10-12-2013, 08:49 PM
مزدك بامداد نوشته: کارگر بی داشتن کار و درآمد ناچار از مرگ و گرسنگی است و برای همین توان چانه زدن ندارد.خوب منظور منهم این بود که در پی این چانه زنی هاست که تعادلی نسبی بین نیروی کارگری و سرمایه داری برقرار خواهد شد.
سرمایه دار تنها با داشتن زمین و کارخانه و .. به خود این پروانه[1] را میدهد که کسانی را که از
روی ناچاری خود را ارزان تر میفروشند ، بکار گمارند[2]. این یک نبرد نا برابر است که کارگر در ان
شانسی ندارد جز شورش و واژگشت[3]. زمین و کارخانه و ابزار فراورش[4] برای همین باید همگانی
باشند، چه از راه دولت و چه از راه همکارخانه ها ( تعاونی ها) و یا رایزنگاه ها (شورا ها) .
پس همچنان که دارایی بر آدم ها در جایگاه ابزار فراورش ( بردگان، رعیت) ناروا دانسته شده،
بایستی داشتن خودینه[5] ی دیگر ابزار فراورش نیز ناروا دانسته شود و اینگونه هم خواهد شد.
به زبان دیگر همه ی زمین های کشاورزی از آنِ همه ی آدمیان خواهد بود
چنانکه کارگران ماهر با تخصصشان قدرت چانه زنی بالاتری دارند چرا که تعدادی اندک و محدود تر هستند.
ضمن اینکه در تمامی صنایع و حتی در کشاورزی نیروی کارگری رو به تخصصی شدن میگذارد و هر حوزه بنابر تخصصش فشار بیشتری بر روی سرمایه دار میگذارد.
از این رو نمیتوان بر سرمایه دار خرده گرفت که به نیروی ساده و غیر ماهر پرداخت اندکی داشته باشد و این وظیفه ی کارگران است که با به دست گیری تخصص و مهارت حوزه ی تسلط و اراده ی سرمایه دار را محدود کنند...
شراب اولی تر ...