08-10-2013, 09:46 AM
[ATTACH=CONFIG]2261[/ATTACH]
در فیلم «مظنونین همیشگی» کوین اسپیسی درباره کایزر سُزه میگوید:
در عین حالی که داره سعی میکنه ترسناکی شخصیت سزه را نشون بده بطور غیر مستقیم داره طوری داستان رو تعریف میکنه که طرف مقابل خودش قبول کنه سزهای وجود نداره.
این مثال خوبیه برای تفاوت «باور به یک گزاره» و «ترس، آرزو و... در ارتباط با یک گزاره».البته درباره خدا گزارهیِ «خدا قادر است» در موقع خطر رابطهیِ دلاستواری و ضد ترس دارد(نمیدانم واژه مناسبتری شاید برایش باشد).
در مورد منشا باور به بسیاری از گزارهها هم به شهود ارجاع میشود، مانند گزارهیِ « 2+2=4 » ولی من کسی را نمیشناسم موقع ترس حس خاصی مثل آنچه موضوع بحث است یعنی اطمینان خاطر بخاطر فکر کردن به یک موجود دارای شعور قادر است به او دست دهد، چرا که ایجاد حس ترس یا دلاستواری در مواجهه با یک گزاره با باور بدرستی آن (بطور شهودی) متفاوت است.
البته همانطور که دوستان گفتند حتی گزارههایی که ما بطور شهودی باور داریم درست هستند لزوما حقیقت ندارند بلکه بسیاری از این شهودها را انسان باید با تلاش بسیار اصلاحشان کند و برود مثلا ریاضی و فیزیک نیوتنی بیاموزد تا این تصور را که اجسام اگر رها شوند سرعتشان کم میشود و حالت پایدار ذرات سکون است را دور بریزد.
همانطور که همه آنچه بواسطهیِ ادراک باور میکنیم درست نیست (مثلا خطای دید) و دنبال تمیز دادن درست و غلط آن هستیم در مورد شهود هم اینطور که میگویید سیاه و سفید نیست که یا همه را دور بیاندازیم یا همه را درست بگیریم.
در فیلم «مظنونین همیشگی» کوین اسپیسی درباره کایزر سُزه میگوید:
"Keaton always said, 'I don't believe in God, but I'm afraid of him.' Well I believe in God, and the only thing that scares me is Keyser Soze."
در عین حالی که داره سعی میکنه ترسناکی شخصیت سزه را نشون بده بطور غیر مستقیم داره طوری داستان رو تعریف میکنه که طرف مقابل خودش قبول کنه سزهای وجود نداره.
این مثال خوبیه برای تفاوت «باور به یک گزاره» و «ترس، آرزو و... در ارتباط با یک گزاره».البته درباره خدا گزارهیِ «خدا قادر است» در موقع خطر رابطهیِ دلاستواری و ضد ترس دارد(نمیدانم واژه مناسبتری شاید برایش باشد).
در مورد منشا باور به بسیاری از گزارهها هم به شهود ارجاع میشود، مانند گزارهیِ « 2+2=4 » ولی من کسی را نمیشناسم موقع ترس حس خاصی مثل آنچه موضوع بحث است یعنی اطمینان خاطر بخاطر فکر کردن به یک موجود دارای شعور قادر است به او دست دهد، چرا که ایجاد حس ترس یا دلاستواری در مواجهه با یک گزاره با باور بدرستی آن (بطور شهودی) متفاوت است.
البته همانطور که دوستان گفتند حتی گزارههایی که ما بطور شهودی باور داریم درست هستند لزوما حقیقت ندارند بلکه بسیاری از این شهودها را انسان باید با تلاش بسیار اصلاحشان کند و برود مثلا ریاضی و فیزیک نیوتنی بیاموزد تا این تصور را که اجسام اگر رها شوند سرعتشان کم میشود و حالت پایدار ذرات سکون است را دور بریزد.
همانطور که همه آنچه بواسطهیِ ادراک باور میکنیم درست نیست (مثلا خطای دید) و دنبال تمیز دادن درست و غلط آن هستیم در مورد شهود هم اینطور که میگویید سیاه و سفید نیست که یا همه را دور بیاندازیم یا همه را درست بگیریم.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound