07-14-2013, 11:29 PM
Dariush نوشته: درود مهربد جان؛خواهش میکنم؛
من نیز همچون شما به تنآساییِ کمابیش مفرط مبتلا شدهام، چنانکه فیلم و سریال و کتابهای آبکی و اینچیزها مرا مشغول میکنند! اگر راهکاری برای رهایی از دستِ این تنآسایی یافتی، با من در میان بگذار.
تنآسایی من در راستای گفتمان و گفتگو بود داریوش جان.
با این همه گرما هم کم تاثیر[sup][1][/sup] نیست و تنها راهکار من
جابهجایی شباروز است, شبها هوا بسی خنکتر است و آسانتر میتوان به کارها رسیدگی کرد.
همچنین, جدا از سخنان دیگر, نمایار بسیار زیبا و انگیزانندهای برای خود
گزیدهاید! توضیح اش در جستار دیگر را نیز پیشتر خواندم و بسیار گیرا بود.
Dariush نوشته: راستش، پیامِ جکتان را که نگرفتم دقیقا، با اینحال، روی این قسمت بیشتر سخن خواهم گفت. شما چگونه از خردگرایی و گستراندنِ آن به پیشرفتِ تکنولوژی و دانش و سپس به گسترشِ تکنولوژی میرسید؟ مشکل بیشتر روی همان قسمت اول است. خردگرایی و گسترشِ آن چه ارتباطی به پیشرفتِ تکنولوژی دارد؟ اگر بگوییم پرداختن و گسترشِ علم، به پیشرفت و گسترشِ تکنولوژی میانجامد، بله؛ که البته این هم تنها دلیلاش نمیتواند باشد، اما خردگرایی آیا نتیجهاش مشخص است؟ آیا شما تاملاتِ خود و جنابِ کازینسکی را از دایرهی خردگرایی بیرون میکنید؟ سخن آنکه خردگرایی دامنهای بسیار وسیعتر از علم دارد و اگرچه اشتراکهایی باهم دارند، اما الزاما رابطهای مستقیم میانشان نیست. علاوه بر این، علم اگر نتایجاش میتواند منفی و زیانبار باشد، خردگرایی هرگز چنین نیست، چرا که تعریفاش به کلی با علم متفاوت است. اگر تا دیروز خردگرایی را به پیشرفتِ علم و تکنولوژی رای میداد، امروز میتواند چنین نباشد و نظرش کاملا مخالفش باشد.
خردگرایی یک ایدئولوژی است, شاید آنرا با خردورزی یکسان گرفتهاید گرامی؟
دیدگاه من میشود آروین-خردگرا (Empiricist-Rationalist).
خردگراییِ تنها میگوید همه چیز باید با سنجهیِ خرد بررسی شود, هنگامیکه آروینخردگرایی (براه کاربرد همان خرد) میگوید که خِرد تنها — در عمل — بسنده نیست و باید از آمودهای[sup][2][/sup] از خرد و آروین[sup][3][/sup] بهره گرفت.
همینکه شما این اندازه میبینید میگویند تا بدیهایِ یک چیزی (در گفتمان ما: تکنولوژی) درنیامده, کاربرد آن اشکالی ندارد خودْ خردگرایی ناب است که به آن میتوان خردگرایی خام هم گفت: naïve rationalism
Dariush نوشته: خیر، میدانم رویکردِ شما راهکار نیست، برایم تنها پرسش این بود که در نبودِ راهکاری مشخص، چگونه میتوان رویکردی را برگزید؟ به ویژه که شما از مدافعانِ فایدهگرایی هستید، عملی که بیفایده است از نگاهِ شما چگونه قابلِ توجیه است؟ سخن این است: اگر من(یا هر کس دیگر) از (فرضا ) فرومنویسی صرفِ نظر کنم چه بدست میآورم؟ در یک کلمه، در مقایسه با میلیونها نفر انسانی که اینرا همچنان ادامه میدهند، شاید یک میلیاردیم بیش از صفر ارزش داشته باشد آنچه بدست میآورم.(البته اینجا استفادهی عقلانی و درست از فرومنویسی مدنظر من بود). حال اگر ادامه دهم چه زیانهایی میآفرینم؟ بازهم اگر پیشفرضِ استفادهی خردگرایانه از فرومنویسی را درنظر داشته باشیم، تقریبا هیچ(البته اینجا نیز باید در نظر داشته باشیم که در حالِ حاضر استفاده از مظاهرِ تکنولوژی با گسترشِ تکنولوژی متفاوت است و ما فعلا ناچاریم در زندگیِ خود از آنها استفاده کنیم وگرنه که زندگی ما به کلی مختل خواهد شد). چه به دست میاوریم؟ گسترشِ خردگرایی (از جمله منطق، فلسفه، تاریخ، خرافهستیزی...) میتواند دستاوردهایی بسیار ملموستر داشته باشد. از جمله آنکه میتواند بسیاری را از دامانِ جهل و نادانی رهانیده و بستر را برای هتا اندیشیدن دربارهی راهکاری در برابر گسترشِ خطرناکِ تکنولوژی فراهم کند. اگر اینرا که میتوانیم نکنیم، لشکر جهل و نادانی هر روز بیش از دیروز قویتر شده و به پیش میتازد و جهان و انسانها را بیشتر در نابودی میکشاند و در نهایت اگر تکنولوژی ما را نابود نکند، آنها ما را نابود خواهند کرد! یعنی در واقع نفی گسترشِ خردگرایی در واقع تلویحا به معنای بیتفاوتی نسبت به گسترشِ جهل و نادانیست!
بگذارید سادهتر کنیم, شما مگر نمیخواهید خوشی ببرید؟ من هم بمانند شما, میخواهم خوشی ببرم.
اکنون بیانگارید که من و شما, هر دو میپذیریم که:
١. تکنولوژی ما را تا چند دههیِ آینده (احتمال بسیار بالا) نابود خواهد کرد.
٢. ما هیچ کاری (باز به احتمال بسیار بالا) نمیتوانیم در برابر آن بکنیم.
٢. ما هیچ کاری (باز به احتمال بسیار بالا) نمیتوانیم در برابر آن بکنیم.
نگرش شما برای خوشی بردن این است که اکنون که کاری نمیتوانیم درباره اش بکنیم, چرا دربارهیِ نژادپرستی و نمیدانم خردگرایی و اسلام و.. کاری نکنیم؟ شاید هم شانس ما زد و این تکنولوژی و پیشرفت ما را نابود نکرد و شاید همین گسترش خردگرایی و ستیز با -istهایِ دیگر دستمایهیِ پیروزی ما شد.
همین سخن را امیر گرامی نیز جایِ دیگر به من گفتند, اینکه نباید نگرشی در راستای «یا همه چیز یا هیچ چیز» داشته باشیم و سخنی در این مایه آوردند که بیاندیشیم هیچ آیندهای برای فرازیست[sup][4][/sup] بشریت نداریم و زمانی اندک هم در دست نیست, آیا ارزش اش را ندارد که در این زمان اندک, برای بالا بردن کیفیت زندگی دیگران هتا اگر یک اندکی هم که شده, هتا اگر میدانیم هیچ پایستگی هم نداشت, بکوشیم؟
در اینجا شاید حق با هر دوی شما باشد, به نگر من ولی بیشتر به خودفریبی میماند.
Dariush نوشته: جنبهای دیگر را با این مثال در نظر بگیرید: فرض کنید قرار است سوار بر ماشینی شویم که خراب است و چندان به آن اعتمادی نیست و به وسیلهی آن از جادهای خطرناک و پر از دره بگذریم! رویکردِ شما (نه راهکار) به مانندِ این است که فکر کنیم حتما به درونِ دره میافتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابراین بهتر است دیگر فکر و برنامهای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!
بازی با واژگان داشتیم. ما دربارهیِ "خطرناکی راه" نگفتهایم, دربارهیِ "بدیهی" بودن پایان راه گفتهایم.
اینکه همهیِ ما یک روزی خواهیم مرد یک پیشبینی[sup][5][/sup] است, ولی میبینید که همیشه درست در میاید; جنس چیزیکه پیشدیده[sup][6][/sup] میشود از زمین تا آسمان میدگرد[sup][7][/sup].
هر آینه, ١٠٠% من هم بیلغزش نیستم و شاید پیشبینیِ من نادرست بوده باشد, که این دیگر به شما و خواننده است که با خواندن آنچه آوردهایم بسنجید[sup][8][/sup].
پس اکنون با واژهگزینی درست, گزارهیِ شما را بازمینویسیم:
بیانگاریم میخواهیم سوار بر خودرویی شویم و از راهی برویم که پایان آن به یک دره میانجامد. رویکردِ شما مهربد (نه راهکار) به مانندِ این است که بیاندیشیم بیگمان به درونِ دره میافتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابر[sup][9][/sup] این بهتر است دیگر فکر و برنامهای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!
آری, رویکرد من همین است. اگر میتوانستم از خودرو پیاده شده و میگذاشتم شما یا هر کس دیگری که دوست داشت این راه را برود با خوشنودی به درّه
افتاده و خود به زندگی ام میپرداختم, شوربختانه ولی, درهیِ شما سرنوشت مرا هم دربر دارد و راهی برای پیاده شدن از این خودروی بشریت نیست!
Dariush نوشته: برخلافِ کازینسکی، من تصور میکنم به جای بازگشت به دورانِ پیش از مدرنیته و قرونِ وسطا که نیازمند دگرگونیِ 180 درجهای در تمامِ ابعادِ زندگیِ جوامعِ بشری است و تحققِ آن شاید تنها در رویا ممکن باشد، بهتر این است که در جهتِ آگاهی بیشتر، گسترشِ آزادی و خردگرایی و پرورشِ انسانهای دانا بکوشیم تا آنجا که وجودِ این سلاحها بیمعنی شود. یعنی اگر تصور کنیم تا دویست سالِ آینده انسان به وسیلهی جنگافزارها نابود نمیشود، برنامهریزی برای هدفی چون خارج از دسترس کردنِ سلاحهای خطرناک از انسانهای خطرناک و همچنین زدایشِ تدریجیِ آنها، اگرچه همچنان ریسک بیشتری نسبت به راهکارِ کازینسکی دارد، اما قابلِ دستیابی و بکارگیری است. همین امروز هم نگرانیها در این مورد میانِ جوامعِ بینالمللی مشهود است؛ چنانکه مثلا آمریکا و روسیه پیماننامهای امضا کردهاند که سالانه تعدادی از بمبهای هستهای خود را از بین ببرند یا تمامِ کشورها برای جلوگیری ایران از دستیابی به بمبِ هستهای متحد شدهاند و پیمانِ منعِ گسترشِ سلاحهای هستهای تصویب میکنند. تصور کنید اگر چند کشور مصل ایران و کره شمالی و چندتای دیگر هم از این وضع خلاص شوند و از مخاطرات و تنشهای بینالمللی کاسته شود، آنگاه اوضاع میتواند امیدوارکنندهتر باشد. این خیلی در دسترستر، واقعبینانهتر و سادهتر از راهکارِ کازینسکی است که همچون رویای بازگشتِ جوجه به تخممرغ میماند.
بمب اتم یک تکنولوژی پیش پا افتاده و بسیار مرزمند است — کسی در زیرزمین خانه اش بمب اتم نمیسازد — و نزدیک به ١٠٠ سال از نوآوریِ[sup][10][/sup] آن نیز میگذرد و ما هنوز نتوانستهایم آنرا کنترل کنیم.
اینکه شما میاندیشید میتوان بهمین شیوه و همین کُندی با تکنولوژیهایِ نوینتری مانند nanotech, AI و بسیاری دیگر رویارویی کرد هم یا از خوشباوری بیش از اندازهیِ شما (که بسیار فراگیر است), یا ناآگاهی[sup][11][/sup] اتان از چگونگی سازوکار این تکنولوژیها میگوید (کمتر فراگیر).
راهکار کازینسکی نیز شدنی است, زیرا ما در جهانی هستیم که شکنندگی آن رو به فزونی است (زیرِ نام چیزی به نام globalization). اگر از پندارههایِ[sup][12][/sup] واکاویِ راژمان[sup][13][/sup] (System Analysis) آگاه باشید و نگرشی هم به جستار «پادشکنندگی[sup][14][/sup]» من انداخته باشید, میتوانید دریابید که شکنندگیای که دربارهیِ آن میسخنیم چیست و چرا میتواند و بسیار میشاید[sup][15][/sup] که انقلاب و برگشت به دوران نخستینی[sup][16][/sup] به یاریِ آن کار کند و شدنی باشد.
برای من هر آینه چنین راهکاری به هیچ روی خواستنی نبوده و نیست, که
میتواند نمایانگر[sup][17][/sup] گونهای اعتیاد و وابستگی خود من به تکنولوژی باشد.
هر آینه, این سخن هم شایان ذکر است که کازینسکی در جایِ دیگر از اینکه یک انقلاب در جایگاه
یک "تیپا" به سیستم که میتواند آنرا راستادهی کند و سر جای خود بنشاند نیز میگوید. ما پیشتر دیدهایم که اگر ناخوشنودی[sup][18][/sup] مردم
از یک آستانهای فزونی گیرد, سیستم همبودین[sup][19][/sup] و تکنولوژیک بفراخور در برابر آن کوتاه آمده و رویکرد خود را میدگراند[sup][20][/sup]; زیرا تکنولوژی از خود انگیزه یا هدف پنهانی ندارد و بمانند هر سیستم دیگری, در برابر کنش میواکنشد.
Dariush نوشته: اکنون من یک چیز را بگویم! اگر سخنانِ شما بپذیریم، من گمان میکنم استفاده و خرید ابزارهای تکنولوژیک (از رایانه و تلویزیون و اینترنت گرفته تا هتا لباسها و لوازمِ خانگی) بیشتر از گسترشِ خردگرایی ضرر داشته باشند! گسترشِ خردگرایی، همانطور که گفتم، حداقل فوایدی دارد، اما خرید و استفاده از ابزارهای تکنولوژیک، باعث میشود هرچه بیشتر آب به آسیابِ شرکتهای گستراننده و سودجوی تکنولوژی میریزد.
این کارها به بازیِ بچهها میمانند داریوش جان,
اینکه شما فروم بیایید, نیایید. اینکه سوار خودرو شوید, نشوید و .. هیچکدام هیچ مهندیای[sup][21][/sup] ندارند.
مشکل تکنولوژی:
١. آزمندی مردم نیست.
٢. بد بودن کمپانیها نیست.
٣. گسارندگی روزافزون نیست.
٤. بددلیِ برخی از مردم نیست.
٥. ...
٢. بد بودن کمپانیها نیست.
٣. گسارندگی روزافزون نیست.
٤. بددلیِ برخی از مردم نیست.
٥. ...
مشکل تکنولوژی خود سیستم تکنولوژیک است که دربرگیرندهیِ همهیِ اینها میشود
و اگر تک تک اینها را هم از آن زدودیم, همچنان مشکلهای آن پابرجا خواهند ماند.
هتا سرشت تکنولوژی هم به خودی خود بد نیست. سیستم تکنولوژیک هم از خود خواست[sup][22][/sup] و انگیزهای[sup][23][/sup] ندارد و در پیِ نابودی ما نیست.
هر تکنولوژیِ نوینی نیز یک گرهی از دشواریهای ما را میگُشاید و در جایگاه خود سودمند و خواستنی است.
چیزیکه ولی بسیاری نمیتوانند دریابند, این است که یک فرایند میتاوند در هر گام خود سودمند باشد, ولی به فرجامی[sup][24][/sup] بسیار ناخواستنی و زیانمند بانجامد.
پندارهای[sup][12][/sup] مانند «ابرسازواره[sup][25][/sup]» نیز برای بسیاری از مردم مردم نادریافتنی است; چنین چیزهایی در روند فرگشت[sup][26][/sup] نبودهاند.
نمونهوار همهیِ ما میدانیم که یک سوپرمارکت کوچک (خواربارفروشی سر کوچه) بسیار انسانیتر و دوستانهتر از یک سوپرمارکت بزرگ و بی در و پیگر
بوده و رفتار میکند, زیرا یکی با پیوندهایی در ترازِ[sup][27][/sup] آدمی مانند «دوستی», «آشنایی» و هتا «نسیه دادن» سر و کار دارد, دیگری, گرچه از
همان آدمها ساخته شده, ولی از روی "بزرگی" و اندازهیِ خود, به چیز دیگری دگرسته[sup][7][/sup] است: همانند آبی که تا ١٠٠° تنها میگرمد, ولی با گذر از این آستانهیِ ویژه میجوشد[sup][28][/sup] و چهرهیِ دیگری میابد (مهاد فرابرنهادگی - Supervenience Principle)
Dariush نوشته: در موردِ نادرستی این رابطه پیش از این گفتم. بطور مثال فرض کنید شما میخواهید به جماعتی بفهمانید که پیشرفتِ تکنولوژی عامل نابودی ما خواهد شد (اگر جلوگیری از گسترشِ تکنولوژی را خردگرایانه بدانیم) و آنها اگر با اصولِ ابتدایی منطق و خردگرایی آشنا نباشند و تفکرِ انتقادی نداشته و اهلِ تعقل نباشند، هرگز نمیتوانیم به آنها چیزی بفهمانیم! شما خودت اگر خردگرا نمیشدی و در دامانِ آخوند بزرگ میشدید، هرگز میتوانستید روزی به این تفکرات برسید یا هتا بدان فکر کنید، آیا هرگز به افسانه بودنِ فایدهمند بودنِ تکنولوژی هرگز فکر میکردید؟به دنبالِ راهکار بودن، پیشکش!
نخست اینکه خیر, من آنچه میدانم را وامدار خردگرایی نیستم, وامدار خرد هستم.
دو اینکه شما اکنون همهیِ آنچه گفتم را دریافتید, اکنون به کجا رسیدیم یا چه دگرسانیای[sup][29][/sup] در چه چیزی رخ داد دوست گرامی؟
گفتیم که تنها راهکارِ دردست برگشت به زندگی نخستینی[sup][16][/sup] است. زمانیکه خودِ
من چنین چیزی را نمیخواهم, پس چه یک تن, چه یک میلیارد تن همهیِ سخن مرا دریافتند, چه سود؟
Dariush نوشته: این سخنتان درست است و من قبولش میدارم.
اما قدری این وسعتِ هراسِ شما برایم قابلِ درک نیست. شاید به این دلیل است که نگاهِ ما متفاوت است و همچون آندد، جورِ دیگری مینگرم! از نگاهِ من خوشیای که بیفایده و البته بیضرر باشد، اگر در اولویت نباشد، اما همچنان خوشی است و من از آنهم بهره خواهم برد. سخن آنکه مگر شما از گوش دادن به موسیقی، فیلم دیدن، ورزش، کتابِ رمان خواندن و... چه فایدهای میبرید جز همان خوشی؟ البته من اینرا برای خودم گفتم، چرا که به قولِ شما از بودن در جمعِ فرهیختگان خوشی میبرم. برای شما ممکن است چنین نباشد!
مهربد جان، مشکل آنطور که شما تصویر میکنید، بسیار بنیادیتر و پیچیدهتر از این حرفاست که بشود آنرا به سردردی تشبیه کرد که واکنشیست بیولوژیک برای یک بیماری که باید به جای رفع سردرد، به درمانِ آن بیماری اندیشید. مگر حالِ زمین رو به سوی فاجعه ندارد؟ از آلودگیِ هوا و گرما بگیرید تا استخراج بیرویه و افسارگسیختهی انرژی از زمین و گسترشِ شهرها، افزایشِ جمعیت و بیابانزایی و... چنانکه تمامِ کارشناسان متفقالقول هستند که اگر همین روند ادامه پیدا کند، تا چند دهه دیگر زمین جایی برای زیستن نخواهد داشت! طنزِ داستان این است که تمامِ دولتها هم این را قبول دارند اما آخرین بار، چندی پیش کشورهای صنعتی دورِ هم جمع شدند تا فکری در این مورد بکنند، اما در نهایت هیچ چیزی تصویب نشد! در موردِ تکنولوژی که همهی جهان به آن به شدت خوشبین هستند و کسی هتا تصور هم نمیکند که روزی قرار باشد جلوی پیشرفتاش گرفته شود، بنابراین اگر هم راهکاری پیدا شود، تا آنجا که همه بخواهند آنرا به کار ببندند فاصلهای هزاران فرسخی هست! من تصور نمیکنم اصلا کاری برایش بتوان کرد.
کازینسکی کتاب و manifest داد زیرا راهکار و دورنمایی داشت. من [هنوز؟] نه راهکاری دارم نه manifestای و
نه راهکار وی برای ام [هنوز؟] پذیرفتنی است, پس اینکه کسی سخن مرا بپذیرد و نپذیرد نیز دگرسانیای[sup][29][/sup] در چیزی نخواهد داد.
همراه با آن, با دانش به آنچه میدانم, آنچه به شما امروز خوشی میدهد به من دیگر نمیدهد.
همچنین به نگر ام برای دریافت درستِ جستار باید همان کتابها را بخوانید, چون نمونهیِ همین
چیزی که از آلودگی زیستبوم و ... آوردهاید خود در راستای سخن آورده شده ما میرفت, نه بیرون از آن.
پ.ن.
بد نیست این را هم بگویم که کسی اینجا با تکنولوژی بد نیست (هتا کازینسکی); دشواری با «کاربرد تکنولوژی» است: ناتوانی «سرشتین» ما در کنترل تکنولوژی.
در این گفتگو من تنها از یک نمونهیِ بسیار ساده در ترازی[sup][27][/sup] که برای خوانندهیِ هام[sup][30][/sup] دریافتنی باشد نام بردم که همان نابودی بدست تکنولوژی بود. ولی فرهشت[sup][31][/sup] سخن بسیار فراتر از
اینها میرود و ما با آیندههایی روبرو هستیم که نابودی گرچه پُرگرایندترین اشان, ولی تنها یکی از آنهاست. بردگی بدست تکنولوژی, از دست رفتنِ همهیِ ویژگیهایِ انسانیامان بدست تکنولوژی و بسیاری دیگر.
----
1. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
2. ^ â+mudan::Âmudan || آمودن: ترکیب کردن to combine zusammensetzen
3. ^ Ârvin || آروین: تجربه Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ experience
4. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
5. ^ piš+bin+i::Pišbini || پیشبینی: prediction
6. ^ piš+didan::Pišdidan || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En to predict
7. ^ آ ب Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
8. ^ sanj+idan::Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
9. ^ Abridan || ابریدن: تصعید: دگرستن از ایستار یخسان به ایستار بادسان Ϣiki-En to sublimate
10. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
11. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
12. ^ آ ب pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
13. ^ râž+mân::Râžmân || راژمان: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
14. ^ Pâdšekanandegi || پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد Ϣiki-En antifragility
15. ^ šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to may
16. ^ آ ب noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
17. ^ nemâyân+gar::Nemâyângar || نمایانگر: شاخص Ϣiki-En indicator
18. ^ Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
19. ^ ham+bud+in::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
20. ^ Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
21. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
22. ^ Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
23. ^ an+gix+tan::Angixtan || انگیختن: به جنبش افتادن; تحریک شدن MacKenzie, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to be stimulated stimuliert werden
24. ^ Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
25. ^ abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
26. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
27. ^ آ ب tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
28. ^ Jušidan || جوشیدن: تبخیر: دگرستن از ایستار آبسان به ایستار بادسان Ϣiki-En to boil
29. ^ آ ب digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
30. ^ Hâm || هام: عام general
31. ^ far+hešt::Farhešt || فرهشت: تم; زمینه; موضوع; مضمون Dehxodâ theme
.Unexpected places give you unexpected returns