگیرد. مارکس هم گفته بود که واژگشت[8] تنها در متروپول های
سرمایه مانند آلمان و یا نگلیس (متروپول های انزمان) شانس پیروزی دارد
و نه در کشور های کناره ای و "پرووانس" Provinzstaaten
واقعن حیف شد که شما 100 سال پیش به دنیا نیامده بودید ! وگرنه میتوانستید جای استالین یا موسیلینی یا هیتلر را بگیرید دست کم شاید جنگ نمیشد. خیلی خوب سخنرانی میکنید
مارکس هم بیخود کرده بود که خواسته بود زندگی میلیونها نفر را به گند بکشد + هر کسی دیگری که میخواهد همین کار را بکند .
هر وقت اکثریت خواستند فلان کشور کمونیستی شود چه سرمایه داران بخواهند چه نخواهند این اتفاق میوفتد . خوشبختانه هنوز اکثریت آنچنان خردشان را نباخته اند که چنان چیزی را در کشورهایی نظیر آمریکا یا انگلیس بخواهند .
مزدك بامداد نوشته: پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان[10] بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟
از آنجایی که در وجود ما هنوز دوزی از انسانیت هست وقتی ببینیم در اقلیت هستیم و اکثریت جامعه (نه دولت و حکومت) با ما همخوانی ندارند و ما را نمیپذیرند Einfach آن جامعه را ترک میکنیم ، نه اینکه بیوفتیم با قبضه کردن قدرت و اسلحه و ... همه را بگیریم و ببندیم و بزنیم و دورشان دیوار بکشیم و ازشان بکشیم چرا که مارا نمیخواهند !
مزدك بامداد نوشته: شمالی ها نه از روی فرامنش[11] با برده داری در ستیز بودند، بساکه برای
کارخانه های خود به نیروی کار ارزان نیاز داشند و برای همین خواستار
درهم شکتن سامانه[12] ای بودند که نیروی کار ارزان را به زمین ها و پلانتاژهای
پنبه و .. بسته بود. در فربود[13]، آنها بردگان را "آزاد" کردند که در کارخانه هایسان
به بردگی و بهره دهی خود پی بگیرند. زمانی برده آزاد راستین میشد که خودش
بخشی از زمین هارا دریافت میکرد ولی شما اگر برده را از خانه و کشتزار
برده دار بیرون بیندازید، او را به گرسنگی و تن دادن به هرکار بیدادگرانه ی
دیگر وادار ساخته اید. پس گرچه این کار سودی هومنی[2] داشت ولی این
سود، فراورده[14] ی کناره ای این تازش سرمایه داری بود.
شمالی ها خواستار هر چه که بودند چون در اقلیت نبودند پیروز شدند . من پیشتر هم گفته ام اینکه بحثی اخلاقی و درست هست یا نیست دخلی به اینکه اکثریت آن را میخواهد یا نمیخواهد ندارد .
در باقی دنیا هم برده داری همین طور و بر پایه خواست اکثریت برچیده شد نه بر پایه خواست اقلیت ! به طور کلی اقلیت در برابر اکثریت نه ثروت ، نه قدرت و نه توانایی کافی برای پیروزی داشته .
شاید امروزه با پیشرفت تکنولوژی اندکی روند کار سخت تر شده باشد ولی باز هم نهایتن اکثریت میتواند اقلیت را به زیر بکشد .
پس اگر اکثریت کمونیسم بخواهد چه سرمایه داران خود را پاره کنند ! چه نکنند همین اتفاق میوفتد ! اگر هم اکثریت کمونیسم نخواهند - تمام کمونیستهای عالم مانند امروز خود را روزی هزار بار هم پاره کنند دو باره بدوزند و از نو پاره کنند خبری نمیشود .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری