10-31-2013, 01:28 PM
Mehrbod نوشته: پس درآمد از بیخ پست مرا نخوانده بودید:
همبود[1] کاررَها - The work-free society - برگ 39
روشن است کارهای یدی یا همان دستی تنها زمانی به ماشین دارند سپرده میشوند که کار برای سرمایهدار سودآوری بیشتری داشته باشد (پُرگاه[2]
ولی میبینیم سپردن کار به نیروی ارزان چین سودآورتر است, تا خودکار نمودن آن) و همچنین بریخت پراکنده انجام میپذیرد: یک چرخ آنجا باید
بارها بار از نو ساخته شود, هنگامیکه در سامانهای[3] آژگاهیک[4] میتوان یکبار با خودکارسازیِ یک ابزار آنرا بی patent و این بازیهایِ بسیار زمانبر, یکراست[5] همگانی نمود.
نکتهیِ دوم, در این فرایندهایِ خودکارسازی (اتوماسیون) از سودِ سرمایهداران نه تنها هیچ به کارگر آنجا نمیرسد, که وی از کار نیز بیکار شده و گرسنه هم میماند!
پس چینی ها از کجا بیاورند و بخورند؟ نکند شما ادعا میکنید خرج 1351 میلیون نفر چینی را باید پولدارهای آمریکا بدهند؟
سپردن نیروی کار جهانی به چین یک منفعت دوطرفه ست که هم برای سرمایه گذار سود دارد و هم برای کارگر.
Mehrbod نوشته: خیر, مشکل ما سیستمی است که از بیخ آدم ندار و بدبخت و گرسنه درست میکند, نه اینکه کسی پولدار باشد!
از بیخ؟ باز هم که رفتید کربلا! پس این همه پولدار هویج هستند؟
Mehrbod نوشته: خودکارسازی فرایندهایِ فرآورش[6]:
١- بدرستی شدنی است: نخست میگفتید علمی تخیلی است, سپس گفتید اکنون هم دارد میشود, نون[7] میگویید این از بیخ کار نیست, کمک حاله! (((:
٢- هماکنون بسیار کند و آهسته پیادهسازی میشود, چرا که آنچنان برای "سرمایهداران" سود نمیآورد.
بله دارد انجام میشود چون جزوی از تکنولوژی است و تکنولوژی کارها را ساده میکند و هر چیزی که کاری را ساده کند کم کم استفاده ازش زیاد میشود.
ولی نه به آن سرعت و کیفیتی که شما فکر و خیال برتان داشته و میخواهید دنیا را تنبل خانه ی شاه عباسی کنید.
Mehrbod نوشته: شما از بیخ نمیگیرید من چه میگویم, با اینکه هیچ سخت نیست:
١- دسترسی رایگان به خوراک, نوشاک, پوشاک, بیمه و .. برای تک تکِ مردم (جدا از اینکه کار کنند, یا بیکار باشند).
٢- خودکارسازی زیرساختارهایِ فرآورشِ همین خوراک, نوشاک, پوشاک و دیگر کالاهای نیازین[8] تا زمانیکهیِ همه آنها خودکارساخته و به ماشین سپرده شوند.
٣- دادن مالکیت ابزار فرآورش[6] خودکارساختهیِ بالا به همگان (نه سرمایهدار, نه patent)
٤- باژگیری هر چه بیشتر از سرمایهداران و بهرهکشان و هزینه نمودن آن در راستای ١ و ٢
1. در اروپای غربی این سیستم در حال اجراست
2. حالا که اینقدر اصرار میکنید بفرمایید خودکار سازی کنید. من که میگویم الان زمانش نرسیده باز هم مگویید مرغ یک پا دارد و باید بشود. خوب بفرمایید بکنید.
3. سازمان بورس در هر کشوری برای رسیدن به همین هدف بوجود آمده.
هر فردی از افراد جامعه میتواند حتی با خریدن یک سهم 100 تومانی در اقتصاد کشورش شریک باشد.
4. باج گیری نداریم. تمام افراد چه پولدار و چه بی پول باید به تناسب درآمدشان به دولت مالیات بدهند. به چه حقی پولدارها باید بیشتر مالیات بدهند؟
حتی در کشوری مانند سوئد, سرمایه داری که لقب کارآفرین بگیرد مالیاتش به شکل تصاعدی پایین می آید.
میدانید چرا؟ نخیر نمیدانید.
چون باعث ایجاد اشتغال و تولید سرمایه میشود.
کاری که هیچ کسی جز یک کارآفرین قادر به انجامش نیست و این را دولت های غربی و حتی سوئد هم بخوبی میداند و تلاش میکنند تا به هر وسیله ای کارآفرینان را در کشورشان نگه دارند تا پول و خلاقیتشان را در کشور دیگری سرمایه گذاری نکنند.
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد