kourosh_bikhoda نوشته: جناب مهربد. شما که اینهمه زحمت میکشید و همت دارید که اینچنین سخت و دشوار برای ما بنویسید و فارسی نویسی پیش گرفتید، حتمن باید در جریان باشید که تنها کاربری واژگان فارسی بجای بیگانه نمیتونه روش مناسبی باشه. من این اشکال رو که در ادامه خدمتتان عرض میکنم بارها از شما دیدم. خواهش میکنم مطالعه کنید و بکار ببرید.
اگر در پایان یک واژه "یی" بکار رفته باشه، برابر پیشنهاد فرهنگستان بهتره در هنگام نکره کردن اون واژه، بجای افزودن "ی" نکره به پایان آن، به روش های دیگه مانند افزودن "یک" یا کم و بیش کردن گروه اسمی اون و سپس نکرده کردنش اون رو تبدیل به نکرده کنید. برای نمونه بالا میشود گفت:
یک دگرسانی
دگرسانی ویژه ای
دگرسانی نویی
اینهمه زحمت و استعداد شما در بکارگیری واژگان پارسی میتونه والاتر جلوه کنه اگر چنانچه دستور زبان و عرف ها و پیشنهادهای زبان شناسان رو درباره چیدن واژگان نیز بکار گیرید.
با سپاس از شما دشمن دیرینه,
من این «-ی» را ولی دوست دارم و آنرا بیشتر از آنکه نیاز باشد هم به کار میبرم, مانند "از حیدری ملایری هم یک
کارواژهای داریم ...".
در جاهایی که دوبار میاید هم برای من سدای اندک آزاردهنده ولی خوشآیندی دارد که به آن دُژآوایی/دژروانی میگویند و بی کاربرد نیست:
خطی از کتاب ها - برگ 3
I’ve discovered a trick when giving lectures. I have been told by conference
organizers that one needs to be clear, to speak with the fake articulation of TV
announcers, maybe even dance on the stage to get the attention of the crowd. Some try
sending authors to “speech school”—the first time it was suggested to me I walked out,
resolved to change publishers on the spot. I find it better to whisper, not shout. Better to
be slightly inaudible, less clear. When I was a pit trader (one of those crazy people
who stand in a crowded arena shouting and screaming in a continuous auction), I
learned that the noise produced by the person is inverse to the pecking order: as with
mafia dons, the most powerful traders were the least audible. One should have enough
self-control to make the audience work hard to listen, which causes them to switch into
intellectual overdrive.
This paradox of attention has been a little bit investigated: there
is empirical evidence of the effect of “disfluency.”
پس این از مهر نگارشیک من میاید: شخصیتشناسی از روی نگارش
زبان پارسیک هم زبان باز و چندگانهای است و نباید آنرا در بند شیوههایِ نگارش خشک و استاندارد کرد!
.Unexpected places give you unexpected returns