11-07-2013, 11:13 PM
مزدك بامداد نوشته: سخن بیجایی فرمودید. برای داوری در باره ی این جستار، باید آگاهی های همه سویه را گردآوریچه میگویی عزیزم؟!
کرده باشید و تنها "لمس" کردن، به شما فربود و راستی را نمایان نمیکند. چه بسا که تنها خرطوم
فیل را بساویده باشید. برای نمونه، نمیدانید که شوروی و آمریکا، پس از واژگشت روسیه و یا
پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه برابر نبودند که بتوان دستاورد های آنهارا بگونه ی برابر
سنجید. شوروی جو جنگ جهانی و یک جنگ دیرنده درونمرزی ( بر پاد گارد سفید تزاری و ..)
پشت سر داشت و نیمی از کشورش ویران. در خاک آمریکا هتّا یک بمب هم نیافتاده بوده. بنمایه های
آمریکا بارها بیش تر روس و ساختاوری اش پیشرفته تر بود، در جاییکه کموینست ها یک کشور
واپس مانده ی تزاری و سرفاژ را بدست آورده بودند. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بیبهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند ها و همپیشی جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد، آغازید. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه دادگری
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار سترگ بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی اَبَرکشور جهان دست یافتند. ملت های دیگری هم همچون چین، که
در دست امراتوران تریاکی ، به تباهی و نابودی کشیده شده بودند، بدست کمونیست ها آباد
شدند. هتّا کشور ندار و بی چیز کوبا که جز کشتزار نیشکر هیچ چیز ندارد، توانست آموزش
و پرورش و بهداشت و خانه و .. را رایگان و یا ارزان نماید، در جاییکه هنوز در متروپول
سرمایه داری شما، یک بیمه چوسکی درمان با از کار افتادن دولت روبرو میشود. پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن به سهشها(احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
-----
سرشت سرمایه داری متروپول درست کردن است چون سرمایه داری است که به جدایی هرچه
بیشتر قیچی دارا و ندار می انجامد و یک جا که متروپول میشود، به بهایی خونریزی و واپسماندگی
در ده جای دیگر است. روشن است که هر کشوری میخواهد کارشناسان خود را نگه دارد و بیمار
نیست که آنها را با دستمزد اندک از کشور براند، چاره ای ندارد چون سامانه ی متروپل ساز، راه
و بنمایه و پولی برایش نمیگذارد که چنین کاری انجام دهد.
-----
باید یادآوری کنیم که همین که شما بیمه ی بیکاری و بازنشستگی و این چیزهایی را که اکنون
ساده و پیش پا افتاده می نمایند، دارید، از سر همین کمونیست ها و سوسیالست ها و خون هایی
است که آنرا در نبرد خود با بهره کشان گوناگون داده اند، میباشد و گرنه سرمایه دار به شما
چیزی نمیدهد که خود شما برای بدست آوردنش نرزمیده باشید!
-----
گفتنی ها در این باره فراوان است و بهتر است پیش از نوشتن سخنان نسنجیده و ناپیراسته، اندکی
به آگاهی های خود بیفزایید که دچار داوری از روی نادانی نشده و بلندگوی دزدان نباشید!
•
پارسیگر
مشخص است که سخن من با توجه به کانتکست بحث شما با میلاد معنا میابد و به ناله های شما پیرامون دزدیدن متخصصان آلمانی توسط آمریکایی ها میپردازد. شما چنان سخن پرداخته بودید که هرکس از حقایق خبر نداشت باور میکرد که گویی براستی آمریکا ارتشی کماندویی براه انداخته برای دزدیدن متخصصان از اقصی نقاط جهان. ما هم نشان دادیم که سخن شما از بیخ بی پایه است چرا که فراهم کردن شرایط ایده آل برای متخصصین و دانشمندان به معنای دزدیدن نیست. اکنون هم که زده اید به صحرای کربلا.
مشخصا شما تلاش میکنید کاستی های خود را پشت سیلی از توجیهات و فرافکنی ها پنهان کنید. و من اگرچه دارم سخنان خمینی گون شما پیرامون خوشمزگی خون سرمایه داران و کسانی که در برابر سیستم استالینی مقاومت میکردند را میخوانم همزمان با خود می اندیشم که چگونه کسی چون شما میتواند پیرامون سعادت اجباری برایمان داستان سرایی کند؟ شما هنوز نتوانسته اید درک کنید که تمام مشروعیت یک سیستم حکومتی از مردم آن کشور بدست می آید و همین که سازوکاری برای تغییر دموکراتیک یک سیستم وجود نداشته خودش به تنهایی باعث عدم مشروعیت و غیراخلاقی شدن آن میشود. یا آنکه خود را به آن راه زده اید. حداقل به دوستانی که در اینجا برای شما اعتبار بالایی قایلند و به دهان شما مینگرند همچون مهربد و آلیس رحم کنید!
پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.
ناتوانی شما از درک کارکردهای داخلی و تغذیه سیستم پروپاگاندای دستاوردهای نظامی و خارق العاده کشورهایی چون شوروی برای ما قدری عجیب مینماید(چنانکه باز همین دستاوردها در واقع بر مبنای فایده برای توده ها نبوده بلکه صرفا در نتیجه ی یک جنگ ایده یولوژیک بود) و تمام اینها را به عنوان دستاوردهای کمونیسم جا زدن در جایی که همه میدانیم پایه های صنعتی کشور مولد این دستاوردها اسیران اردوگاههای کار اجباری بودند و به دست گرفتن تمام سرمایه های کشور توسط دولت و همچنین سیستم مافیایی بوده مایه طنز پردازی ها میتواند باشد.
و اما در مورد آمریکا و شوروی. باز هم این پنهان کردن بخشی از حقیقت است و فرافکنی. این تنها شوروی نبود که نیمی از کشورش ویران شد. آلمان و ژاپن که به کلی با خاک یکسان شدند و چیزی هم برای خوردن نداشتند. انگلیس و ایتالیا و فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی هم بسیار بیشتر از شوروی تخریب شدند. چه شد که تمام آنها توانستند در عرض یکی دو دهه تمام کشور را بازسازی کنند و هر کدام تبدیل به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی شوند شوروی و یارانش اما مردم را همچنان در گرسنگی و فقر نگه میداشتند؟ حتما طرح مارشال آمریکا باعث شد؟ نخست آنکه بی شک آمریکا هرچقدر هم متومل بود بازهم توان تامین هزینه بازسازی تمام این کشورها را نداشت. دوم آنکه فرض کنیم که چنین بوده؛ چرا شوروی یا بهتر بگوییم کمونیسم نتوانست همین کار را با یاران خودش بکند زمانیکه تقریبا نیمی از جهان زیر پرچم کمونیسم بودند و نیمی از جهان یعنی نیمی از منابع خام و منابع انسانی جهان؟ نکند فشار سرمایه داری بوده؟
چگونه است سعی برای کمونیستی کشورهای جهان توسط شوروی میشود کمک به مستمندان و فقرا و عدالت و هومنی و طرح مارشال آمریکا میشود توطیه برای نابود کردن کشورهای کمونیستی و «شهید» کردن شوروی عزیز؟
طرفداران سرمایه داری یا پادشاهی از کرات دیگر نیامده اند و آنها نیز انسان بوده و هستند و حداقل کاری که میتوان کرد این است که انسانی با آنان برخورد شود تا حقوق انسانی شان حداقل پایمال نشود نه همچون استالین با اردوگاههای کار اجباری و زندان های بیشمار و کشتارگاه ها و گورهای دست جمعی و دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب که کافی بود پرشان به کسی بخورد و برود آنجایی که عرب نیانداخت.
من پیش از این نیز همینجا گفته ام که اساسا در مورد نادرستی های سیستم سرمایه داری لازم ندارم از کسی چیزی بیاموزم و انتقادهای من به سیستم سرمایه داری اگرچه در شکل با همان شما قابل همسجنی نیست اما در محتوا کمتر از انتقادها و اشکالهای شما نیست. تمام تلاش من این است که شما را قدری از دید تک بعدی تان دور سازم و هشدار دهم که به قول یکی از دوستان هیچ سطحی از آرمانهای انسانی دلیل مشروعی برای دربند کشیدن و نابود کردن گروههای عظیمی از آدمها را ندارد. بنابراین پیش از اینکه باز بخواهید برای ما از این داستانها با آن ادبیات کمونیستی تعریف کنید قدری خودتان به آنچه من میگویم بیاندیشید. متاسفانه من فرصت چندانی برای بودن در اینجا ندارم بنابراین معلوم نیست کی دوباره بتوانم پاسخ بعدی احتمالی شما پاسخ دهم.
sonixax نوشته: در مورد ایرانیان البته داریوش گرامی . در مورد یک آلمانی مهاجرات به آمریکا یا انگلیس چندان سخت و پر هزینه نیست .بله میلاد گرامی. اما آیا شما منکر این میشوید که آلمانی های متخصص بیش از همه تمایل دارند که در کشور خودشان کار کنند؟ هتا اگر هیچ هزینه ای نباشد باز هم باید امتیاز ویژه ای آنسو باشد تا تعداد قابل توجهی از متخصصان آلمانی را به آنجا بکشاند. آمریکا شرایط بسیار مساعدی برای متخصصان و دانشمندان فراهم ساخته که این اگر درستی یا نادرستی را نشان نمیدهد اما حداقل کارآیی را که نشان میدهد و این همان چیزیست که دوستان در اینجا ناتوان از درکش هستند.
کسشر هم تعاونی؟!