10-08-2013, 04:46 PM
یکی از اسنادی ک توهم تقلبی بودن این سایت را میتواند ایجاد کرد همین اصرار بر متوهم بودن یک مبارز است. بگفته ی هاناه آرنت این روش در روسیه ی استالینی و خصوصا آلمان هیتلری و چین مائوئی بکار گرفته شده است و همینطور در مقالات زیادی ک از سوی نویسندگان و متفکران فراری منتشر گشته ب این موضوع اشاره شده است. وقتی دستگیر شدم و ب دادگاه بابل تحویلم دادند بازپرس ابتدا تا دم در ماشینی ک مرا ب محل دادگاه آورد آمد (چون دم غروبی مرا ب دادگاه بردند و ساعت اداری تمام شده بود.. شاید ترسیدند در ساعت اداری سروصدا کنم و مردم را متوجه امر کنم. میدانند اینکار را میکنم) و از پنجره نگاهم کرد و گفت دستبند و پابند. بعد هم ک مطابق دستورش مرا بسته بندی شده ب اتاقش آوردند بمحض دیدنم رو کرد ب مأمور انتظامی و گفت مثل این ک روانی هم هست. اولین حرفی ک زد این بود ک من روانی ام. و وقتی برخلاف انتظارش بلافاصله پاسخ گفتم یک لحظه قفل کرد. من بهش گفتم ک حتی دکتر هم بعد از چند کلمه گفتگو رأی میدهد.. و ایشان یک لحظه جاخورد و دوباره رو کرد ب مأمور و گفت نه بابا هیچی نیست.. دو روز دیگه بق بقو میکنه. تقریبا هربار رودرروئی ما با مسئولان رژیم مصادف با القای همین معنی بوده است و اینک وقتی اینهمه اصرار بر متوهم بودن من در زبان این آیدیها رد و بدل میشود من منطقا مجوز می یابم ایشان را تداوم همان روند ببینم. در گفتگو هم همین جو وجود داشت و جالب این ک ن در قالب آن ژستهای فرهیخته و ن در قالب این دگوری بازیها هیچکدام جرأت قاطی شدن در جریان پاسخگوئی را نداشتند. در حالی ک منطقی است اگر طرفی ک خود را معقول و مخاطبش را دیوانه میخاند سعی کند همچون یک انسان متین حرف بزند و از استدلالات منطقی و شواهد معتبر استفاده کند. حال آن ک رفتار شما در اینجا ن فقط ب یک دیوانه ی خطرناک عقده ای میخورد ک در حال ترکیدن از شدت نفرت است.. بلکه آنقدر سطحی و بی محتواست ک فقط از یک مأمور جزء برمی آید. یک چیزی خدمت مأمورانی بگویم ک ب امر مسخره کردن من گمارده میشوند. از سالها پیش ب این سو رژیم هیچ تاکتیک دیگری جز تاکتیک موسوم ب نوشیروان و بزرگمهر در برخورد با من اتخاذ نکرده است. البته قرائت یوسف و عزیز مصری هم هست ک همین است و فرقی نمیکند. میگویند وقتی بزرگمهر از سوی نوشیروان مورد غضب واقع شد و ب زندان رفت آنقدر از نوشیروان رنجید ک وقتی نوشیروان ب سبب بروز مشکلی ک فقط ب دست بزرگمهر حل میشد او را از زندان آزاد کرد بزرگمهر قبول نکرد و بیرون نشد. وزیران ب مشاوره برخاستند ک بزرگمهر مرد دانش است، تنها راه خارج شدنش از زندان اینست ک آدم ابلهی بیابید و نزد او بفرستید و او آنچنان ب تنگ خاهد آمد ک با پای خود بیرون می آید. اینک رژیم برای ب بیراهه کشیدن همه ی تاپیکهای روشنگرانه میگردد و احمق ترین (بعضا رذل ترین) مأمورانش را ب تاپیک میفرستد تا شخص روشنگر را ب ستوه آورند و سخن تاپیک را از دید ناظر احتمالی پنهان دارند. بله جانم. وقتی ب اینجا فرستادندت یعنی از تو احمقتر پیدا نکردند.