09-25-2013, 01:00 PM
سامان نوشته: هنجارها و فرهنگ ها متفاوت هستند. در اینترنت كه آدمها از جاهای مختلف میان هم این تفاوت هنجارها بیشتر به چشم میخوره و ما یك فرهنگ و هنجار بین المللی نداریم. فردی كه به كار بردن فحش و ناسزا رو در خانواده اش بصورت نهادینه آموخته ممكنه اصلا به نوع سخن گفتنش اهمیت نده و چون محیط یك فروم كه ثبت نام توش حتی ایمیل هم نمیخواد، مثل یك جامعه ی واقعی ضابطه مند نمیتونه باشه ضمن اینكه مجازاتهاش هم برای خیلی ها اهمیتی نداره، خیلی نمیشه از تعریفهای مشخص یا اعمال قانون بصورت واقعی سخن گفت. این رو هم باید در نظر داشته باشیم تعیین قوانین و تشخیص تخلفات در این سایت بر اساس هنجارهای جامعه نیست و برعكس تند و مهاجمانه نوشتن در این سایت به گفته ی مسئولین سایت جزو افتخارات سایته و دعوت میكنن مردم رو كه به جای ناراحتی از كلمه های توهین آمیز، آستانه ی تحملشون رو بالا ببرن!
مثلا همین لغت نامسلمان اگه برای بیخدایان اینجا به كار برده شود اصلا توهین آمیز تلقی نخواهد شد و برعكس احتمالا اگه به این افراد مسلمان گفته بشه، بهشون بر خواهد خورد. در حالیكه باز هم احتمالا در جامعه ی واقعی ایران، سخن شما صحیح خواهد بود.
میبینیم كه تفاوت فرهنگ مجازی و واقعی در همین مثال كوچك به خوبی خودش رو نشون میده. تازه همین فرهنگ و هنجار بین دو سایت مشابه، با توجه به سیاست ها و سلیقه های مدیر سایت، میتونه كاملا مثفاوت باشه و نمونه هاش رو هم همه به وفور میشناسیم.
نكته ی مهم دیگه كه فكر میكنم جزو اصول حقوقی همه ی سیستمهای قضایی دنیا باشه اینه كه برای حصول جرم (فحاشی)، باید عنصر مادی و معنوی هردو موجود باشه. عنصر مادی خود كلمه هست كه ممكنه بشه سر فحش بودنش با توجه به هنجارهای یك جامعه به توافق رسید، ولی عنصر معنوی میشه به كار بردن اون كلمه به قصد توهین و تحقیر. تازه همین یافتن عنصر معنوی هم خودش كلی قابل ماست مالی هست و باز هم تشخیصش سلیقه ای میشه.
سخنانی درست هستند, همهیِ اینها ولی برمیگردد به اینکه بنیادگذاران این
انجمن, کسانیکه از روز یکم اینجا بودهاند و نوشتهاند و همراهی کردهاند دنبال چه بودهاند و هستند.
من در جایگاه خودم از روز یکم اینجا تنها برای انگشتشمار کسانی نوشتهام و مینویسم و بس, اینکه همهیِ مردم
از جای جای اینترنت بیایند اینجا را چیز خوب و خواستنیای میدانم, ولی نیایند هم برای من دگرسانیای نمیدهد.
از دیدگاه فربودگرایانه, بزرگترین واژگشتها از فشردهترین گروهها میآغازند. برای گسترش خردگرایی شما نباید ٩٥% مردم را بیاگاهانید, بساکه
اگر تنها یکی دو تن آدم پرتکاپو و "کننده" در رستهیِ یاران خود داشته باشید بسنده خواهد نمود. به این در همبودشناسی (و بسیاری
رشتههای دیگر) میگویند قانون ٩٠ به ١٠, یعنی ٩٠% کارها را تنها ١٠% مردم میکنند و ١٠% کارها را ٩٠% مردم.
پس شما هم سامان جان اگر آماج اتان گسترش خردگرایی است, نباید از رنجش ان کسانیکه این اندازه پوست
نازک هستند که از شنیدن "دروغگو" برآشفته میشوند هیچ بیمی داشته باشید, به این میگویند ابزار «خود-پالایش»: بودن یک
شُماری «هنجه = norm» مایهیِ این میشود که کسانیکه سزاواری و شایستگی یک چیز را ندارند خود به خود خویش را پالوده و بیرون بروند.
به دیگر سخن, از دیدگاهِ من کسیکه این اندازه نازکدل است که تاب دروغگو نامیده شدن و رفتار اندکی پرخاشجویانه را
ندارد, هرگز از این جهان و گفتگوهایش بیرون نرفته و کوششی در راستای گسترش چیزهاییکه گفته شده نخواهد کرد: اینها بیش از
اندازه برای خودشان میزیوند و برای همین هم این اندازه "خودشان" را جدی میگیرند, کوشش اینها در راستای گسترش و پاسداری از خرد و نیکی و راستی نیست.
اگرنه, کسیکه برای خویشتن ارزش میپذیرد, به آماجهایِ زندگیش بها میدهد و خردگَـری را کار درست میداند, از اسپاش آزاد اینجا بیشترینهیِ بهره را
گرفته و ترسی از یک دروغگو و نمیدانم انگلوار و ... ندارد. اینجاست تا به گوهر راستی دست یابد و بیرون از اینجاست, تا آنرا به چشم و گوش دیگران برساند: او یک "کننده" است.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns