10-20-2013, 12:35 AM
Mehrbod نوشته: پس شما نه فرایافت[1] بهرهکشی را گرفتهاید, نه "ارزش افزوده" را.با این حساب اگر نظر شما را قبول کنم همه را گرفته ام و اگر نه نگرفته ام:))
ما یک کارفرما داریم, این کارفرما کاری را به یک کارگر برای انجام میسپارد. کارگر یک بهرهای[2] در فرایند انجام کار میفرآورد[3]. کارفرما بخشی (بزرگی) از بهره را به جیب زده, بجاماندهیِ آنرا به خود کارگر بازمیگرداند.
در اینجا میتوانید ببینید که بخشی از بهرهیِ فرآورده[4] شده "بالاکشیده" شد؟ اگر میتوانید, پس همهیِ فرایند — گویا بی اندازه دشوار و سختدریافتنیِ — بهرهکشی را گرفتهاید.
دگرسانی[5] از گذشتههای دور تا به امروز نیز تنها در بالا رفتن هوتادِ[6] زندگی بهرهدهان بوده است.
در بردهداری, بهرهده 'آزاد' نبود, ولی در برابر بهرهدهیِ خویش خوراک و سرپناه دریافت میکرد.
در بردهداری نوین, بهرهده در ظاهر آزاد است (ولی جوریکه اگر کار نکند گرسنه میماند) و همچنین در برابر کار خود پول میگیرد (بجای خوراک و سرپناه).
خیر شما در تحلیلتان ارزش کار را در نظر نمیگیرید که مثال برده داری را با کار امروزی میزنید.
معیار تعیین ارزش کار را هم از مدت زمان انجام آن کار و میزان کار متوسط برای انجام کار میتوان در نظر گرفت.
بنابراین ارزش مبادله بین کارگر و کارفرما برمبنای ارزش کار مبادله ای پایاپای است و مشکلی در آن نیست.action) work)
مشکلی که وجود دارد مسئله ی ارزش افزوده است.در همان لینک شما مارکس یکی از عوامل ارزش افزوده را ساعات اضافی کار کارگر می داند
Marx's solution was to distinguish between labor-time worked and labor power. A worker who is sufficiently productive can produce an output value greater than what it costs to hire him. Although his wage seems to be based on hours worked, in an economic sense this wage does not reflect the full value of what the worker produces. Effectively it is not labour which the worker sells, but his capacity to wor
اما در کل result work به معنای محصول کار است که به بازار عرضه میشود در چارچوب تولید تعریف میشود.
شراب اولی تر ...