08-22-2013, 03:25 PM
undead_knight نوشته: خیر اصالت عدم یک اصل ساده منطقیه.وجود تقریبا یا کاملا نامتنهایی هست ولی عدم یکی بیشتر نیست و به همین خاطر که ما نمیتونیم همه چیز رو ببرسی کنیم تا مطمئن بشیم چیزی وجود داره اصالت رو به عدم میدیم.
یعنی رد کردن تک شاخ، اژدها، ومپایر و... در درجه اول به همین خاطر هست که این موارد شمارشون بیش از حدی هست که با زمان و دانش ما بشه همه جا رو بگردیم تا اثبات کنیم ناموجودند.
این حرف نامتناهی و متناهی بودن رو من نمیفهمم. منظورتون چیه که وجود نامتناهیه؟ اگر منظور اینه که "موجود" میتونه به شمار نامتناهی باشه، بله خب. ولی در ادامه میگم که این ارتباطی به حرف من نداره.
در مورد یکی از مثال های شما. فرضن "تکشاخ" دو موضع داریم. قطعن کسی که گفته این، موجود هست اقامه دلیل میکنه و شواهد ارائه میده. تازمانیکه شما دلایل اون رو رد کنید، منطقن نمیتونید نتیجه بگیرید که تکشاخ وجود نداره. میتونید بفرمایید احتمالن وجود نداره چون تنها دلیل وجودش رد شده. ولی اگر قوین بخواهید بگید وجود نداره باید دلیل اقامه کنید. کسی هم شما رو مجبور نکرده کائنات رو بگردید تا دلیل عدمش رو بیارید. اگر این کار رو میکنید حتمن یک اجبار شخصی دارید دیگه. بنابر این کسی که خدا رو رد میکنه، تا اینجا میتونه بگه خدا به احتمال زیاد وجود نداره چون دلایلش رد شدند. ولی اگر بخواهید بگید قطعن وجود نداره باید خودتون استدلال کنید.
این قضیه یک مقدار از تاریخ منطق سرچشمه میگیره. فرض کنید زمانی هست که منطق توسط انسان چیده نشده. آیا میشه گفت منطق وجود نداره؟ پس طبیعت بر بستر "بی منطقی" جاریه؟ مسلم هست که چون وجودش اثبات نشده، عدم هم محرز نیست. بلکه احتمال عدم میره. یا مثل اینکه تا امروز دلیلی برای وجود قوری راسل نیست. اگر یکباره فردا، علیرغم بعید بودن مساله، وجود این قوری محرز شد، پس اصل عدم کجا میره؟ عدم قوری راسل نزدیک به یقینه. ولی اگر کسی ادعای این رو بکنه باید اون رو هم اثبات کنه. نه اینکه واگذار کنه به اصل عدم. اصل عدم یک دیدگاه کون گشادانست به نظر من. البته خیلی جاها به بشر کمک میکنه و اون جاهایی هست که علم پاش درمیونه. نه در بحث فلسفی.
undead_knight نوشته: مشکل دوم که اصالت عدم حل میکنه اینه که اگر عدم اصالت نداشته باشه دو موجود متضاد میدونند بدون هیچ شواهدی و با اعتبار یکسانی موجود فرض بشند.
بیشتر توضیح بدید لطفن.
undead_knight نوشته: با این حال به خاطر ذات استقرایی دانش ما و اصالت عدم ما هیچ وقت چیزی به نام اثبات "عدم" نداریم.عدم یک چیز اثبات نشدنیه ولی با این حال ما با چشم پوشی از احتمالات ضعیف همیشه فرض میکنیم چیزی ناموجوده مگر اینکه خلافش ثابت بشه وبرای این فرضمون نیازی نیست اثباتی ارائه بکنیم.
چطور؟ مگر عدم وجود خدا اثبات نشدنیه؟ یا عدم وجود "مردی که انسان نباشد"؟ یا " حیوانی که هوازی نباشد". اینها رو میشه بفرمایید چرا نمیشه عدمشون رو اثبات کرد؟
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی