نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

موضوع بسته شده
رتبه موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
#41

سه‌گانه‌یِ Jacques Ellul که در گذر ٣٠ سال نوشته شده‌اند.

دومی, The Technological System مهمترین کتابی است که من تاکنون در زندگی‌ ام خوانده ام (و بگرایند[sup][1][/sup] بالا تاکنون نوشته شده) و بیشتر از هر چیز دیگری که تـوانِ اندیشه رود, بایستگیِ خواندن دارد.

هر کنش دیگری, خردگرایی, فمینیسم, آزادی, انقلاب و .. دربرابر آنچه در این جستار آورده‌ایم (و در کتاب میخوانید) یک بازیچه بیشتر نیست و ارزشی اندکی بالاتر از ٠ دارد.

خواندن را از همان دومی پیشنهاد[sup][2][/sup] میکنم; پیشگفتار نیز بهتر است رد شده و از «بخش یکم - part one»
آغاز شود که با پرداختن به چیستی -- یا بهتر بگوییم, کیستی -- فندآوری[sup][3][/sup], روند گفتمان روشن میشود.





----
1. be+gerâyand::Begerâyand || بگرایند: احتمالا Ϣiki-En, Ϣiki-En likely; probably
2. piš+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest
3. fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
4. far+hešt::Farhešt || فرهشت: تم; زمینه; موضوع; مضمون Dehxodâ theme


فایل‌های پیوست
.pdf Ellul_Jacques_The_Technological_Society.pdf اندازه 50.54 MB  تعداد دانلود: 784
.pdf The Technological System.pdf اندازه 1.99 MB  تعداد دانلود: 1,263
.pdf The Technological Bluff.pdf اندازه 2.38 MB  تعداد دانلود: 819

.Unexpected places give you unexpected returns
#42

من از به وقوع پیوستن رمان اورول وحشت دارم همین اکنون ما همه شدیم صفر ویک دوربین مدار بسته کارت بانکی ای پی اینترنتی کد ملی کاش عصر حجر به دنیا می امدم لعنت به تکنولوژی
#43

درود به همه‌یِ دوستان, که باید از این رفتن و آمدن‌هایِ گاه[sup][1][/sup] و ناگاه من ناخوشنود[sup][2][/sup] باشند!

از آنجاییکه این کناره‌گیریِ من گویا برای برخی خوانندگان نادریافتنی بوده و از دوست امان آنارشی گرفته تا دیگران از این انجمن
و پارس-اسکای و ... هر یک چندین باری چند جایی پرسیده‌اند و پاسخ‌هایِ مرا نیز جدی نگرفته و به دنبال علت دیگری در رفتارم میگردند,
از نمیدانم ج.ا. مرا گرفته و تهدید کرده تا عاشق شده ام و شکست عشقی خورده ام یا همچو
فانتزی‌های دیگری, من این را در جایگاه یک پرسش و پاسخ همینجا مینهم تا در آینده نیاز به دوباره‌گویی پیش نیاید.

سخنانی که در راستای این دو پیک من داده میشوند,

روی هم رفته چنین درونمایه‌ای دارند:

نقل قول:اگر پیش تر نسبت به تو آشنایی نداشتم؛ به کمبود انگیزه ات نسبت به گفتگوی نقادانه پیرامون این جستار و نسبت به مطالعه متنی که نگاشته بودی؛ تنها لبخند معنادار مرا می دیدی و سکوتم را بر گذر این موضوع از ذهنم!
مطالعه آن متن مرا به یاد روزگاران نخست از انقلاب فکری ام(شروع خردگرایی) انداخت.

روزگارانی که سقراط وار پیرامون اسلام،قرآن و خداوند شک و شبه های خود را با شور و انگیزه فراوان جهت یافتن حقیقت و بازگشتم به اجتماع؛ برای اجتماع واپس مانده خود مطرح می نمودم؛ چه پدر و مادر... چه دوستانم... و چه روشن فکران دینی(!)
گمان نمی برم لازم به توضیح باشد که چه نتایجی از این بابت عایدم شده است.

شاید با این مقدمه احساس همگرایی چندانی میان خودت و من نبینی و با خود چنین بگویی که مشکل اصلا این نیست! ولی تاکید من در ریشه سرخوردگی ات نهفته؛ وگرنه تکنولوژی هم در کنار بسیاری از دیگر عامل های تهدید بشریت نشسته و چرا باید تو را دلسرد کند تا اینچنین زانوی غم در آغوش کشی؟

از این رو آنچه در مفهوم تکنولوژی و پیشرفت آن تو را سرخورده کرده تنها برای من به سان لبخندی گذراست...
اساس مشکل؛ دیدگاه و چشمداشت اجتماع گرایانه توست! وگر نه در صورتیکه تو راه خود؛ رَوی و تکنولوژی و پیشرفت آن را در بستر اخلاق خردگرایی به کار بندی، نگرانیت چیست؟این همه بدبینی به تکنولوژی برای چیست؟ چرا خود را از حماقت بشریت می رنجانی؟ چه پیوندی با کنش های تو در انجمن دفترچه دارد؟

اگر به راستی، صرفا جهت سود خودت در آنجا فعالیت می نمودی؛ پس چگونه چنین تناقض عمیقی برایت به وجود آمده است؟ آیا همه ی آن فعالیت ها در جهت گسترش خردگرایی(؟!) و پارسی نویسی(؟!) تنها برای سود خودت بوده اند؟در آن صورت، دلسردی از تکنولوژی چه پیوندی با ترک انجمن دفترچه دارد؟

چرا با اخلاق نمی توان تکنولوژی را در فردگرایی کنترل کرد؟تو راه مستقل خودت را داشته باش و اجازه نده حماقت بشریت آزارت دهد. آری شاید ما توانایی مهار و اثر گذاری بر این طبیعت جبار و پرقدرت را نداشته باشیم؛ ولی چرا باید اثر پذیری ای همسان دیگر موجودات داشته باشیم؟
پس خردگرایی چه می شود؟چه تمایزی میان ما و سایر بشریت دیده می شود؟ خردگرایی تنهاتکنولوژی را جایگزین باورهای خرافی پیشین نموده است؟پس آنچه از خردگرایی می پنداری را در ذهن خود به آتش بکش. و آری؛ من آن چنان مغرور و خودباوریده هستم که خردگرایی را باز تعریف نموده و قصد داشته و دارم مفهوم فلسفی خردگرایی در دوران روشنگری بزرگانی چون کانت،اسپینوزا،دکارت و … را در کنار مفهوم مدرن آن، در یک مکتب پرفدرت فلسفی(جهان بینی) تکامل بخشم.

خردگرایی در فردیت معنا می یابد و صرفا برای سود فردی با اجتماع پیوند می خورد. پس متفاوت است باآنچه خردگرایی کشورهای خردگرا می خوانی! مشکل از دیدگاه و وابستگی اجتماعی توست و حتی تا آنجا تاثیر سهشمندی پذیرفته ای که تماماخردگرایی،دانش،تکنولوژی و فلسفه را هم ناسودمند می خوانی! پس چگونه زیستنی را سودمند می پنداری؟

خردگرایی بهترین شانس ما برای فرا زیست می باشد و چکیده تعریف من ازآن چنین است:
"درک بیشتر از حقایق جهان هستی و سود بردن از بهترین لذت ها در بستر حقایق"

شاید به خاطر نقش مهند دانش در این خردگرایی؛ کارکرد آن ناقص به دیده مان بیاید؛ ولی تاکنون بهترین ابزار ما پیرامون بستر موقعیتمان در گستره رنجها و لذت ها؛ دارای گرایند بیشینه جهت دست یافتن به لذت های بیشتر است.بی انصافیست اگر صرفاآن را برانگیزنده ی تکنولوژی بدانی!
به تازگی نظریه آنارشیسم خردگراییم ذهنم را مشغول داشته که در آن اجتماع از فردگرایی صرف در خردگرایی؛ به یک همراستایی خودبه خودی زیبا در میان افراد شکل می گیرد.

اگر سایر آدمیان با این خردگرایی غریبه اند؛ پس حضور در اجتماع آنها صرفابرای سودگرایی فردی معنا می یابد و در این میان فعالیت های تو در گسترش خردگرایی یابه شکل مضحک تر آن گسترش پارسیک نگاری، جایی نخواهند داشت. البته فرنودهایم بیشتر و توصیف خردگراییم مفصل تر از آن است که در اینجا گنجانده شود.
با پیگیری آن پیک ات و گفتگویت پیرامون آن با امیر؛ مطالبی نگاشته ای که نه تنها برپاد خردگرایی نیستند؛ بلکه گاهاآن بی کنشی ها هم قابل تبیین هستند.

و در آخر چنین پرسشی برایم مطرح می شود که آیا زین پس، مهربد وارسته پس از این بهت زدگی؛ صرفا برای خردگرایی خودش، سودی در فعالیت دنیای مجازی نخواهد برد؟


من بجای quote کردن پیک بالا, در یک پرسش و پاسخ به همه‌یِ پرسش‌هایِ پیش کشیده‌یِ بالا و همانندِ دیگران یکجا پاسخ میدهم.

***

پرسش:
— آیا جمهوری اسلامی شما را گرفته یا تهدید کرده است؟

پاسخ:
خیر. نخست اینکه من (مهربد وارسته) کارِ چندانی نکرده‌ام که بخواهند دنبال من باشند تا بگوییم ترور ام کنند یا همچو چیزی.
کسانیکه این را میپرسند نیز یا بگونه‌ای این گفتمانهای[sup][3][/sup] کوچک ما را بیش از اندازه جدی گرفته‌اند, یا مرا بیش از اندازه بزرگ انگاشته‌اند.

***

پرسش:
— آیا در زندگی شخصی ات رویداد ویژه‌ای رخ داده؟ (عاشق شده‌ای, بیکار شده‌ای, X شده‌ای)

پاسخ:
خیر. زندگی بیرونیِ من دگرسانیِ[sup][4][/sup] چندانی نیافته است و رویهمرفته بهتر نیز شده است; کناره‌گیری من
از فروم‌نویسی پیوندی به زندگی شخصی من ندارد, کمااینکه زندگی شخصی من نیز هرگز پیوند آنچنانی به فروم‌نویسی نداشته است.

در بیرون از اینجا من جوانی شاد و آسوده به نگر میایم که بزرگترین دلنگرانی اش کفش و جامه و گردش و ... است و
این دوگانگی (و چندگانگی) را من در جایگاهِ رویکردی بسیار فراخور برای رسیدگی به همه‌یِ خواسته[sup][5][/sup] هایم در زندگی یافته‌ام.

زمانیکه نزدیکان و دوستان نمیدانند شما در زندگی چه میخواهید و براستی چه میکنید, پس هیچ فشاری برای تقویت کردن یا تضعیف کردن
برداشت‌های آنها نیز بر دوش شما نخواهد بود و میتوانید دلآسوده به آنچه میخواهید, بی نگرانی از برداشت و دژبرداشت دیگران بپردازید.

***

پرسش:
فرنودِ[sup][6][/sup] این بی‌انگیزگی و ناامیدیِ ناگهانی ات چیست؟

پاسخ:
کدام بی انگیزگی و کدام ناامیدی و هر کدام در چه چیزی؟

از این پرسش بویِ کلی بودن میاید. آیا درباره‌یِ ناامیدی من از/در زندگی میسخنیم, یا ناامیدی از یک چیز ویژه, بگوییم آینده‌یِ بشریت, خردگرایی یا فروم‌نویسی؟

در ریخت یکم, خیر من کوچکترین بی انگیزگی‌ای به زندگی نیافته‌ام و بوارونه, از آنجاییکه زمان را اندک و آینده را بس تیره‌وتار
میبینم, اینروزها سخت در تکاپو هستم که از تک تکِ دم‌هایِ زندگی ام بیشترینه‌یِ بهره و خوشی را ببرم و هتا یک دم را نیز به اندوه و دریغ نسپرانم!

هر آینه, درباره‌یِ ناامیدی از خردگرایی, یا فروم‌نویسی, آری ناامید هستم چراکه آنها را بسادگی دیگر درخور و راهگشا نمیبینم.

***

پرسش:
— این سخنانی که درباره‌یِ تکنولوژی و آینده‌یِ بشریت و خطرهای آن میگویی چیستند و چرا این اندازه مهم میباشند؟

پاسخ:
میکوشم این را به ساده‌ترین شیوه‌یِ شدنی با یک آزمون اندیشیک بپاسخم.

نخست این را با چیستی تکنولوژی میاغازیم[sup][7][/sup]. تکنولوژی در تعریف نادقیق ولی کارراه انداز ما, هر آن ابزار (نرم یا سخت)ی است که مایه‌یِ آسانیدن و بهینش[sup][8][/sup] کارها بشود.

ساده‌ترین تکنولوژی را میتوان یک کلوخ یا سنگ نام برد که آدم نخستینی[sup][9][/sup] میتواند براه آن بگوییم پرندگان را شکار کند. یک تکنولوژی فراگیر و بسیار سودمند دیگر را میتوان آتش نامید که از
دیرباز بدست آدمی از آن بهره‌برداری فراوانی شده است. یک تکنولوژی بسیار امروزین‌تر را میتوان اینترنت دانست که براه آن داده‌ها بس آسانتر و شتابان‌تر[sup][10][/sup] دادوستد میشوند.

اکنون برای اینکه به چراییِ خطرناکیِ روزافزون تکنولوژی پی برده شود, من از شما میخواهم یک جامعه‌یِ آماری بسیار کوچک هزار تنه را در ذهن خود بپندارید.
اکنون با این تیره کوچکی که در ذهن دارید, خواهیم کوشید گام به گام به هموندان[sup][11][/sup] آن تکنولوژی‌هایی داده و تاثیر[sup][12][/sup] آنرا نیز مشاهده کنیم.

در آغاز, به این هزار تن تکنولوژی کهنی به نام آتش را بدهید. چه دورنما و برایندی[sup][13][/sup] برای تیره خواهد داشت؟ چه سودمندی‌هایی این تکنولوژی برایشان خواهد آورد و چه زیانهایی (پنهان و ناپنهان) برایشان دربر خواهد داشت؟

کمابیش میتوان پنداشت که همه‌یِ آن سود بوده و زیان آن از رویدادن آتش‌سوزی‌هایِ کمیاب‌ و گاه گسترده, ولی همچنان نه چندان خطرناکِ جنگل‌هایِ زیستبومِ تیره‌یِ ما شاید فراتر نرود.


اکنون پیش رفته و به آنها (تک تک اشان) تکنولوژیِ پیشرفته‌تری مانند آهن و فرآورده‌هایِ آن, کارد و شمشیر
و دشنه[sup][14][/sup] را بدهید. چه برآیندی برای جامعه‌یِ کوچک شما خواهد داشت؟ چه سودهایی خواهد داشت و چه زیان‌هایی؟
این ابزارهای نوین‌تر چنانکه میتوان پنداشت, بیشتر سودمند بوده و زیان آنها از سوء استفاده‌یِ شاید یک تا دو تنه از میان این هزار تنِ تیره فراتر نخواهد رافت,
که این چند تن مگر با آنها بخواهند برای دیگران مزاحمت‌هایِ گوناگون درست کرده یا در بدترین ریخت خود, دست به کشتار بزنند. هر آینه برای ≈٩٩٨ تن دیگر این ابزارها
سراسر سودمند خواهند بود و با کاربرد اشان میتوانند از پس نیازهایِ[sup][15][/sup] روزانه خود بس آسانتر برآمده و زمان آزاد و آسودگی بیشتری برای خود در زندگی داشته باشند.


همچنان پیشرفته و تک تک هموندان این تیره‌یِ کوچک خود را به ابزاری بسیار نوین‌تر به نام مسلسل (بگوییم مسلسلی به نام یوزی) مسلح کنید. اکنون چه رخ خواهد داد؟
تکنولوژی‌ای مانند یوزی میبینم که گرچه سودِ چندانی ندارد, ولی همچنان آسیب آنچنان فراگیری نیز دربر ندارد. بمانند دشنه‌یِ آهنین بالا, شاید یک هزارم یا دوهزارم مردم تیره‌یِ
ما از آن سوء استفاده کرده و بخواهند دست به آدمکشی و زورگویی و زیرتیره‌سازی و تیره‌گرایی بزنند, ولی بیگمان یا بیشینگان[sup][16][/sup] آنها را با ابزاری پلیس‌مانند مهار کرده و سر جای
خود نشانده یا در بدترین ریخت با پدید آمدن زیرتیره‌‌هایِ گوناگون و مسلح شدن همه‌یِ آنها, به همسنگی‌ای[sup][17][/sup] گرچه گاه و ناگاه خونین و کشنده[sup][18][/sup], ولی همچنان پذیرفتنی و نه چندان جدی خواهید رسیم.

این ابزار شاید مایه‌یِ کشت و کشتار بسیاری از هموندان[sup][11][/sup] تیره‌یِ ما در آغاز[sup][7][/sup] و در گذر سالهای پیش
رو باشد, ولی بیگمان مایه‌یِ نابودی آنها نخواهد شد: مگر آنکه نگاهی بسیار بدبینانه داشته باشیم یا با دیوانگانی سراسر بیخرد روبرو باشیم.

همچنان پیش‌بروید و اینبار ابزار بسیار نوین‌ترین به نام بمب اتم را به تک تک هموندان تیره اتان بدهید (اگر دوست داشتید, به جای تک تک هموندان به ١٠ تن یا کمتر اشان بدهید).

اکنون چه رخ خواهد داد؟ آیا همچنان دامنه‌یِ آسیب تکنولوژی نامبرده مهاردنی و پذیرفتنی است؟ اگر تنها
یکی, از میان همه‌یِ هموندان تیره به هر دلیل و هر علّتی, از تکنولوژیِ در دست خود سوء استفاده
کرد, همچنان از بیخ تیره‌ای هم آیا بجا خواهد ماند که بخواهیم درباره‌یِ آینده‌یِ آن سخن بگوییم؟

تا اینجا اگر درونمایه‌یِ سخن را دنبال کرده باشید, خواهید دانست که ساده شده, ویژگی‌هایِ یک تکنولوژی را میتوان به این سه دسته کوتاهید:
١. سودهایِ آن
٢. زیانهایِ آن
٣. دامنه‌یِ آسیبزاییِ آن


فاکتور یکم چیزی است که ما آدمیان برای رسیدن به آن با کاربرد هوش و دانش و خرد امان تکنولوژی را پیشبرده و می‌نو‌آوریم[sup][19][/sup].
فاکتور دوم آسیب‌هایِ اگر نگوییم همه‌یِ زمانها, بیشتر زمانها ناخواسته ولی ناگزیری[sup][20][/sup] هستند که همراه با تکنولوژی برای ما میایند: کاردی که دو لبه دارد و دسته‌یِ خود را هم میبُرد.

فاکتور سوم هر آینه دامنه‌یِ آسیبزایی یک تکنولوژی است, زمانیکه از آن کژبهره برده میشود. نمونه‌وار, دامنه‌یِ آسیبزایی یک کارد
یا دشنه[sup][14][/sup] کرانمند است, چراکه یک آدم دست‌بالا میتواند تنها چند تن و نه بیشتر را با یک دشنه زخمی نموده و آسیب آن خواه ناخواه مرزمند و اندک خواهد بود.

دامنه‌یِ آسیبزایی یک یوزی (مسلسل) در همسنجی[sup][21][/sup] با کارد بسیار فرّاختر
است; نمونه‌‌هایِ آنرا شاید در تیراندازی‌هایِ جسته[sup][1][/sup] گریخته‌ای که در خبرهای آمریکا میخوانیم داشته باشیم.
چندبار در سال و از میان چند سد میلیون و اندی آدم که در آمریکا زندگی میکنند, یک جوان سرخورده یا بیمار پیدا میشود که دست به
تیرباران در مدرسه یا سینما یا همچو جایی زده و آسیب آن گرچه دردناک و رنجآور میباشد, ولی مایه‌یِ نگرانی آنچنانی نیز نیست,
بویژه زمانیکه آماروار به آن مینگریم: شمار کشتگان رانندگی را بهمسنجید با شمار کشتگان چنین تیراندازی‌هایی.

هر آینه, هر چه تکنولوژی‌ها پیشرفته‌تر و "سودمندتر" میشوند, همزمان به دامنه‌یِ آسیبزایی آنها نیز افزوده میشود.

یک بمب اتم در همسنجی با یوزی باز دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای چندین بار بزرگتر دارد و تکنولوژی به آن محدود نشده و از آن فراتر نیز خواهد رفت.

***

پرسش:
— درباره‌یِ چه تکنولوژی‌هایی باید نگران باشیم؟

پاسخ:
چنانکه در بالا گفتیم, هر تکنولوژی‌ای, از ساده‌ترین آن که سنگ و کلوخ باشد تا پیشرفته‌ترین‌هایِ آن که بمب اتم باشد سودمند‌یها و
زیانمندی‌هایِ خود را دارد, با این دگرسانی[sup][4][/sup] که هر چه تکنولوژی‌ها پیشرفته‌تر و سودمندتر میشوند, همزان دامنه‌یِ آسیبزایی آنها نیز بفراخور گسترده‌تر میشود.

از آنجاییکه هر تکنولوژی‌ای بیگمان در یک بازه‌یِ[sup][22][/sup] زمانی بدست برخی سوء استفاده خواهد شد, پس ما با یک حساب سرانگشتی میتوانیم خطرناکیِ یک تکنولوژی را اینگونه برایانیم[sup][23][/sup]:
زیانمندی x دامنه‌یِ آسیبزایی

برخی از تکنولوژی‌هایِ کنونی که مایه‌یِ نگرانی هستند و روز‌به‌روز نیز فراگیرتر میشوند:
١. جنگ‌افزارهای بیولوژیکی و شیمیایی
٢. جنگ‌افزارهای اتمی (بمب اتم, هیدروژن, etc.)
...

تکنولوژی‌هایی که در دست ساخت بوده و دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای همچنان بارها بار گسترده‌تری از تکنولوژی‌هایِ ساخته شده‌یِ کنونی خواهند داشت:
١. مهندسی ژنتیک
٢. هوش فرساخته[sup][24][/sup] (artificial intelligence)
٣. ...

***

پرسش:
— آیا این نگرشی بدبینانه نیست که بگوییم چون یک تکنولوژی میتواند از آن سوء استفاده شود, پس حتما از آن سوء استفاده خواهد شد؟

پاسخ:
خیر, در حقیقت میتوان گفت این خوشباوری بسیاری است که بیاندیشیم میتوان تکنولوژی را از فراگیری بازداشت[sup][25][/sup], یا میتوان تکنولوژی را فراگیر داشته و از آن سوء استفاده هم نکرد.

دیدگاه آماریک و منطقی به ما میگوید که در هر فرایند و کنشی همواره چند لغزشی هم اینجا و آنجا خواهند بود (از مهاد‌هایِ[sup][26][/sup] پایه‌ای ترمودینامیک:
هر چیزی که شایندگی[sup][27][/sup] {امکان} رخداد داشته باشد, رخ خواهد داد), همچنانکه این لغزش‌های ریز و مِه تاکنون رخ داده‌اند و دیده ایم و چنانکه در آینده نیز رخ خواهند داد و خواهیم دید.

اگر در جهان تنها یک کشور بمب اتم داشته باشد, شانس رخداد جنگ اتمی ده‌ها بار کمتر از زمانی است که دو کشور همزمان در جهان به آن مجهز باشند. با
افزودگیِ هر کشور نو به پهنه‌یِ[sup][28][/sup] کشورهای اتمی در جهان, گِرایند[sup][29][/sup] ما در رخداد فاجعه‌‌ای اتمی نیز فزونی خواهد یافت, آنهم با روندی نارژگین[sup][30][/sup] (i.e. nonlinear).

***

پرسش:
— بشریت تاکنون بخوبی فرازیسته[sup][31][/sup] (بقاء داشته) و بخش بزرگی از آنرا وامدار تکنولوژی است, پس چرا باید ناگهان در آستانه‌یِ نابودی آنهم بدستِ همان تکنولوژی باشد؟

پاسخ:
شوربختانه ما در جهانی زندگی میکنیم که ژن‌هایِ ما هنوز به گردِ پیشرفتگی آن هم نرسیده‌اند. از دیدگاه منطقی برآمده از ژنتیک ما,
اینکه در زمانه‌ای[sup][32][/sup] زندگی کنیم که همه چیز رو به نابودی باشد بسیار دور[sup][33][/sup] از باور خواهد بود, چراکه بدرستی ژن‌هایِ ما برای میلیون‌ها
سال روی این گویال[sup][34][/sup] خاکی بوده‌اند و از دیدگاه آماریکِ ناب, اینکه "ناگهان" پس از این همه سال چیزی بخواهد بدگرد[sup][35][/sup] بسیار بسیار اندک است.

هر آینه, منطق (فرنودسار[sup][36][/sup]) به ما میگوید که ابزارهای امروز, ابزارهای دیروز نیستند. ابزارهای امروز پیشرفته‌تر, بدردبخورتر و همزمان خطرناکتر از پیشینیان[sup][37][/sup] خود
هستند. ژن‌هایِ ما در زیستبومی فرگشته‌اند[sup][38][/sup] که کنش یک آدمِ تنها, هرگز و هرگز توانایی آسیبرسانی‌ای این چنین فرّاخ[sup][39][/sup] و گسترده‌ای را نداشته است. یک آدم
هرگز نمیتوانسته بتنهایی این چنین خطرناک باشد که امروز هست (رهبر کره‌یِ شمالی که بسادگی جهان را تهدید به جنگ اتمی میکند), ولی دورنمای تاریکِ ما
به آن نیز نکوتاهیده و میبینم که ابزارهای فردا از این نیز باز پا را فراتر گذاشته و به یک آدم تنها, خواسته[sup][5][/sup] یا ناخواسته, توانایی نابودی یک گویال زمین را میدهند.

بمب اتم گرچه جنگ‌ابزارهای است سهمگین و دهشتناک, ولی دسترسی به آن [هنوز] سخت است و انگشت‌شمار کسانی در جهان بیشتر به آن دسترسی ندارند, آنهم زیر کنترل دولت‌ها و دستورکارهای گوناگون و سخت.

هر آینه تکنولوژی‌ای مانند «مهندسی ژنتیک» از جمله ابزارهای است که در خود سرشت فراگیری داشته و همزمان دامنه‌یِ آسیبزایی‌ای سدها بار گسترده‌تری را نیز دارد, بگونه‌ایکه
اینبار, در برابر انگشت‌شمار کسانیکه امروز دسترسی به بمب اتم دارند, ما فردا ده‌ها هزار تن و سازمان گوناگون را خواهیم داشت که به ابزاری بس خطرناک‌تر از بمب اتم نیز مجهز خواهند بود.

فراگیری و دامنه‌یِ آسیبزایی یک تکنولوژی زمانیکه از یک آستانه‌ای فراتر رفت, تنها به یک بیخرد مینیازد[sup][15][/sup] که جهان را با آن نابود سازد.

***

پرسش:
— راهکار شما برای مقابله به مثل یا اصلاح تکنولوژی چیست؟

پاسخ:
من راهکاری ندارم. اندیشمند بزرگ کازینسکی راهکار را در انقلاب و برگشت به دورانِ گذشته و از میان بردن تکنولوژی‌هایِ نوین میبیند. این راهکار
میتواند و میشاید[sup][40][/sup] که کار کند و بگونه‌ای تنها راهکارِ فرنودینِ[sup][41][/sup] دردستی است که داریم, ولی از آنجاییکه برایِ خود من دورنمایِ خوشایندی ندارد و زندگی در گذشته
را ناخواستنی میابم — فراموش نشود که من خود از پیشروترین‌ها در زمینه‌یِ تکنولوژی میباشم و بیگمان تا اندازه‌ای معتاد به آن — درباره‌یِ آن نیز بهمین‌سان دلپُر[sup][42][/sup] نیستم و نیاز به اندیشه‌یِ بیشتر میبینم.

***

پرسش:
— اگر شما راهکاری ندارید و اگر آینده را اینچنین تاریک میبیند, پس هدف از این کارها و کناره‌گیری‌ها و سخنان چیست؟

پاسخ:
چنانکه بزرگمهر دانشمند هرگز گفت: «همه چیز را همگان دانند و همگان از مادر زاده نشده‌اند».

پس به حکم خرد, من نیز آنچه میدانم و از آن مهندتر[sup][43][/sup] نمیدانم را میگویم, فرجامیابی از سخن یا راهکاریابی آن ولی دیگر بر دوش من نبوده و از خویشکاری‌هایِ[sup][44][/sup] من نیست.





----
1. ^ آ ب Jastan || جستن: اتفاق افتادن; رویدادن; رخدادن MacKenzie to occur; to happen
2. ^ Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
3. ^ goft+mân+idan::Goftmânidan || گفتمانیدن: گفتمان کردن Ϣiki-En to discourse
4. ^ آ ب digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
5. ^ آ ب Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
6. ^ far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
7. ^ آ ب Âqâxtan || آغاختن: آغازیدن Ϣiki-En, Ϣiki-De to begin beginnen
8. ^ behin+eš::Behineš || بهینش: بهینه‌سازی Ϣiki-En optimization
9. ^ noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
10. ^ šetâb+ân::Šetâbân || شتابان: hastily
11. ^ آ ب ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
12. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
13. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
14. ^ آ ب dešn+e::Dešne || دشنه: خنجر MacKenzie, Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ dagger
15. ^ آ ب niyâx+tan::Niyâxtan || نیاختن: نیازیدن; نیاز داشتن Ϣiki-En to need
16. ^ biš+in+eg+ân::Bišinegân || بیشینگان: أكثریت majority
17. ^ ham+sang+i::Hamsangi || همسنگی: توازن . تعادل . هم وزن بودن Dehxodâ, Ϣiki-En balance
18. ^ keš+and::Kešand || کشند: جذر و مد Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ tide
19. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
20. ^ gezir+idan::Geziridan || گزیریدن: مصمم شدن Dehxodâ to be determined bestimmt werden
21. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
22. ^ bâz+e::Bâze || بازه: فاصله Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ interval
23. ^ râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
24. ^ far+sâxt+e::Farsâxte || فرساخته: مصنوعی Ϣiki-En sophisticated; artificial
25. ^ bâz+dâštan::Bâzdâštan || بازداشتن: پیشگیری کردن; دستگیر کردن to deter
26. ^ meh+âd::Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En principle; law
27. ^ Šâyandegi || شایندگی: اختیار
28. ^ pahn+e::Pahne || پهنه: مساحت Ϣiki-En area
29. ^ ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
30. ^ nâ+raž+gin::Nâražgin || نارژگین: نارژگون; ناخطی; غیر خطی non-linear
31. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
32. ^ zamân+e::Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times
33. ^ dur+idan::Duridan || دوریدن: دور شدن to recede
34. ^ guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
35. ^ Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
36. ^ farnud+sâr::Farnudsâr || فرنودسار: دانش منطق Ϣiki-En logics
37. ^ Pišini || پیشینی: Ϣiki-En a priori
38. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
39. ^ farâx+idan::Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand
40. ^ šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to may
41. ^ far+nud+in::Farnudin || فرنودین: منطقی logical
42. ^ Delpor || دلپر: مطمئن Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En certain; assured; confident
43. ^ meh+and::Mehand || مهند: مهم important; significant
44. ^ xwiš+kâr+i::Xwiškâri || خویشکاری: وظیفه‌شناسی; انجام کار درست MacKenzie proper function

.Unexpected places give you unexpected returns
#44

مهربد گرامی، من تاکنون در اینباره بگونه‌ای بسنده نیاندیشیده‌ام و بی‌تردید در نخستین مجال می‌کوشم پیرامون‌اش بیشتر مطالعه کرده و تعمق کنم. با همه‌ی اینها ولی، آنچه اکنون فکر مرا به خود مشغول کرده این است که اگر چه من نیز چندان به پیشرفتِ افسارگسیخته‌ [و البته اکنون دیگر مهارناشدنی] ِ فناوری خوشبین نیستم، و اگر چه تصور میکنم که میدانم در این مورد چه میاندیشید، اما هرآینه نمی‌توانم اندیشه کنم که راهکار روزه‌ی تکنولوژی یا دستِ کم اینترنت گرفتن در این مورد چگونه تواند هتا چکه آبی بر این آتشفشانِ برافروخته بچکاند و اصلا چه ربطی باید یا میتواند داشته باشد؟ پرسش را اگر بخواهم به گونه‌ای دیگر با نمونه‌ای ملموس‌تر بیان کنم اینطور میشود که راهکارِ شما مثلِ این است که بگوییم ما دیگر دست به اسلحه نخواهیم زدن، چرا که آدمانی هستند بر گردِ گیتی که با آن انسان همی بکشند و جنایت همی بکنند. در اینکه نابخردانی هستند که اکنون سلاح‌هایی بس خطرناک در دست دارند، یا سلاح‌های خطرناکی هستند که گرایند می‌رود که روزی به دستِ نابخردان بیافتد و تکنولوژی اگرچه تاکنون بیش از آنکه روی زشت‌اش را به ما نمایانده باشد، روی خوب‌اش را نمایانده و اگر روزی بخواهد پرده از روی دژخیمانه‌ی خویش بردارد، دیگر نه انسانی زیستن در زمین تواند کرد و نه احتمالا زمینی بماند، سخنی نمیرود؛ ولی، راهکاری اگر هست، چه باشد؟ اگر نیست، پس هرآینه کناره‌گیری از تکنولوژی در این باره، چیزی بیش از سفسطه Ignorance [یا کنشی احساسی] نباشد. چنانکه گویی به سبب نداشتنِ راهکارِ مشخص در برابرِ دورنمایِ تاریک و ناامیدکننده‌ی گسترشِ مهارگسیخته‌ی تکنولوژی، گوشه‌گزینی از آن را درست توانیم شمردن. اگر دست از گسترشِ آن بشوییم، یک چیزی، اما کناره‌گیری از آن، شگفت‌آور می‌نماید.


ولی از آنسوی، شاید بتوان گفت که چه فایده‌ای تواند داشت اینترنت‌‌گردی یا روشن‌گری و یا فروم‌نگاری زمانی که در آینده‌ای پیش‌رو انسانی و جهانی نخواهد بود؟ نگاه به این موضوع از این نگرگاه را من نمی‌پسندم و پرسش درست را این میدانم که اینها چه ایرادی دارند؟ برای من، خودم، اینها اگر فایده‌ای همگانی نداشته باشند، فوایدِ شخصی، بس دارند. از یافتنِ دوستان و هم‌اندیش‌هایی در سراسرِ گیتی بگیرید تا آموختن و دانستنِ بسیار چیزهایی که از دانستن‌شان خوشی میبرم و خرسند می‌شوم و تا درکِ انتزاعی بسیار نزدیک به واقعیت از بی‌مرزی میانِ انسان‌ها. همه‌ی اینها ارزشِ هفته‌ای چندین ساعت زمان گذاشتن را برایم دارد. چنانکه اگر نبود همین اینترنت، به بخشِ گسترده‌ای از آنچه که اکنون میدانم، دسترسی نداشتم و دوستانِ فراوانی که از اینسو و آنسوی جهان یافته‌ام را هرگز نمی‌یافتم و همچنین در مجموع روش‌های جدید خوشیِ بردن و کسبِ لذت را درنمی‌یافتم . اکنون بیاندیشیم که من همان روزهای نخستی که با اینترنت آشنا شدم، نگرشی که اکنون شما دارید را می‌یافتم و از آن دست میشستم. خب چه میشد؟ آیا در گسترشِ اینترنت و تکنولوژی ایستی پدید می‌آمد؟ آیا میتوانستم کسانی را با خود همراه کنم که آنها نیز همچون من دست از تکنولوژی و اینترنت بشویند و امیدوار شوم به اینکه روزی این کسان آنقدر زیاد میشوند که بخواهند دگرگونی‌ای در روند کنونی بدهند؟ آیا جز این بود که خود را تنها از بسی چیزهای گران‌بها و نگرش‌های ارزشمند و انسان‌های بزرگ محروم میکردم و در عوض هیچ به دست نمی‌آوردم؟


از سویی دیگر، چرا تنها اینترنت؟ من براحتی میتوانم این نگرش را هتا به صنعتِ چاپِ کتاب هم تسری بدهم. مگر نمیشود از همین کتاب برای آموزشِ سلاح‌های پلید و روش‌های نابودی شماری گسترده از آدمها را با ابزار‌هایی ساده گسترانید(هم‌اکنون هم این کتاب‌ها در جهان هستند؛ همچون سلاح‌های بیولوژیک و...)؟ و اگر روزی دستِ مشتی انسانهای دیوسیرت بدانها رسد، چه خواهد شد؟ پس چرا از کتاب‌ خواندن کناره نگیریم؟ همین‌گونه که پیش بروید، درخواهیدیافت که همچون همیشه‌ی تاریخ، انسان‌(گونه) در مخاطره‌ای همه‌جانبه است؛ امروز تنها وسعت‌اش بیشتر شده. در بیشینه‌ی زمان‌ها با شانس از آنها رهایی یافته در کمینه‌شان هم با درایت. و اگر بخواهیم با راهکارِ کناره‌گیری پیش برویم اندک اندک باید برویم از قبائلِ مائومائو کلبه‌ای اجاره کرده، در آنجا سکنا گزینیم و یا اینکه کلا از زمین خارج شده، و هر کس( یا دستِ کم هر گروهی از آدمها) یک سیاره را برگزیده و جدا از انسانهای دیگر بزیید. این از نگاهِ من، نگرانی‌ای‌ست شبیه به اینکه هر دم ممکن است زمین به وسیله‌ی پدیده‌ای بیرونی، همچون شهاب‌سنگ یا هرچیزی شبیه به آن نابود شود(شاید اندازه‌ی این نگرانی کمتر از آن یکی باشد، اما جنس‌شان یکی است).


مدرنیته و جهانِ پسامدرنیته، اگرچه نگره‌ای تاریک و هراسناک پیشِ رویِ انسانِ امروزی گسترده است؛ چنانکه هرچه فلسفه است در این دوره ما را کم می‌آید، هرچه خوشی و خوش‌بینی است ما را راضی نتواند کرد، هرچه دانش است ما را سیر نمی‌کند و تنها سرگشته و حیران، به این‌سو و آن‌سو می‌نگریم که اینها را چگونه می‌توان دریافتن و انسان را رو به سوی کجاست؟ولی اگر امیدوار بودن به اینکه انسان را از این دام گریختن شانسی خواهد بود، خوشبینیِ بیخود به حساب می‌آید، کناره‌گیری از مظاهرِ مدرنیته یا رویای بازگشت به جهانِ پیش از آن نیز به همان نسبت و از نگاه من، بیشتر کودکانه می‌نماید. به هر رو ما در برابرِ این مدرنیته هرچه بخواهیم کنیم، بازهم خواه ناخواه به خودش باید دست یازیم.


حالتِ کنونیِ جهان، گریزناپذیز بود؛ چنانکه اگر امروز بدین لبه‌ی پرتگاه رسیده‌ایم، باید بدان میرسیم و سپس یا چاره‌ای برایش اندیشه میکردیم و یا به ژرفنای پرتگاه می‌افتادیم. گمانِ من این است که انسانِ پیشامدرن نمیتوانست پرتره‌ی زیبای مدرنیته و تکنولوژی را نبیند و به پرسپکتیوش نگاه کند و این‌سان از آن اجتنابی برآمده از دلهره‌‌‌ای به‌مانندِ دلهره‌ی امروزیِ ما از دورنمایِ پیش روی گسترشِ بی‌درنگ، بی‌مهار، بیکرانه، بی‌سرانجام و هتا بی‌هدفِ فناوری داشته باشد. انسانی که برای هزاره‌ها تشنه‌ی تکنولوژی پیشرفته بوده، هرگز هتا تصور هم نمیکرد که پس از گشودنِ دروازه‌اش، روزی به چنین سرگشتگی و دلهره‌ای دچار خواهد شد؛ چنین خواسته‌ای هم از او نم‌توان داشت. و این را اگر شما به نامِ بی‌خردیِ انسانِ در آستانه‌ی مدرنیته می‌خوانید، من آنرا چنین نمیبینم و اگرچه در آن دانایی نمی‌بینم اما راه گریزی یا چاره‌ای نمی‌بینم. و همچون نیچه آن را ناشی از نبودنِ معرفت‌شناسی‌ای در خورِ خودش می‌‌بینم.


در پایان، انگیزه‌ی شما برای دست شستن از اینترنت و فروم‌ها و همچنین اینجا هر چه که باشد برایم محترم است و من کاری به آن ندارم، بلکه موضوع برای خودم تنها از همان نگاهِ فلسفی قابل بررسیدن است که اینکار چه معنایی میتواند داشته باشد. منظور این است که اگر شما بگویید که من به دلایلِ شخصی اینجا و اینترنت را رها میکنم، من بهترین آرزو‌ها را به بدرقه‌ی شما خواهم فرستاد و شما را بدرود خواهم گفت اما اینکه چنین نگرشی را پایه‌ای برای چنان کنشی(یا بهتر بگوییم پادکنش) میگیرید و اعلامش میدارید، من نیز میخواهم در موردش بدانم که اگر براستی چنین میتواند باشد، پس هرآینه بودنِ من نیز بی‌وجه خواهد بود پس با شما همراه شده، تارَکِ اینترنت شوم. سخن این است که به هر رو آنگاه که ما نگرشی را اعلام میداریم، خواهی نخواهی، انتظار داریم که دیگران نیز در آن مورد بیاندیشند و اگر آنرا درست یافتند با ما همراه شوند.

کسشر هم تعاونی؟!
#45

چیزی که مهربود عزیز در مورد پیامد و خطرات پیشرفت تکنولوژی گفت تقریبا بی کم و کاست درست هست ولی از دید من توجه به چند نکته لازم هست:
1-خطرات طبیعی که به خود بشر ارتباطی ندارند معمولا دست کم گرفته میشند.چه خطراتی که از جانب فضا هستند(از شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله دار گرفته تا پدیدار شدن یک سوپرنوا در فاصله خطرناک نسبت به زمین یا حتی تمدن های بیگانه خطرناک فضایی و...) و چه خطراتی که به خاطر شرایط جیولوژیکی خود زمین میتونند رخ بدند(ابرسونامی های جهانی،زلزله هایی در مقیاس بسیار بزرگ یا فوران های آتشفانی در مقیاس جهانی و...)هرچند تکنولوژی ما رو کم کم داره به جایی میبره که بسیاری از این خطرات رو رفع کنیم ولی تا آینده های دور ما در معرض تهدید همه جانبه و دائم این خطرات هستیم(و شماری از اینها همیشه میتونند نسل بشر رو تهدید بکنند) و متوجه نیستیم که تا چه اندازه خوش شانس هستیم که تا به حال رو زمین دووم آوردیم.

2-دانش و آگاهی در مورد انسان و طبیعت ذاتا یک شمشیر دولبست و جنبه های مفید و خطرناک رو با هم داره و تکنولوژی به عنوان محصول این آگاهی هر دو جنبه رو تقویت میکنه.ترس از فناوری همونطور که داریوش عزیز به خوبی اشاره کرد ترس از ناشناخته هاست، اینکه "ما نمیدانیم چه میشود"یا اینکه با افزایش سودمندی های فناوری جنبه های خطرناکش هم قوی تر میشند به این معنا نیست که لزوما اینها باعث نابودی بشر میشند(هرچند من میپذیرم نابود کردن همیشه ساده تر ساختنه)در واقع در هر چیز جدید و نو میتونه خطرات زیادی نهفته باشه و اگر قرار باشه ما به خاطر این خطرات احتمالی از دانستن باز بمونیم حتی اولین قدم های بشر برای شناخت جهان اشتباه بوده! :)

3-دیدگاه فلسفی ما به حیات و مخصوصا انسان هم اینجا مهمه.اینکه انسان ها چقدر در این جهان دووم میتونند بیارند برای ما مشخص نیست ولی اینکه در زمان نامعلومی(جتی مثلا برای یک هزار سال آینده) کل نسل بشر از میون بره مثلا به خاطر تکنولوژی دلیل برای بریدن از تکنولوژی و احساس یاس و ناامیدی نیست.شخصا هم متوجه نمیشم کسی که زندگی جاودان و پس از مرگ باور نداره و میدونه بعد از مرگش کاملا از بین میره،به سرنوشت انسان ها پس از مرگش برای اهمیت زیادی داشته باشه(البته باید بگم من به هیچ وجه خواستار نابودی انسان ها نیستم) چون اصولا کسی که مرده ادراکی نسبت به این جهان نداره.اگر این دیدگاه فردگرایانه رو هم کنار بزاریم باز حتی در خوشبینانه ترین سناریوها هم انسان ها تا ابد نمیتونند در جهان زندگی کنند و بلاخره نسل انسان نابود میشه،با این حال این دلیلی نمیشه که زندگی حاضر و موجودمون تحت تاثیر این آینده حتمی قرار بگیره:)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
#46

این حرفا زیر فشار نیروهای امنیتی زده شده :-)

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


#47

درود داریوش جان!

به یاد مزدک, بر پاد خواهش درونی ام! که این روزها بسی تن‌آسا شده و انگیزه‌یِ گفتمان ندارم, همراه با پوزش از دیرکرد میکوشم پاسخ درخوری بدهم.

راست اش پیش از نوشتن دوبار نوشته شما را خوانده و زیر و رو کردم, ولی باز نگرفتم که براستی دشواری یا فرهشت[sup][1][/sup] چیزیکه میگویید چیست و چرا از رفتار من گلایه میکنید.

بگونه‌ای گویا سخن مرا گرفته‌اید, ولی هنوز در ترازی ناخودآگاه به پیامد‌ها و دلالت‌هایِ آن پی نبرده‌اید.

این مرا یاد این جوکی میاندازد که یک کسی میپنداشت دانه‌یِ «گندم» است و هر چه به او
میگفتند که تو گندم نیستی و آدم هستی نمیباورید, جوریکه ناچار او را به آسایشگاه روانی بردند.
پس از چندین ماه کار و کوشش سخت چند پزشک و روانکاو, سرانجام وی قانع میشود که آری گندم نیست و
آدم است و کارکنان آسایگاه, خرسند از خود وی را آزاد میکنند, با این بدبختی که چند ساعت
از آزادی نگذشته او ترسان و دوان دوان دوباره به آسایگاه برگشته و میگوید که یک مرغ آن بیرون میخواهد او را نوک زده و بخورد!
روانکاوی که چند ماه با او کار کرده برگشته میپرسد: ولی تو که دریافته بودی دانه‌یِ گندم نیستی؟ از چه میترسی!؟
کس در پاسخ میگوید: درسته که من میدانم گندم نیستم, ولی آیا مرغ هم این را میداند!!؟


اکنون شما هم میگویید من میدانم چرا تکنولوژی بده, ولی نمیدانم چرا خوشی بردن از اینترنت و پرداختن به خردگرایی (خردگرایی —> پیشرفت دانش و صنعت —> گسترش تکنولوژی) هم بده! ((:


بگذارید برای نگرش باریکتر از نمونه‌یِ ملموسی که آورده بودید بهره بگریم:

Dariush نوشته: پرسش را اگر بخواهم به گونه‌ای دیگر با نمونه‌ای ملموس‌تر بیان کنم اینطور میشود که راهکارِ شما مثلِ این است که بگوییم ما دیگر دست به اسلحه نخواهیم زدن، چرا که آدمانی هستند بر گردِ گیتی که با آن انسان همی بکشند و جنایت همی بکنند. در اینکه نابخردانی هستند که اکنون سلاح‌هایی بس خطرناک در دست دارند، یا سلاح‌های خطرناکی هستند که گرایند می‌رود که روزی به دستِ نابخردان بیافتد و تکنولوژی اگرچه تاکنون بیش از آنکه روی زشت‌اش را به ما نمایانده باشد، روی خوب‌اش را نمایانده و اگر روزی بخواهد پرده از روی دژخیمانه‌ی خویش بردارد، دیگر نه انسانی زیستن در زمین تواند کرد و نه احتمالا زمینی بماند، سخنی نمیرود؛ ولی، راهکاری اگر هست، چه باشد؟ اگر نیست، پس هرآینه کناره‌گیری از تکنولوژی در این باره، چیزی بیش از سفسطه Ignorance [یا کنشی احساسی] نباشد. چنانکه گویی به سبب نداشتنِ راهکارِ مشخص در برابرِ دورنمایِ تاریک و ناامیدکننده‌ی گسترشِ مهارگسیخته‌ی تکنولوژی، گوشه‌گزینی از آن را درست توانیم شمردن. اگر دست از گسترشِ آن بشوییم، یک چیزی، اما کناره‌گیری از آن، شگفت‌آور می‌نماید.

پیش از هر چیز من میاندیشم شما رویکرد من در رویاروی با دشواری‌ها را بگونه‌ای راهکار من گرفته‌اید, گرچه من بالا گفته ام که هیچ راهکاری ندارم.

دیگر اینکه من نگرفتم شما چگونه از این سخن که «من فروم‌نویسی و گسترش خردگرایی را بیهوده[sup][2][/sup]
و هتا زیانآور میدانم» به اینکه من گوشه‌گزین شده‌ام یا اینترنت نمیایم و یا در تنهایی به کنج عزلت فرورفته‌ام رسیده‌اید.

در دنباله‌یِ سخن, دوباره به اینکه چرا اینترنت نیاییم (آیا من کسی را به اینترنت نیامدن خوانده‌ام؟) یا چرا گوشه‌گیر
شویم (من کسی را به عزلت‌نشینی نخوانده‌ام؟), یا چرا برخی کارهای دیگر نکنیم پرداخته و از من خواهان دلیل برای اینها شده‌اید!

من براستی از کجا بدانم شما داریوش جان برای چه از بیخ دفترچه میایید یا چرا از این کارها خوشی میبرید که بخواهم دلیل بیاورم که نکنید!!
تازه اگر نکنید, چه سودی دیگر هنگامیکه راهکارِ خوبی در دست نیست و هنوز جای اندیشه‌یِ بسیار در همه چیز میرود دارد؟ من من هستم و
راهکار و بی راهکار کار خود ام را میکنم, ولی چرا باید از دیگران بخواهم زمانیکه خود ام نمیدانم چه باید کرد, به دنبال من از رفتار ام پیروی کنند!؟


برای من پیچیده‌تر از این نیست:
من خردگرایی را کار درستی میدانم —> گسترش خردگرایی به من خوشی میدهد —> فروم مینویسم.
من خردگرایی را بیهوده میابیم —> گسترش خردگرایی به من خوشی نمیدهد —> فروم نمینویسم.

به سخن کوتاه‌تر, من خوشیِ کار ام را زمانی میگیریم که آنرا درست بدانم. اگر چیزی نادرست باشد, من خوشیِ آنرا به درد می‌دگرانم[sup][3][/sup] و کار خرددوستانه نیز همین است.

نمونه‌وار, به مازوخیست‌هایی بنگرید که از بُریدن خود اشان با کارد و تیغ خوشی میبرند; رفتار خرددوستانه اینجا زدایش این خوشی و آسیب نرساندن به خود است.




Dariush نوشته: از سویی دیگر، چرا تنها اینترنت؟ من براحتی میتوانم این نگرش را هتا به صنعتِ چاپِ کتاب هم تسری بدهم. مگر نمیشود از همین کتاب برای آموزشِ سلاح‌های پلید و روش‌های نابودی شماری گسترده از آدمها را با ابزار‌هایی ساده گسترانید(هم‌اکنون هم این کتاب‌ها در جهان هستند؛ همچون سلاح‌های بیولوژیک و...)؟ و اگر روزی دستِ مشتی انسانهای دیوسیرت بدانها رسد، چه خواهد شد؟ پس چرا از کتاب‌ خواندن کناره نگیریم؟ همین‌گونه که پیش بروید، درخواهیدیافت که همچون همیشه‌ی تاریخ، انسان‌(گونه) در مخاطره‌ای همه‌جانبه است؛ امروز تنها وسعت‌اش بیشتر شده. در بیشینه‌ی زمان‌ها با شانس از آنها رهایی یافته در کمینه‌شان هم با درایت. و اگر بخواهیم با راهکارِ کناره‌گیری پیش برویم اندک اندک باید برویم از قبائلِ مائومائو کلبه‌ای اجاره کرده، در آنجا سکنا گزینیم و یا اینکه کلا از زمین خارج شده، و هر کس( یا دستِ کم هر گروهی از آدمها) یک سیاره را برگزیده و جدا از انسانهای دیگر بزیید. این از نگاهِ من، نگرانی‌ای‌ست شبیه به اینکه هر دم ممکن است زمین به وسیله‌ی پدیده‌ای بیرونی، همچون شهاب‌سنگ یا هرچیزی شبیه به آن نابود شود(شاید اندازه‌ی این نگرانی کمتر از آن یکی باشد، اما جنس‌شان یکی است).

جدا از این هم نیست, اینکه شما کتاب خواندن دوست دارید, مایه‌یِ اینکه بخواهید برای خوشیِ آن مایه‌یِ نابودیِ نژاد اتان شوید نیست.

من راهکار کازینسکی را برایتان نام بردم که برگشت به دوران نخستینی[sup][4][/sup] (primitive) بود, نه برای
اینکه کازینسکی این دوران را زرّین و برین[sup][5][/sup] و بهترین میداند, بساکه بدرستی راهکار دردست برای فرازیستِ[sup][6][/sup] نژاد آدمی میبیند.





Dariush نوشته: در پایان، انگیزه‌ی شما برای دست شستن از اینترنت و فروم‌ها و همچنین اینجا هر چه که باشد برایم محترم است و من کاری به آن ندارم، بلکه موضوع برای خودم تنها از همان نگاهِ فلسفی قابل بررسیدن است که اینکار چه معنایی میتواند داشته باشد. منظور این است که اگر شما بگویید که من به دلایلِ شخصی اینجا و اینترنت را رها میکنم، من بهترین آرزو‌ها را به بدرقه‌ی شما خواهم فرستاد و شما را بدرود خواهم گفت اما اینکه چنین نگرشی را پایه‌ای برای چنان کنشی(یا بهتر بگوییم پادکنش) میگیرید و اعلامش میدارید، من نیز میخواهم در موردش بدانم که اگر براستی چنین میتواند باشد، پس هرآینه بودنِ من نیز بی‌وجه خواهد بود پس با شما همراه شده، تارَکِ اینترنت شوم. سخن این است که به هر رو آنگاه که ما نگرشی را اعلام میداریم، خواهی نخواهی، انتظار داریم که دیگران نیز در آن مورد بیاندیشند و اگر آنرا درست یافتند با ما همراه شوند.

داریوش نازنین, به مانند بالا, من هرگز کاری را نمیکنم چون خوشی‌آور است, کاری را میکنم که هوده‌مند و درست بیابم (و در کنار اش بیشتر زمانها خوشی نیز میبرم).

اینکه شما در کنار زندگی روزانه اتان از داشتن یک جمع فرهیخته در گوشه‌ای از اینترنت خوشی میبرید و با آمدن اینجا و اندکی
گپ زدن با این و آن احساس بهتری نسبت به زندگی اتان میابید و شاید جای کمبود برخی چیزها را نیز برایتان پر میکند, همگی چیزهایی درست و بجا هستند.

هر آینه اگر من بخواهم ترس و نگرانیِ بجایِ خود از آینده‌ و ناتوانی ام در کنترل سرنوشت ام را با فروم‌نویسی و گپ
با فرهیختگان هتا اندکی بلاپوشانم, پس کارِ من بمانند بیماری خواهد ماند که بجای درمان و چاره‌جوییِ سردرد اش, به خوردن آرامبخش روی میاورد.

درد در نزد یک خردگَـر بهترین دوست و والاترین یار است.

پس در پاسخ به اینکه شما از دیدگاه فلسفی چرا نباید کارهایی که بهتان خوشی میدهد را بکنید, شاید چون نباید بهتان خوشی بدهند و
شاید چون دردی که در نیانجامیدن اینکارها پدیدار* میشود همان نِشالی[sup][7][/sup] است که باید به آن گوش فراداده و رویکرد اتان را بدگرانید[sup][3][/sup].

اگر سرتان درد میکرد, آرامبخش نخورید, گرچه در آغاز نمیدانید چرا می‌دردد, ولی با یادآوریِ پیوسته‌یِ درد, به یاد خواهید داشت که جویایِ چاره باشید.








* کازینسکی بزیبایی هر چه بیشتر فرایند را در کتاب خود توضیح داده است. جامعه‌ای را بیانگارید که از شما رفتار ویژ‌ه‌ و فرمانبُردارانه‌ای میخواهد که
پیروی از همه‌یِ ضابطه‌ها و بایدها و نبایدهای آن شما را کم کم ولی پیوسته افسرده و خسته از زندگی میکند. سپس این جامعه افسردگی شما را "بیماری" تشخیص داده و با برنامه‌هایِ
گسترده‌ و گوناگون و براه ابزارهایی از entertainment (فیلم و سریال و آهنگسازی, ...) گرفته تا روانکاوی و روانپزشکی (قرص) تا هتا آموزش خود-یاری (Self-help - WiKi) میکوشد این خستگی و افسردگی شما را زدوده و شما را یک شهروند خوب و سخن‌شنو نگه دارد.

اگر نیک بنگرید, امروز کار بجایی رسیده که همه‌یِ ما ته ذهنمان اینجور برداشت میکنیم که یک «آدم» به خودیِ خود هرگز خوشنود
نخواهد بود و همواره در زندگی چیزی بیشتر خواهد خواست[sup][8][/sup]; یا پذیرفته‌ایم که افسردگی و ملالت, بخشهایی نازدودنی و "طبیعی" از زندگی هستند.

کازینسکی با نگاهی واقع‌گرایانه همبود‌هایِ[sup][9][/sup] نخستینی[sup][4][/sup] را واکافته[sup][10][/sup] (اگر نوشته‌هایِ برخی از این anarcho primitivist‌ها را خوانده باشید, برایتان یک دورنمای پردیسنما از
گذشته آورده‌اند که نمیدانم زنامرد در برابری کامل یکدیگر و در هارمونی با طبیعت بخوشنودی[sup][11][/sup] می‌زیسته‌اند و برای خورد و خوراک نمیدانم یک ساعت در روز میرفته‌اند جنگل و از روی زمین میوه برداشته میخورده‌اند و ...)
و با برشمردن تک تک بدی‌ها (که بسیار اند) به خوبی‌هایِ آن نیز میپردازد و یکی از آنها که خود مرا نخستین بار شگفتزده کرد, دریافت همین بود که آدم همان جاندار فزونخواه و آزمندی و همیشه ناخرسندی نیست که امروزه به ما پذیرانده‌اند.





***




undead_knight نوشته: چیزی که مهربود عزیز در مورد پیامد و خطرات پیشرفت تکنولوژی گفت تقریبا بی کم و کاست درست هست ولی از دید من توجه به چند نکته لازم هست:
1-خطرات طبیعی که به خود بشر ارتباطی ندارند معمولا دست کم گرفته میشند.چه خطراتی که از جانب فضا هستند(از شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله دار گرفته تا پدیدار شدن یک سوپرنوا در فاصله خطرناک نسبت به زمین یا حتی تمدن های بیگانه خطرناک فضایی و...) و چه خطراتی که به خاطر شرایط جیولوژیکی خود زمین میتونند رخ بدند(ابرسونامی های جهانی،زلزله هایی در مقیاس بسیار بزرگ یا فوران های آتشفانی در مقیاس جهانی و...)هرچند تکنولوژی ما رو کم کم داره به جایی میبره که بسیاری از این خطرات رو رفع کنیم ولی تا آینده های دور ما در معرض تهدید همه جانبه و دائم این خطرات هستیم(و شماری از اینها همیشه میتونند نسل بشر رو تهدید بکنند) و متوجه نیستیم که تا چه اندازه خوش شانس هستیم که تا به حال رو زمین دووم آوردیم.

درود بر آرشِ[sup][12][/sup] کوشا!

این بخش یکم سخنان ات را پیشتر شنیده‌ایم آرش جان. از ترس نابودی یک شهابسنگ که شاید ٥٠ میلیون سال دیگر ما را نابود کند, بیایید تا دویست سال دیگر خود خود امان را نابود کنیم.




undead_knight نوشته: 2-دانش و آگاهی در مورد انسان و طبیعت ذاتا یک شمشیر دولبست و جنبه های مفید و خطرناک رو با هم داره و تکنولوژی به عنوان محصول این آگاهی هر دو جنبه رو تقویت میکنه.ترس از فناوری همونطور که داریوش عزیز به خوبی اشاره کرد ترس از ناشناخته هاست، اینکه "ما نمیدانیم چه میشود"یا اینکه با افزایش سودمندی های فناوری جنبه های خطرناکش هم قوی تر میشند به این معنا نیست که لزوما اینها باعث نابودی بشر میشند(هرچند من میپذیرم نابود کردن همیشه ساده تر ساختنه)در واقع در هر چیز جدید و نو میتونه خطرات زیادی نهفته باشه و اگر قرار باشه ما به خاطر این خطرات احتمالی از دانستن باز بمونیم حتی اولین قدم های بشر برای شناخت جهان اشتباه بوده! :)

بگوییم شما میخواهید یک کاسه آب را گرم کنید, بی اینکه آنرا بجوشانید. شما نمیدانید در چه بلندایی از زمین ایستاده‌اید و پس ناآگاه[sup][13][/sup] به نقطه‌یِ جوشش[sup][14][/sup] آب در چند سانتی‌گرادیِ آن هستید.
اگر شما آب را تا یک اندازه‌ای شانسی گرم کردید جوریکه که همه‌یِ نیاز اتان به آن را برآورده[sup][15][/sup] میکرد, آیا میتوانیم بگوییم "گام نخست" شما برای گرم کردن آب نادرست بوده؟

اگر پاسخ نه بود, پس میتوان دید که تکنولوژی نیز بسان جوشاندن آب, دارای روندی گسسته اس.,شما میتوانید با تکنولوژی همینجور
پیش رفته و سود بیشتری باندوزید (بی اینکه کار نادرستی هم کرده باشید), تا زمانیکه به آن آستانه‌‌‌‌ رسیده و تکنولوژی ناگهان شما را نابود سازد.

ما تنها در اینجا این «آستانه» را تعریف کردیم که همانا «دامنه‌یِ آسیبرسانی/آسیبزایی» یک تکنولوژی میباشد, که بآسانی اندازه‌پذیر است.

برای آنکه بهتر دریافت شود, اگر من (مهربد وارسته) تنها کسی بودم که میتوانستم به تکنولوژی راستا داده و پیش ببرم
اش, آنگاه شاید بی آنکه گند[sup][16][/sup] بزرگی بار آورم همه‌یِ وعده‌هایِ آن را جامه‌یِ عمل پوشانده و آدمی را به بالاترین تراز[sup][17][/sup] هستی و شکوفایی میبردم.

ولی از آنجاییکه تنها من آنجا نیستم و شما هم هستید و احمدی‌نژاد هم هست, پس ما نمیتوانیم هرگز در روند کنونی از یک ترازی از تکنولوژی فرارفته و نابود هم نشویم.

ما آدمها آزاد و خودمختار زاده میشویم. مغز‌هایِ ما جدا و خودآگاهی‌ امان گسسته از دیگران است; این خودآگاهی
گسسته به منش‌هایِ[sup][18][/sup] گوناگون میانجامد. یکی میشود ریچارد داوکینز, یکی میشود احمدی‌نژاد و این بدرستی همان چیزی است که ما «آزادی» مینامیم.

این آزادی در بستری شدنی است که هیچکدام از ما نتواند از یک اندازه‌ای توانمندتر از دیگران باشد, زیرا چنانکه در بالا هم اشاره کردیم, گوناگونی مردم به
گوناگونی رفتارها میرسد و گوناگونی رفتارها بی هیچ کم و کاستی به سوء استفاده از تکنولوژی خواهید انجامید. ما تنها زمانی در امنیت نسبی هستیم که هیچکس نتواند
از یک اندازه‌ای بیشتر ویرانگر باشد:


[عکس: 1.png]

[عکس: 2.png]

[عکس: 3.png]





undead_knight نوشته: 3-دیدگاه فلسفی ما به حیات و مخصوصا انسان هم اینجا مهمه.اینکه انسان ها چقدر در این جهان دووم میتونند بیارند برای ما مشخص نیست ولی اینکه در زمان نامعلومی(جتی مثلا برای یک هزار سال آینده) کل نسل بشر از میون بره مثلا به خاطر تکنولوژی دلیل برای بریدن از تکنولوژی و احساس یاس و ناامیدی نیست.شخصا هم متوجه نمیشم کسی که زندگی جاودان و پس از مرگ باور نداره و میدونه بعد از مرگش کاملا از بین میره،به سرنوشت انسان ها پس از مرگش برای اهمیت زیادی داشته باشه(البته باید بگم من به هیچ وجه خواستار نابودی انسان ها نیستم) چون اصولا کسی که مرده ادراکی نسبت به این جهان نداره.اگر این دیدگاه فردگرایانه رو هم کنار بزاریم باز حتی در خوشبینانه ترین سناریوها هم انسان ها تا ابد نمیتونند در جهان زندگی کنند و بلاخره نسل انسان نابود میشه،با این حال این دلیلی نمیشه که زندگی حاضر و موجودمون تحت تاثیر این آینده حتمی قرار بگیره:)

این سخن را از «آینده‌یِ جهان» به «آینده‌یِ یک شخص» میاوریم; هرکس میداند یک روزی خواهد مرد (نژاد بشر یک روزی شاید نابود شود), پس چرا سیگار نکشد؟ یا چرا رولت روسی بازی نکند؟





----
1. ^ far+hešt::Farhešt || فرهشت: تم; زمینه; موضوع; مضمون Dehxodâ theme
2. ^ Bihudan || بیهودن: باطل گفتن; یاوه خواندن Ϣiki-En, Dehxodâ to refute
3. ^ آ ب Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
4. ^ آ ب noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
5. ^ bar+in::Barin || برین: عالی; والا Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ excellent; superb; outstanding
6. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
7. ^ neš+âl+idan::Nešâlidan || نشالیدن: سیگنال دادن ⚕Heydari, Ϣiki-En to signalize
8. ^ Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
9. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
10. ^ vâ+kâftan::Vâkâftan || واکافتن: تجزیه و تحلیل کردن Ϣiki-En to analyze
11. ^ Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
12. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
13. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
14. ^ Jušidan || جوشیدن: تبخیر: دگرستن از ایستار آبسان به ایستار بادسان Ϣiki-En to boil
15. ^ bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
16. ^ Gen <— Gend || گن: جنس Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ genus; sex
17. ^ tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
18. ^ Maneš || منش: شخصیت; خوی و سرشت Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En character; nature

.Unexpected places give you unexpected returns
#48

Mehrbod نوشته: درود داریوش جان!

به یاد مزدک, بر پاد خواهش درونی ام! که این روزها بسی تن‌آسا شده و انگیزه‌یِ گفتمان ندارم, همراه با پوزش از دیرکرد میکوشم پاسخ درخوری بدهم.
درود مهربد جان؛خواهش می‌کنم؛
من نیز همچون شما به تن‌آساییِ کمابیش مفرط مبتلا شده‌ام، چنانکه فیلم و سریال و کتاب‌های آبکی و این‌چیزها مرا مشغول میکنند! اگر راهکاری برای رهایی از دستِ این تن‌آسایی یافتی، با من در میان بگذارE414

Mehrbod نوشته: راست اش پیش از نوشتن دوبار نوشته شما را خوانده و زیر و رو کردم, ولی باز نگرفتم که براستی دشواری یا فرهشت[1] چیزیکه میگویید چیست و چرا از رفتار من گلایه میکنید.
آه، مهربد جان، من که گلایه نمی‌کنم، و تنها قصد گفتگو ودانستن دارم که این‌هم سراسر به میلِ شما وابسته است! آنچه شما می‌کنید و تصمیم میگیرید سراسر به خودتان مربوط است و من تنها از جایگاهِ دوستی شاید در پاتوق دل‌تنگ‌تان شوم و یادی از شما بکنم وگرنه در جایگاهی نیستم که بخواهم از رفتارِ شما گلایه بکنم.


Mehrbod نوشته: اکنون شما هم میگویید من میدانم چرا تکنولوژی بده, ولی نمیدانم چرا خوشی بردن از اینترنت و پرداختن به خردگرایی (خردگرایی —> پیشرفت دانش و صنعت —> گسترش تکنولوژی) هم بده! ((:
راستش، پیامِ جک‌تان را که نگرفتم دقیقا، با این‌حال، روی این قسمت بیشتر سخن خواهم گفت. شما چگونه از خردگرایی و گستراندنِ آن به پیشرفتِ تکنولوژی و دانش و سپس به گسترشِ تکنولوژی میرسید؟ مشکل بیشتر روی همان قسمت اول است. خردگرایی و گسترشِ آن چه ارتباطی به پیشرفتِ تکنولوژی دارد؟ اگر بگوییم پرداختن و گسترشِ علم، به پیشرفت و گسترشِ تکنولوژی می‌انجامد، بله؛ که البته این هم تنها دلیل‌اش نمی‌تواند باشد، اما خردگرایی آیا نتیجه‌اش مشخص است؟ آیا شما تاملاتِ خود و جنابِ کازینسکی را از دایره‌ی خردگرایی بیرون میکنید؟ سخن آنکه خردگرایی دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر از علم دارد و اگرچه اشتراک‌هایی باهم دارند، اما الزاما رابطه‌ای مستقیم میان‌شان نیست. علاوه بر این، علم اگر نتایج‌اش میتواند منفی و زیانبار باشد، خردگرایی هرگز چنین نیست، چرا که تعریف‌اش به کلی با علم متفاوت است. اگر تا دیروز خردگرایی را به پیشرفتِ علم و تکنولوژی رای می‌داد، امروز می‌تواند چنین نباشد و نظرش کاملا مخالفش باشد.


Mehrbod نوشته: پیش از هر چیز من میاندیشم شما رویکرد من در رویاروی با دشواری‌ها را بگونه‌ای راهکار من گرفته‌اید, گرچه من بالا گفته ام که هیچ راهکاری ندارم.
خیر، میدانم رویکردِ شما راهکار نیست، برایم تنها پرسش این بود که در نبودِ راهکاری مشخص، چگونه می‌توان رویکردی را برگزید؟ به ویژه که شما از مدافعانِ فایده‌گرایی هستید، عملی که بی‌فایده است از نگاهِ شما چگونه قابلِ توجیه است؟ سخن این است: اگر من(یا هر کس دیگر) از (فرضا ) فروم‌نویسی صرفِ نظر کنم چه بدست می‌آورم؟ در یک کلمه، در مقایسه با میلیون‌ها نفر انسانی که این‌را همچنان ادامه می‌دهند، شاید یک میلیاردیم بیش از صفر ارزش داشته باشد آنچه بدست می‌آورم.(البته اینجا استفاده‌ی عقلانی و درست از فروم‌نویسی مدنظر من بود). حال اگر ادامه دهم چه زیان‌هایی می‌آفرینم؟ بازهم اگر پیش‌فرضِ استفاده‌ی خردگرایانه از فروم‌نویسی را درنظر داشته باشیم، تقریبا هیچ(البته اینجا نیز باید در نظر داشته باشیم که در حالِ حاضر استفاده از مظاهرِ تکنولوژی با گسترشِ تکنولوژی متفاوت است و ما فعلا ناچاریم در زندگیِ خود از آنها استفاده کنیم وگرنه که زندگی ما به کلی مختل خواهد شد). چه به دست می‌اوریم؟ گسترشِ خردگرایی (از جمله منطق، فلسفه، تاریخ، خرافه‌ستیزی...) می‌تواند دستاوردهایی بسیار ملموس‌تر داشته باشد. از جمله آنکه می‌تواند بسیاری را از دامانِ جهل و نادانی رهانیده و بستر را برای هتا اندیشیدن درباره‌ی راهکاری در برابر گسترشِ خطرناکِ تکنولوژی فراهم کند. اگر اینرا که می‌توانیم نکنیم، لشکر جهل و نادانی هر روز بیش از دیروز قوی‌تر شده و به پیش می‌تازد و جهان و انسانها را بیشتر در نابودی می‌کشاند و در نهایت اگر تکنولوژی ما را نابود نکند، آنها ما را نابود خواهند کرد! یعنی در واقع نفی گسترشِ خردگرایی در واقع تلویحا به معنای بی‌تفاوتی نسبت به گسترشِ جهل و نادانی‌ست!

جنبه‌ای دیگر را با این مثال در نظر بگیرید: فرض کنید قرار است سوار بر ماشینی شویم که خراب است و چندان به آن اعتمادی نیست و به وسیله‌ی آن از جاده‌ای خطرناک و پر از دره بگذریم! رویکردِ شما (نه راهکار) به مانندِ این است که فکر کنیم حتما به درونِ دره می‌افتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابراین بهتر است دیگر فکر و برنامه‌ای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!

برخلافِ کازینسکی، من تصور میکنم به جای بازگشت به دورانِ پیش از مدرنیته و قرونِ وسطا که نیازمند دگرگونیِ 180 درجه‌ای در تمامِ ابعادِ زندگیِ جوامعِ بشری است و تحققِ آن شاید تنها در رویا ممکن باشد، بهتر این است که در جهتِ آگاهی بیشتر، گسترشِ آزادی و خردگرایی و پرورشِ انسان‌های دانا بکوشیم تا آنجا که وجودِ این سلاح‌ها بی‌معنی شود. یعنی اگر تصور کنیم تا دویست سالِ آینده انسان به وسیله‌ی جنگ‌افزارها نابود نمی‌شود، برنامه‌ریزی برای هدفی چون خارج از دسترس کردنِ سلاح‌های خطرناک از انسان‌های خطرناک و همچنین زدایشِ تدریجیِ آنها، اگرچه همچنان ریسک بیشتری نسبت به راهکارِ کازینسکی دارد، اما قابلِ دستیابی و بکارگیری است. همین امروز هم نگرانی‌ها در این مورد میانِ جوامعِ بین‌المللی مشهود است؛ چنانکه مثلا آمریکا و روسیه پیمان‌نامه‌ای امضا کرده‌اند که سالانه تعدادی از بمب‌های هسته‌ای خود را از بین ببرند یا تمامِ کشورها برای جلوگیری ایران از دستیابی به بمبِ هسته‌ای متحد شده‌اند و پیمانِ منعِ گسترشِ سلاح‌های هسته‌ای تصویب می‌کنند. تصور کنید اگر چند کشور مصل ایران و کره شمالی و چندتای دیگر هم از این وضع خلاص شوند و از مخاطرات و تنش‌های بین‌المللی کاسته شود، آنگاه اوضاع می‌تواند امیدوارکننده‌تر باشد. این خیلی در دسترس‌تر، واقع‌بینانه‌تر و ساده‌تر از راهکارِ کازینسکی است که همچون رویای بازگشتِ جوجه به تخم‌مرغ می‌ماند.
Mehrbod نوشته: دیگر اینکه من نگرفتم شما چگونه از این سخن که «من فروم‌نویسی و گسترش خردگرایی را بیهوده[2]
و هتا زیانآور میدانم» به اینکه من گوشه‌گزین شده‌ام یا اینترنت نمیایم و یا در تنهایی به کنج عزلت فرورفته‌ام رسیده‌اید.
خیر، من این را نگفتم، گفتم شما از فروم‌نویسی و اینترنت کناره گرفته‌اید، وگرنه میدانستم و میدانم که شما به هیچ رو آدم گوشه‌گیر یا عزلت‌نشینی نیستید. اکنون می‌دانم که از اینترنت کناره نگرفته‌اید، تنها فروم‌نویسی را رها کرده‌اید و در دیگرِ موارد همان مهربدِ گذشته هستید!
اکنون من یک چیز را بگویم! اگر سخنانِ شما بپذیریم، من گمان میکنم استفاده و خرید ابزارهای تکنولوژیک (از رایانه و تلویزیون و اینترنت گرفته تا هتا لباس‌ها و لوازمِ خانگی) بیشتر از گسترشِ خردگرایی ضرر داشته باشند! گسترشِ خردگرایی، همانطور که گفتم، حداقل فوایدی دارد، اما خرید و استفاده از ابزارهای تکنولوژیک، باعث میشود هرچه بیشتر آب به آسیابِ شرکت‌های گستراننده‌ و سودجوی تکنولوژی می‌ریزد.

Mehrbod نوشته: در دنباله‌یِ سخن, دوباره به اینکه چرا اینترنت نیاییم (آیا من کسی را به اینترنت نیامدن خوانده‌ام؟) یا چرا گوشه‌گیر
شویم (من کسی را به عزلت‌نشینی نخوانده‌ام؟), یا چرا برخی کارهای دیگر نکنیم پرداخته و از من خواهان دلیل برای اینها شده‌اید!
من براستی از کجا بدانم شما داریوش جان برای چه از بیخ دفترچه میایید یا چرا از این کارها خوشی میبرید که بخواهم دلیل بیاورم که نکنید!!
تازه اگر نکنید, چه سودی دیگر هنگامیکه راهکارِ خوبی در دست نیست و هنوز جای اندیشه‌یِ بسیار در همه چیز میرود دارد؟ من من هستم و
راهکار و بی راهکار کار خود ام را میکنم, ولی چرا باید از دیگران بخواهم زمانیکه خود ام نمیدانم چه باید کرد, به دنبال من از رفتار ام پیروی کنند!؟
مهربدِ عزیز، من نگفتم شما کسی را دعوت به کناره‌گیزی از اینترنت یا عزلت‌نشینی کرده‌اید، تنها می‌خواستم بدانم این رویکرد تا چه اندازه قابلِ دفاع و عمومیت‌بخشی‌ست!

Mehrbod نوشته: برای من پیچیده‌تر از این نیست:

من خردگرایی را کار درستی میدانم —> گسترش خردگرایی به من خوشی میدهد —> فروم مینویسم.
من خردگرایی را بیهوده میابیم —> گسترش خردگرایی به من خوشی نمیدهد —> فروم نمینویسم.

به سخن کوتاه‌تر, من خوشیِ کار ام را زمانی میگیریم که آنرا درست بدانم. اگر چیزی نادرست باشد, من خوشیِ آنرا به درد می‌دگرانم[3] و کار خرددوستانه نیز همین است.

نمونه‌وار, به مازوخیست‌هایی بنگرید که از بُریدن خود اشان با کارد و تیغ خوشی میبرند; رفتار خرددوستانه اینجا زدایش این خوشی و آسیب نرساندن به خود است.
در موردِ نادرستی این رابطه پیش از این گفتم. بطور مثال فرض کنید شما می‌خواهید به جماعتی بفهمانید که پیشرفتِ تکنولوژی عامل نابودی ما خواهد شد (اگر جلوگیری از گسترشِ تکنولوژی را خردگرایانه بدانیم) و آنها اگر با اصولِ ابتدایی منطق و خردگرایی آشنا نباشند و تفکرِ انتقادی نداشته و اهلِ تعقل نباشند، هرگز نمی‌توانیم به آنها چیزی بفهمانیم! شما خودت اگر خردگرا نمی‌شدی و در دامانِ آخوند بزرگ میشدید، هرگز می‌توانستید روزی به این تفکرات برسید یا هتا بدان فکر کنید، آیا هرگز به افسانه بودنِ فایده‌مند بودنِ تکنولوژی هرگز فکر میکردید؟به دنبالِ راهکار بودن، پیشکش!

Mehrbod نوشته: داریوش نازنین, به مانند بالا, من هرگز کاری را نمیکنم چون خوشی‌آور است, کاری را میکنم که هوده‌مند و درست بیابم (و در کنار اش بیشتر زمانها خوشی نیز میبرم).

اینکه شما در کنار زندگی روزانه اتان از داشتن یک جمع فرهیخته در گوشه‌ای از اینترنت خوشی میبرید و با آمدن اینجا و اندکی
گپ زدن با این و آن احساس بهتری نسبت به زندگی اتان میابید و شاید جای کمبود برخی چیزها را نیز برایتان پر میکند, همگی چیزهایی درست و بجا هستند.

هر آینه اگر من بخواهم ترس و نگرانیِ بجایِ خود از آینده‌ و ناتوانی ام در کنترل سرنوشت ام را با فروم‌نویسی و گپ
با فرهیختگان هتا اندکی بلاپوشانم, پس کارِ من بمانند بیماری خواهد ماند که بجای درمان و چاره‌جوییِ سردرد اش, به خوردن آرامبخش روی میاورد.

درد در نزد یک خردگَـر بهترین دوست و والاترین یار است.

پس در پاسخ به اینکه شما از دیدگاه فلسفی چرا نباید کارهایی که بهتان خوشی میدهد را بکنید, شاید چون نباید بهتان خوشی بدهند و
شاید چون دردی که در نیانجامیدن اینکارها پدیدار* میشود همان نِشالی[7] است که باید به آن گوش فراداده و رویکرد اتان را بدگرانید[3].

اگر سرتان درد میکرد, آرامبخش نخورید, گرچه در آغاز نمیدانید چرا می‌دردد, ولی با یادآوریِ پیوسته‌یِ درد, به یاد خواهید داشت که جویایِ چاره باشید.
این سخن‌تان درست است و من قبولش میدارم.
اما قدری این وسعتِ هراسِ شما برایم قابلِ درک نیست. شاید به این دلیل است که نگاهِ ما متفاوت است و همچون آندد، جورِ دیگری مینگرم! از نگاهِ من خوشی‌ای که بی‌فایده و البته بی‌ضرر باشد، اگر در اولویت نباشد، اما همچنان خوشی است و من از آن‌هم بهره خواهم برد. سخن آنکه مگر شما از گوش دادن به موسیقی، فیلم دیدن، ورزش، کتابِ رمان خواندن و... چه فایده‌ای میبرید جز همان خوشی؟ البته من اینرا برای خودم گفتم، چرا که به قولِ شما از بودن در جمعِ فرهیختگان خوشی میبرم. برای شما ممکن است چنین نباشد!
مهربد جان، مشکل آنطور که شما تصویر میکنید، بسیار بنیادی‌تر و پیچیده‌تر از این حرفاست که بشود آنرا به سردردی تشبیه کرد که واکنشی‌ست بیولوژیک برای یک بیماری که باید به جای رفع سردرد، به درمانِ آن بیماری اندیشید. مگر حالِ زمین رو به سوی فاجعه ندارد؟ از آلودگیِ هوا و گرما بگیرید تا استخراج بی‌رویه و افسارگسیخته‌ی انرژی از زمین و گسترشِ شهرها، افزایشِ جمعیت و بیابان‌زایی و... چنانکه تمامِ کارشناسان متفق‌القول هستند که اگر همین روند ادامه پیدا کند، تا چند دهه دیگر زمین جایی برای زیستن نخواهد داشت! طنزِ داستان این است که تمامِ دولت‌ها هم این را قبول دارند اما آخرین بار، چندی پیش کشورهای صنعتی دورِ هم جمع شدند تا فکری در این مورد بکنند، اما در نهایت هیچ چیزی تصویب نشد! در موردِ تکنولوژی که همه‌ی جهان به آن به شدت خوشبین هستند و کسی هتا تصور هم نمی‌کند که روزی قرار باشد جلوی پیشرفت‌اش گرفته شود، بنابراین اگر هم راهکاری پیدا شود، تا آنجا که همه بخواهند آنرا به کار ببندند فاصله‌ای هزاران فرسخی هست! من تصور نمیکنم اصلا کاری برایش بتوان کرد.

کسشر هم تعاونی؟!
#49

Dariush نوشته: درود مهربد جان؛خواهش می‌کنم؛
من نیز همچون شما به تن‌آساییِ کمابیش مفرط مبتلا شده‌ام، چنانکه فیلم و سریال و کتاب‌های آبکی و این‌چیزها مرا مشغول میکنند! اگر راهکاری برای رهایی از دستِ این تن‌آسایی یافتی، با من در میان بگذار.

تنآسایی من در راستای گفتمان و گفتگو بود داریوش جان.

با این همه گرما هم کم تاثیر[sup][1][/sup] نیست و تنها راهکار من
جابه‌جایی شباروز است, شب‌ها هوا بسی خنک‌تر است و آسانتر میتوان به کارها رسیدگی کرد.

همچنین, جدا از سخنان دیگر, نمایار بسیار زیبا و انگیزاننده‌ای برای خود
گزیده‌اید! توضیح اش در جستار دیگر را نیز پیشتر خواندم و بسیار گیرا بود.



Dariush نوشته: راستش، پیامِ جک‌تان را که نگرفتم دقیقا، با این‌حال، روی این قسمت بیشتر سخن خواهم گفت. شما چگونه از خردگرایی و گستراندنِ آن به پیشرفتِ تکنولوژی و دانش و سپس به گسترشِ تکنولوژی میرسید؟ مشکل بیشتر روی همان قسمت اول است. خردگرایی و گسترشِ آن چه ارتباطی به پیشرفتِ تکنولوژی دارد؟ اگر بگوییم پرداختن و گسترشِ علم، به پیشرفت و گسترشِ تکنولوژی می‌انجامد، بله؛ که البته این هم تنها دلیل‌اش نمی‌تواند باشد، اما خردگرایی آیا نتیجه‌اش مشخص است؟ آیا شما تاملاتِ خود و جنابِ کازینسکی را از دایره‌ی خردگرایی بیرون میکنید؟ سخن آنکه خردگرایی دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر از علم دارد و اگرچه اشتراک‌هایی باهم دارند، اما الزاما رابطه‌ای مستقیم میان‌شان نیست. علاوه بر این، علم اگر نتایج‌اش میتواند منفی و زیانبار باشد، خردگرایی هرگز چنین نیست، چرا که تعریف‌اش به کلی با علم متفاوت است. اگر تا دیروز خردگرایی را به پیشرفتِ علم و تکنولوژی رای می‌داد، امروز می‌تواند چنین نباشد و نظرش کاملا مخالفش باشد.

خردگرایی یک ایدئولوژی است, شاید آنرا با خردورزی یکسان گرفته‌اید گرامی؟

دیدگاه من میشود آروین-خردگرا (Empiricist-Rationalist).

خردگراییِ تنها میگوید همه چیز باید با سنجه‌یِ خرد بررسی شود, هنگامیکه آروینخردگرایی (براه کاربرد همان خرد) میگوید که خِرد تنها — در عمل — بسنده نیست و باید از آموده‌ای[sup][2][/sup] از خرد و آروین[sup][3][/sup] بهره گرفت.

همینکه شما این اندازه میبینید میگویند تا بدی‌هایِ یک چیزی (در گفتمان ما: تکنولوژی) درنیامده, کاربرد آن اشکالی ندارد خودْ خردگرایی ناب است که به آن میتوان خردگرایی خام هم گفت: naïve rationalism




Dariush نوشته: خیر، میدانم رویکردِ شما راهکار نیست، برایم تنها پرسش این بود که در نبودِ راهکاری مشخص، چگونه می‌توان رویکردی را برگزید؟ به ویژه که شما از مدافعانِ فایده‌گرایی هستید، عملی که بی‌فایده است از نگاهِ شما چگونه قابلِ توجیه است؟ سخن این است: اگر من(یا هر کس دیگر) از (فرضا ) فروم‌نویسی صرفِ نظر کنم چه بدست می‌آورم؟ در یک کلمه، در مقایسه با میلیون‌ها نفر انسانی که این‌را همچنان ادامه می‌دهند، شاید یک میلیاردیم بیش از صفر ارزش داشته باشد آنچه بدست می‌آورم.(البته اینجا استفاده‌ی عقلانی و درست از فروم‌نویسی مدنظر من بود). حال اگر ادامه دهم چه زیان‌هایی می‌آفرینم؟ بازهم اگر پیش‌فرضِ استفاده‌ی خردگرایانه از فروم‌نویسی را درنظر داشته باشیم، تقریبا هیچ(البته اینجا نیز باید در نظر داشته باشیم که در حالِ حاضر استفاده از مظاهرِ تکنولوژی با گسترشِ تکنولوژی متفاوت است و ما فعلا ناچاریم در زندگیِ خود از آنها استفاده کنیم وگرنه که زندگی ما به کلی مختل خواهد شد). چه به دست می‌اوریم؟ گسترشِ خردگرایی (از جمله منطق، فلسفه، تاریخ، خرافه‌ستیزی...) می‌تواند دستاوردهایی بسیار ملموس‌تر داشته باشد. از جمله آنکه می‌تواند بسیاری را از دامانِ جهل و نادانی رهانیده و بستر را برای هتا اندیشیدن درباره‌ی راهکاری در برابر گسترشِ خطرناکِ تکنولوژی فراهم کند. اگر اینرا که می‌توانیم نکنیم، لشکر جهل و نادانی هر روز بیش از دیروز قوی‌تر شده و به پیش می‌تازد و جهان و انسانها را بیشتر در نابودی می‌کشاند و در نهایت اگر تکنولوژی ما را نابود نکند، آنها ما را نابود خواهند کرد! یعنی در واقع نفی گسترشِ خردگرایی در واقع تلویحا به معنای بی‌تفاوتی نسبت به گسترشِ جهل و نادانی‌ست!

بگذارید ساده‌تر کنیم, شما مگر نمیخواهید خوشی ببرید؟ من هم بمانند شما, میخواهم خوشی ببرم.
اکنون بیانگارید که من و شما, هر دو میپذیریم که:
١. تکنولوژی ما را تا چند دهه‌یِ آینده (احتمال بسیار بالا) نابود خواهد کرد.
٢. ما هیچ کاری (باز به احتمال بسیار بالا) نمیتوانیم در برابر آن بکنیم.

نگرش شما برای خوشی بردن این است که اکنون که کاری نمیتوانیم درباره‌ اش بکنیم, چرا درباره‌یِ نژادپرستی و نمیدانم خردگرایی و اسلام و.. کاری نکنیم؟ شاید هم شانس ما زد و این تکنولوژی و پیشرفت ما را نابود نکرد و شاید همین گسترش خردگرایی و ستیز با -ist‌هایِ دیگر دستمایه‌یِ پیروزی ما شد.

همین سخن را امیر گرامی نیز جایِ دیگر به من گفتند, اینکه نباید نگرشی در راستای «یا همه چیز یا هیچ چیز» داشته باشیم و سخنی در این مایه آوردند که بیاندیشیم هیچ آینده‌ای برای فرازیست[sup][4][/sup] بشریت نداریم و زمانی اندک هم در دست نیست, آیا ارزش اش را ندارد که در این زمان اندک, برای بالا بردن کیفیت زندگی دیگران هتا اگر یک اندکی هم که شده, هتا اگر میدانیم هیچ پایستگی هم نداشت, بکوشیم؟

در اینجا شاید حق با هر دوی شما باشد, به نگر من ولی بیشتر به خودفریبی میماند.




Dariush نوشته: جنبه‌ای دیگر را با این مثال در نظر بگیرید: فرض کنید قرار است سوار بر ماشینی شویم که خراب است و چندان به آن اعتمادی نیست و به وسیله‌ی آن از جاده‌ای خطرناک و پر از دره بگذریم! رویکردِ شما (نه راهکار) به مانندِ این است که فکر کنیم حتما به درونِ دره می‌افتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابراین بهتر است دیگر فکر و برنامه‌ای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!

بازی با واژگان داشتیم. ما درباره‌یِ "خطرناکی راه" نگفته‌ایم, درباره‌یِ "بدیهی" بودن پایان راه گفته‌ایم.
اینکه همه‌یِ ما یک روزی خواهیم مرد یک پیشبینی[sup][5][/sup] است, ولی میبینید که همیشه درست در میاید; جنس چیزیکه پیشدیده[sup][6][/sup] میشود از زمین تا آسمان میدگرد[sup][7][/sup].

هر آینه, ١٠٠% من هم بیلغزش نیستم و شاید پیشبینیِ من نادرست بوده باشد, که این دیگر به شما و خواننده است که با خواندن آنچه آورده‌ایم بسنجید[sup][8][/sup].

پس اکنون با واژه‌گزینی درست, گزاره‌یِ شما را بازمی‌نویسیم:
بیانگاریم میخواهیم سوار بر خودرویی شویم و از راهی برویم که پایان آن به یک دره میانجامد. رویکردِ شما مهربد (نه راهکار) به مانندِ این است که بیاندیشیم بیگمان به درونِ دره می‌افتیم و هیچ شانسی برای زنده ماندنِ ما نیست، بنابر[sup][9][/sup] این بهتر است دیگر فکر و برنامه‌ای برای پس از رسیدن به مقصد نکنیم!

آری, رویکرد من همین است. اگر میتوانستم از خودرو پیاده شده و میگذاشتم شما یا هر کس دیگری که دوست داشت این راه را برود با خوشنودی به درّه

افتاده و خود به زندگی ام میپرداختم, شوربختانه ولی, دره‌یِ شما سرنوشت مرا هم دربر دارد و راهی برای پیاده شدن از این خودروی بشریت نیست!






Dariush نوشته: برخلافِ کازینسکی، من تصور میکنم به جای بازگشت به دورانِ پیش از مدرنیته و قرونِ وسطا که نیازمند دگرگونیِ 180 درجه‌ای در تمامِ ابعادِ زندگیِ جوامعِ بشری است و تحققِ آن شاید تنها در رویا ممکن باشد، بهتر این است که در جهتِ آگاهی بیشتر، گسترشِ آزادی و خردگرایی و پرورشِ انسان‌های دانا بکوشیم تا آنجا که وجودِ این سلاح‌ها بی‌معنی شود. یعنی اگر تصور کنیم تا دویست سالِ آینده انسان به وسیله‌ی جنگ‌افزارها نابود نمی‌شود، برنامه‌ریزی برای هدفی چون خارج از دسترس کردنِ سلاح‌های خطرناک از انسان‌های خطرناک و همچنین زدایشِ تدریجیِ آنها، اگرچه همچنان ریسک بیشتری نسبت به راهکارِ کازینسکی دارد، اما قابلِ دستیابی و بکارگیری است. همین امروز هم نگرانی‌ها در این مورد میانِ جوامعِ بین‌المللی مشهود است؛ چنانکه مثلا آمریکا و روسیه پیمان‌نامه‌ای امضا کرده‌اند که سالانه تعدادی از بمب‌های هسته‌ای خود را از بین ببرند یا تمامِ کشورها برای جلوگیری ایران از دستیابی به بمبِ هسته‌ای متحد شده‌اند و پیمانِ منعِ گسترشِ سلاح‌های هسته‌ای تصویب می‌کنند. تصور کنید اگر چند کشور مصل ایران و کره شمالی و چندتای دیگر هم از این وضع خلاص شوند و از مخاطرات و تنش‌های بین‌المللی کاسته شود، آنگاه اوضاع می‌تواند امیدوارکننده‌تر باشد. این خیلی در دسترس‌تر، واقع‌بینانه‌تر و ساده‌تر از راهکارِ کازینسکی است که همچون رویای بازگشتِ جوجه به تخم‌مرغ می‌ماند.

بمب اتم یک تکنولوژی پیش پا افتاده و بسیار مرزمند است — کسی در زیرزمین خانه اش بمب اتم نمیسازد — و نزدیک به ١٠٠ سال از نوآوریِ[sup][10][/sup] آن نیز میگذرد و ما هنوز نتوانسته‌ایم آنرا کنترل کنیم.

اینکه شما میاندیشید میتوان بهمین شیوه و همین کُندی با تکنولوژی‌هایِ نوینتری مانند nanotech, AI و بسیاری دیگر رویارویی کرد هم یا از خوشباوری بیش از اندازه‌یِ شما (که بسیار فراگیر است), یا ناآگاهی[sup][11][/sup] اتان از چگونگی سازوکار این تکنولوژی‌ها میگوید (کمتر فراگیر).

راهکار کازینسکی نیز شدنی است, زیرا ما در جهانی هستیم که شکنندگی آن رو به فزونی است (زیرِ نام چیزی به نام globalization). اگر از پنداره‌هایِ[sup][12][/sup] واکاویِ راژمان[sup][13][/sup] (System Analysis) آگاه باشید و نگرشی هم به جستار «پادشکنندگی[sup][14][/sup]» من انداخته باشید, میتوانید دریابید که شکنندگی‌ای که درباره‌یِ آن میسخنیم چیست و چرا میتواند و بسیار میشاید[sup][15][/sup] که انقلاب و برگشت به دوران نخستینی[sup][16][/sup] به یاریِ آن کار کند و شدنی باشد.

برای من هر آینه چنین راهکاری به هیچ روی خواستنی نبوده و نیست, که
میتواند نمایانگر[sup][17][/sup] گونه‌ای اعتیاد و وابستگی خود من به تکنولوژی باشد.

هر آینه, این سخن هم شایان ذکر است که کازینسکی در جایِ دیگر از اینکه یک انقلاب در جایگاه
یک "تیپا" به سیستم که میتواند آنرا راستادهی کند و سر جای خود بنشاند نیز میگوید. ما پیشتر دیده‌ایم که اگر ناخوشنودی[sup][18][/sup] مردم
از یک آستانه‌ای فزونی گیرد, سیستم همبودین[sup][19][/sup] و تکنولوژیک بفراخور در برابر آن کوتاه آمده و رویکرد خود را میدگراند[sup][20][/sup]; زیرا تکنولوژی از خود انگیزه یا هدف پنهانی ندارد و بمانند هر سیستم دیگری, در برابر کنش می‌واکنشد.




Dariush نوشته: اکنون من یک چیز را بگویم! اگر سخنانِ شما بپذیریم، من گمان میکنم استفاده و خرید ابزارهای تکنولوژیک (از رایانه و تلویزیون و اینترنت گرفته تا هتا لباس‌ها و لوازمِ خانگی) بیشتر از گسترشِ خردگرایی ضرر داشته باشند! گسترشِ خردگرایی، همانطور که گفتم، حداقل فوایدی دارد، اما خرید و استفاده از ابزارهای تکنولوژیک، باعث میشود هرچه بیشتر آب به آسیابِ شرکت‌های گستراننده‌ و سودجوی تکنولوژی می‌ریزد.

این کارها به بازیِ بچه‌ها میمانند داریوش جان,
اینکه شما فروم بیایید, نیایید. اینکه سوار خودرو شوید, نشوید و .. هیچکدام هیچ مهندی‌ای[sup][21][/sup] ندارند.

مشکل تکنولوژی:
١. آزمندی مردم نیست.
٢. بد بودن کمپانی‌ها نیست.
٣. گسارندگی روزافزون نیست.
٤. بددلیِ برخی از مردم نیست.
٥. ...

مشکل تکنولوژی خود سیستم تکنولوژیک است که دربرگیرنده‌یِ همه‌یِ اینها میشود
و اگر تک تک اینها را هم از آن زدودیم, همچنان مشکلهای آن پابرجا خواهند ماند.

هتا سرشت تکنولوژی هم به خودی خود بد نیست. سیستم تکنولوژیک هم از خود خواست[sup][22][/sup] و انگیزه‌ای[sup][23][/sup] ندارد و در پیِ نابودی ما نیست.

هر تکنولوژیِ نوینی نیز یک گرهی از دشواری‌های ما را میگُشاید و در جایگاه خود سودمند و خواستنی است.

چیزیکه ولی بسیاری نمیتوانند دریابند, این است که یک فرایند میتاوند در هر گام خود سودمند باشد, ولی به فرجامی[sup][24][/sup] بسیار ناخواستنی و زیانمند بانجامد.

پنداره‌ای[sup][12][/sup] مانند «ابرسازواره[sup][25][/sup]» نیز برای بسیاری از مردم مردم نادریافتنی است; چنین چیزهایی در روند فرگشت[sup][26][/sup] نبوده‌اند.

نمونه‌وار همه‌یِ ما میدانیم که یک سوپرمارکت کوچک (خواربارفروشی سر کوچه) بسیار انسانی‌تر و دوستانه‌تر از یک سوپرمارکت بزرگ و بی در و پیگر
بوده و رفتار میکند, زیرا یکی با پیوندهایی در ترازِ[sup][27][/sup] آدمی مانند «دوستی», «آشنایی» و هتا «نسیه دادن» سر و کار دارد, دیگری, گرچه از
همان آدمها ساخته شده, ولی از روی "بزرگی" و اندازه‌یِ خود, به چیز دیگری دگرسته[sup][7][/sup] است: همانند آبی که تا ١٠٠° تنها می‌گرمد, ولی با گذر از این آستانه‌یِ ویژه میجوشد[sup][28][/sup] و چهره‌یِ دیگری میابد (مهاد فرابرنهادگی - Supervenience Principle)



Dariush نوشته: در موردِ نادرستی این رابطه پیش از این گفتم. بطور مثال فرض کنید شما می‌خواهید به جماعتی بفهمانید که پیشرفتِ تکنولوژی عامل نابودی ما خواهد شد (اگر جلوگیری از گسترشِ تکنولوژی را خردگرایانه بدانیم) و آنها اگر با اصولِ ابتدایی منطق و خردگرایی آشنا نباشند و تفکرِ انتقادی نداشته و اهلِ تعقل نباشند، هرگز نمی‌توانیم به آنها چیزی بفهمانیم! شما خودت اگر خردگرا نمی‌شدی و در دامانِ آخوند بزرگ میشدید، هرگز می‌توانستید روزی به این تفکرات برسید یا هتا بدان فکر کنید، آیا هرگز به افسانه بودنِ فایده‌مند بودنِ تکنولوژی هرگز فکر میکردید؟به دنبالِ راهکار بودن، پیشکش!

نخست اینکه خیر, من آنچه میدانم را وامدار خردگرایی نیستم, وامدار خرد هستم.

دو اینکه شما اکنون همه‌یِ آنچه گفتم را دریافتید, اکنون به کجا رسیدیم یا چه دگرسانی‌ای[sup][29][/sup] در چه چیزی رخ داد دوست گرامی؟

گفتیم که تنها راهکارِ دردست برگشت به زندگی نخستینی[sup][16][/sup] است. زمانیکه خودِ
من چنین چیزی را نمیخواهم, پس چه یک تن, چه یک میلیارد تن همه‌یِ سخن مرا دریافتند, چه سود؟




Dariush نوشته: این سخن‌تان درست است و من قبولش میدارم.
اما قدری این وسعتِ هراسِ شما برایم قابلِ درک نیست. شاید به این دلیل است که نگاهِ ما متفاوت است و همچون آندد، جورِ دیگری مینگرم! از نگاهِ من خوشی‌ای که بی‌فایده و البته بی‌ضرر باشد، اگر در اولویت نباشد، اما همچنان خوشی است و من از آن‌هم بهره خواهم برد. سخن آنکه مگر شما از گوش دادن به موسیقی، فیلم دیدن، ورزش، کتابِ رمان خواندن و... چه فایده‌ای میبرید جز همان خوشی؟ البته من اینرا برای خودم گفتم، چرا که به قولِ شما از بودن در جمعِ فرهیختگان خوشی میبرم. برای شما ممکن است چنین نباشد!
مهربد جان، مشکل آنطور که شما تصویر میکنید، بسیار بنیادی‌تر و پیچیده‌تر از این حرفاست که بشود آنرا به سردردی تشبیه کرد که واکنشی‌ست بیولوژیک برای یک بیماری که باید به جای رفع سردرد، به درمانِ آن بیماری اندیشید. مگر حالِ زمین رو به سوی فاجعه ندارد؟ از آلودگیِ هوا و گرما بگیرید تا استخراج بی‌رویه و افسارگسیخته‌ی انرژی از زمین و گسترشِ شهرها، افزایشِ جمعیت و بیابان‌زایی و... چنانکه تمامِ کارشناسان متفق‌القول هستند که اگر همین روند ادامه پیدا کند، تا چند دهه دیگر زمین جایی برای زیستن نخواهد داشت! طنزِ داستان این است که تمامِ دولت‌ها هم این را قبول دارند اما آخرین بار، چندی پیش کشورهای صنعتی دورِ هم جمع شدند تا فکری در این مورد بکنند، اما در نهایت هیچ چیزی تصویب نشد! در موردِ تکنولوژی که همه‌ی جهان به آن به شدت خوشبین هستند و کسی هتا تصور هم نمی‌کند که روزی قرار باشد جلوی پیشرفت‌اش گرفته شود، بنابراین اگر هم راهکاری پیدا شود، تا آنجا که همه بخواهند آنرا به کار ببندند فاصله‌ای هزاران فرسخی هست! من تصور نمیکنم اصلا کاری برایش بتوان کرد.

کازینسکی کتاب و manifest داد زیرا راهکار و دورنمایی داشت. من [هنوز؟] نه راهکاری دارم نه manifest‌ای و
نه راهکار وی برای ام [هنوز؟] پذیرفتنی است, پس اینکه کسی سخن مرا بپذیرد و نپذیرد نیز دگرسانی‌ای[sup][29][/sup] در چیزی نخواهد داد.

همراه با آن, با دانش به آنچه میدانم, آنچه به شما امروز خوشی میدهد به من دیگر نمیدهد.


همچنین به نگر ام برای دریافت درستِ جستار باید همان کتاب‌ها را بخوانید, چون نمونه‌یِ همین
چیزی که از آلودگی زیستبوم و ... آورده‌اید خود در راستای سخن آورده شده ما میرفت, نه بیرون از آن.





پ.ن.
بد نیست این را هم بگویم که کسی اینجا با تکنولوژی بد نیست (هتا کازینسکی); دشواری با «کاربرد تکنولوژی» است: ناتوانی «سرشتین» ما در کنترل تکنولوژی.

در این گفتگو من تنها از یک نمونه‌یِ بسیار ساده در ترازی[sup][27][/sup] که برای خواننده‌یِ هام[sup][30][/sup] دریافتنی باشد نام بردم که همان نابودی بدست تکنولوژی‌ بود. ولی فرهشت[sup][31][/sup] سخن بسیار فراتر از
اینها میرود و ما با آینده‌هایی روبرو هستیم که نابودی گرچه پُرگرایند‌ترین اشان, ولی تنها یکی از آنهاست. بردگی بدست تکنولوژی, از دست رفتنِ همه‌یِ ویژگی‌هایِ انسانی‌امان بدست تکنولوژی و بسیاری دیگر.






----
1. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
2. ^ â+mudan::Âmudan || آمودن: ترکیب کردن to combine zusammensetzen
3. ^ Ârvin || آروین: تجربه Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ experience
4. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
5. ^ piš+bin+i::Pišbini || پیشبینی: prediction
6. ^ piš+didan::Pišdidan || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En to predict
7. ^ آ ب Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
8. ^ sanj+idan::Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
9. ^ Abridan || ابریدن: تصعید: دگرستن از ایستار یخسان به ایستار بادسان Ϣiki-En to sublimate
10. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
11. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
12. ^ آ ب pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
13. ^ râž+mân::Râžmân || راژمان: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
14. ^ Pâdšekanandegi || پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد Ϣiki-En antifragility
15. ^ šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to may
16. ^ آ ب noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
17. ^ nemâyân+gar::Nemâyângar || نمایانگر: شاخص Ϣiki-En indicator
18. ^ Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
19. ^ ham+bud+in::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
20. ^ Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
21. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
22. ^ Xwâst || خواست: اراده Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Dehxodâ will Wille
23. ^ an+gix+tan::Angixtan || انگیختن: به جنبش افتادن; تحریک شدن MacKenzie, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to be stimulated stimuliert werden
24. ^ Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
25. ^ abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
26. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
27. ^ آ ب tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
28. ^ Jušidan || جوشیدن: تبخیر: دگرستن از ایستار آبسان به ایستار بادسان Ϣiki-En to boil
29. ^ آ ب digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
30. ^ Hâm || هام: عام general
31. ^ far+hešt::Farhešt || فرهشت: تم; زمینه; موضوع; مضمون Dehxodâ theme

.Unexpected places give you unexpected returns
#50

Mehrbod نوشته: تا ١٠٠ سال دیگه

تکنولوژی هم گرایند[sup][aname=rpaede8][[/aname][anchor=paede8]1][/anchor][/sup] خوبی داره دیگه آدمی نگذاشته باشه

یا هتا زودتر, با تکینگی[sup][aname=rpa79d4][[/aname][anchor=pa79d4]2][/anchor][/sup]

Anarchy نوشته: mehrbod jan

baz tavahom zadi

ya roman elmi takhayoli khundi :D

Mehrbod نوشته: به اسپاگتی گناه من نیست کسی اندازه‌یِ من باهوش نیست

Anarchy نوشته: baba joon

ma che kari az dastemoon bar miad

bezar nabood she

man ke age dastam miomad

khodam kolan hayat ro az rooye koreye zamin mahv mikardam

Mehrbod نوشته: خب از دیدگاه تو برای مرگ هم کاری از دستت بر نمیاد

ولی نمیبینم سرگرم کشتن خودت باشی!

دانش ≠ راهکار

Anarchy نوشته: khob?

manam nagoftam raahkare

Mehrbod نوشته: میگی تخیلی حرف میزنی!

Anarchy نوشته: migam yani kasi nemidoone chi mishe

Mehrbod نوشته: من هم گفتم, دانشِ و دریافت من بخوبی میگه که تخیلی نیست, بیراهه‌یِ راهکار چیه این میان؟

یعنی تو نمیدونی ١٠٠ سال دیگه میمیری!؟

Anarchy نوشته: chera

ama nemidunam hame mikhan bemiran ya na

Mehrbod نوشته: پس چجور این یکیو کسی نمیدونه, ولی اون یکی کسی میدونه؟

چجوری میتونی بگی که دریافت اینکه تکنولوژی ما رو نابود میکنه, از همان جنسی که میدانیم پیری[sup][aname=rpab2e8][[/aname][anchor=pab2e8]3][/anchor][/sup] ما را نابود میکنه نیست؟

Anarchy نوشته: man 100 sal ro goftam

Mehrbod نوشته: همه روشنه نمیخوان بمیرن, نمونه اش خود من

من هم گفتم در ١٠٠ سال بگرایند[sup][aname=rpadf87][[/aname][anchor=padf87]4][/anchor][/sup] بسیار بالا هیچ آدمی نمیمونه

Anarchy نوشته: koli factore nashenakhte shayad varede bazi beshe

ki midoone?

Mehrbod نوشته: دستکم یکی از دورنماها که تکینگی یا singularity باشد تو چشم اندازه

گرایند که فاکتور نیست, روشنه ١٠٠% تو هم نمیدونی خواهی مرد یا یا نه

اصلا نمیدونی فردا خورشید هم در میاد یا نه

Anarchy نوشته: gerayand factor nis... taghire masire technology factor has

Mehrbod نوشته: تکنولوژی که اراده نداره

مردم هم ١٠٠% هرگز یکجور رفتار نخواهند کرد

پس؟

Anarchy نوشته: technology dar daste hame ke nist

Mehrbod نوشته: دانشِ تکنولوژی در دستِ همه هست

هتا در دستِ اندک شماری هم باشه, باز اون اندک شمار رو نمیشه پیشبینی[sup][aname=rpaabfe][[/aname][anchor=paabfe]5][/anchor][/sup] کرد

در حقیقت از آنجاییکه ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم, پس میتوانیم پیشبینی کنیم که در نبود پیشبینی‌پذیری همه‌یِ امکانها خواهند بود

و بیشتر امکانها, بمانند بیشتر جهش‌هایِ[sup][aname=rpa48b8][[/aname][anchor=pa48b8]6][/anchor][/sup] ژنتیکی, مرگ آورند

Anarchy نوشته: na dige...bakhshe akharo delkhah natije gerefti

Mehrbod نوشته: بیشتر امکانها میگی مرگ‌آور نیستند؟

نمونه میزنم, تو که از نانوتکنولوژی سر در میاری, بگیم فردا میتونی با نانوتکنولوژی کار کنی و یاخته‌هایِ[sup][aname=rpa0192][[/aname][anchor=pa0192]7][/anchor][/sup] پیکرتو بدلخواه بدگرانی[sup][aname=rpaf21d][[/aname][anchor=paf21d]8][/anchor][/sup]

بیشتر کارهایی که میتونی باهاش بکنی زیانمنده یا سودمند؟

Anarchy نوشته: be spaghetti nemidunam...farda shayad kahta bishtar bashe ama har chi jelotar beram ehtemale inke soodmand bashe bishtar mishe

Mehrbod نوشته: نه دیگه, تو داری خودتو پیشبینی میکنی!

:)))

نانوتکنولوژی رو بده دست هزار تن

سپس پیش ببین که چی میشه!

دوباره بیشتر کن, بده دست یک میلیون تن

Anarchy نوشته: khob to rahkari ham dari baraye in?

Mehrbod نوشته: you're almost definitely going to be destroyed

دانش ≠ راهکار

یه راهکار اون مزداهیک‌دانه داده بود که کار میکنه

اونهم اینه که همه‌یِ تکنولوژی‌هایِ گسترده رو نابود کنیم و برگریم به میانسدگان

که شوربختانه برای من تنها یک ارزش شاید از مرگ خواستنی‌تر باشه

*ارزن

Anarchy نوشته: pas hichi nemimune ?

Mehrbod نوشته: hmm

شاید باشه, هیچکس اینجا سر قطعیت سخن نمیگه

ما روی ٩٩.٩٩٩٩% یا همچو چیزی هستیم

یه ریخت‌هایِ ویژه ولی بسیار کمگرایندی هستند

برای نمونه, همین تکینگی[sup][aname=rpae87d][[/aname][anchor=pa79d4]2][/anchor][/sup]

Singularity Summit

همه نوشتارهای اینجارو من خوندم این چند گاهه

Anarchy نوشته: hala ba in dide jadidet zendegi ro chetori mibini mehrbod?

Mehrbod نوشته: اینها روی Friendly AI کار میکنن

زندگی رو خواستنی‌تر از همیشه

Anarchy نوشته: chetor?

Mehrbod نوشته: ولی هتا سخن بنیادگذار همین سایت رو هم بخونی تنت میلرزه

Anarchy نوشته: khob omido angizat kam nashode?

Mehrbod نوشته: امید و انگیزه‌یِ تو از اینکه میدونی میمیری کمه؟

Anarchy نوشته: gaahi ar

Mehrbod نوشته: نه, برای من هر دم رو باارزش‌تر میکنه

خیام‌وار باید بنگری

بنیادگذار همین انجمن تکینگی خودش اونجا میگه که تنها کسیه که شاید در جهان

براستی روی Friendly AI کار میکنه

و اینکه دیگران چگونه یک مشت آدم بی مسئولیت هستند, بی کوچکترین توان دریافتی از اینکه با چی دارن بازی میکنن

اینجا یک race خوب داریم, اگه این دوستمون بتونه برای نمونه پیروز بشه, شاید نژاد بشر بجا بمونه (با اینکه نگره[sup][aname=rpa72c6][[/aname][anchor=pae87d]9][/anchor][/sup] هاشون بسختی روی مرزِ نابودی یا فرازیست[sup][aname=rpafe31][[/aname][anchor=pa72c6]10][/anchor][/sup] آدمی‌اند)

ولی تنها این دوستمون نیست, هزاران و در سالهای آینده شاید سدها هزار کمپانی گوناگون همزمان بیان توی کار

و بیشترشون کودنن

بنیادگذار این یکی در اندازه‌یِ یک نابغه است, ولی دیگران, نه

Anarchy نوشته: ki has hala?

Mehrbod نوشته: eliezer yudkowsky

Singularity Summit

این نوشتارشو باید بخونی تا بگیری داستان از بیخ چیه:

http://intelligence.org/files/CEV.pdf

Coherent Extrapolated Volition

Anarchy نوشته: bayad vaght bezaramo bekhunam

ama felan zendegi ramaghi baram nazashte

Mehrbod نوشته: تاکنون که جز این برای تو یادمه نبوده (:

Anarchy نوشته: khob dige che mishe kard

age varede in reshteye lanaatie ma mishod

mifahmidi chi migam

kole zendegito sarf mikoni saresh

va man alan fahmidam

mikham kami moghavemat konam

Mehrbod نوشته: برای چی حالا این رشته رو خوندی؟

Anarchy نوشته: baraye chi?

baraye inke nafahmidam

=))

Mehrbod نوشته: hmm

Anarchy نوشته: chun entekhabe man nabood

elghaaye mohit bood

Mehrbod نوشته: Volition میدونی یعنی چی؟

Anarchy نوشته: na

Mehrbod نوشته: من بهت پیشنهاد میکنم پس این نوشتار بالارو بخونی

volition ترزبانی[sup][aname=rpa30c5][[/aname][anchor=pafe31]11][/anchor][/sup] که من شاید بکنم میشه "دلخواست[sup][aname=rpa8d5a][[/aname][anchor=pa30c5]12][/anchor][/sup]" یا "دلخواه"

بخش نخست نوشتار فلسفیه بیشتر

برای همین رشته ات که گفتی

پیشبینیِ دلخواستِ تو یک فرایند بسیار دشوارتر از اونیه که میاندیشی, هتا برای خودت

بهش اینجوری بنگر, تو زمانی هستی که میخواهی رشته‌یِ دانشگاهیگتو بگزینی در زندگی

اینجا تو در حقیقت داری "دلخواست" آینده‌یِ خودتو پیشمیبینی

یعنی میگی, "اگر من این رشته رو بخومی, چند سال دیگر از گزینش ام شاد خواهد بود, پس دلخواست برونیافته[sup][aname=rpae3d5][[/aname][anchor=pa8d5a]13][/anchor][/sup] (extrapolated) من در آینده‌یِ نه چندان دور با خواندن این رشته می‌همخواند[sup][aname=rpa61ec][[/aname][anchor=pae3d5]14][/anchor][/sup]"

به سخن کوتاهتر, زمانیکه رشتتو گزیدی

دلخواست خودتو برون‌یابانده‌ای

و این در حقیقت بزرگترین مشکل Friendly AI هم هست

زیرا همانجور که تو امروز شاید ببینی چیزیکه برونیافته بودی و میاندیشیدی شادت ات کنه در زندگی اونی که میخواستی نبوده

هیچ راهی برای برنامه‌ریز FIA نیست که همینو برای بشریت بکنه

Coherent یا "چسبیده" در اینجا به دلخواست برونیافته‌یِ همه‌یِ مردمان زنده‌ای[sup][aname=rpa1069][[/aname][anchor=pa61ec]15][/anchor][/sup] میگه که در یک پهنه‌ای[sup][aname=rpa5de6][[/aname][anchor=pa1069]16][/anchor][/sup] بیشتر از همه چسبیده باشند.

پس چیزیکو تو نمیتونی هتا برای خودت ببرونیابی, برونیابیش برای بشریت نزدیک به ناممکنه

Anarchy نوشته: ؟

Mehrbod نوشته: Coherent Extrapolated Volition = دلخواست برونیافته‌یِ چسبیده

Friendly AI در تکینگی[sup][aname=rpaf1ef][[/aname][anchor=pa79d4]2][/anchor][/sup] (singularity) بسادگی ساخت ماشینیه که میتواند یک ماشین اندکی بهتر از خود اش را خود اش بسازد

زمانیکه به این نقطه رسیدیم, در کمتر از آنی[sup][aname=rpa0785][[/aname][anchor=pa5de6]17][/anchor][/sup] که بتوانی بیاندیشی ماشین نه چندان هوشمند ما با بازسازیِ خودش به باهوشترین باشنده‌یِ[sup][aname=rpadd99][[/aname][anchor=paf1ef]18][/anchor][/sup] جهان میدگرد[sup][aname=rpa19c2][[/aname][anchor=pa0785]19][/anchor][/sup]

Friendly AI اینجا میخواد ترتیب این فرایندو جوری بوده که این بگیم هوشواره[sup][aname=rpa98d6][[/aname][anchor=padd99]20][/anchor][/sup], برای آدمی سودمند باشه

* جوری بده

از پیچیدگی تکنیکال داستان که بگذریم

نکته اینه که چجوری اصلا بگیم چی برای بشریت خوبه چی نه؟

اینجا ما یک دشواری "برونیابی دلخواست[sup][aname=rpaf364][[/aname][anchor=pa30c5]12][/anchor][/sup]" رو داریم

مانند هم گزینش رشته خودت, تو نمیدونی آیا براستی خواندن این رشته امروز ١٠ سال آینده مایه‌یِ خوشنودیت میشه

چجوری میخوای همینکارو برای بشریت! بکنی؟

کی میگه چی خوبه؟ کی ارزش‌ها رو تعریف میکنه؟

Eliezer اینجا دوتا کار کرده

که دیگر حسش نیست خودت باید بخونی

ولی رویهم بگفت خودش, روش کار باید جوری باشه که اگه القاعده هم این هوشواره رو ساخت, باز هم به فرجام[sup][aname=rpa0040][[/aname][anchor=pa19c2]21][/anchor][/sup] دلخواستنی همه‌یِ ما برسه.

which once again, nobody knows what it is

eof





----
[aname=paede8]1[/aname]. [anchor=rpaede8]^[/anchor] ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
[aname=pa79d4]2[/aname]. ^ [anchor=rpa79d4]آ[/anchor] [anchor=rpae87d]ب[/anchor] [anchor=rpaf1ef]پ[/anchor] tak+in+eg+i::Takinegi || تکینگی: نقطه‌یِ تکین Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ singularity
[aname=pab2e8]3[/aname]. [anchor=rpab2e8]^[/anchor] Piridan || پیریدن: پیر شدن; سالخوردن Ϣiki-En to age
[aname=padf87]4[/aname]. [anchor=rpadf87]^[/anchor] be+gerâyand::Begerâyand || بگرایند: احتمالا Ϣiki-En, Ϣiki-En likely; probably
[aname=paabfe]5[/aname]. [anchor=rpaabfe]^[/anchor] piš+bin+i::Pišbini || پیشبینی: prediction
[aname=pa48b8]6[/aname]. [anchor=rpa48b8]^[/anchor] jah+eš+idan::Jahešidan || جهشیدن: جهش یافتن Ϣiki-En to mutate
[aname=pa0192]7[/aname]. [anchor=rpa0192]^[/anchor] Yâxte || یاخته: سلول Ϣiki-En cell
[aname=paf21d]8[/aname]. [anchor=rpaf21d]^[/anchor] Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
[aname=pae87d]9[/aname]. [anchor=rpa72c6]^[/anchor] negar+e::Negare || نگره: فرضیه Ϣiki-En theory
[aname=pa72c6]10[/aname]. [anchor=rpafe31]^[/anchor] farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
[aname=pafe31]11[/aname]. [anchor=rpa30c5]^[/anchor] tar+zabânidan::Tarzabânidan <— Tarzabândan || ترزبانیدن: ترجمه کردن to translate
[aname=pa30c5]12[/aname]. ^ [anchor=rpa8d5a]آ[/anchor] [anchor=rpaf364]ب[/anchor] del+xwâst::Delxwâst || دلخواست: محبوب Ϣiki-En favorite
[aname=pa8d5a]13[/aname]. [anchor=rpae3d5]^[/anchor] borun+yâftan::Borunyâftan || برونیافتن: برآوردنِ بلنجِ یک برآیه بیرون از گستره‌یِ بلنج‌هایِ شناخته شده ⚕Heydari, Ϣiki-En to extrapolate
[aname=pae3d5]14[/aname]. [anchor=rpa61ec]^[/anchor] ham+xwânidan::Hamxwânidan <— Hamxwândan || همخوانیدن: همخوانی کردن Ϣiki-En to match
[aname=pa61ec]15[/aname]. [anchor=rpa1069]^[/anchor] Zandidan || زندیدن: توضیح دادن MacKenzie, Ϣiki-En to explain
[aname=pa1069]16[/aname]. [anchor=rpa5de6]^[/anchor] pahn+e::Pahne || پهنه: مساحت Ϣiki-En area
[aname=pa5de6]17[/aname]. [anchor=rpa0785]^[/anchor] Ânidan || آنیدن: آوردن; رهبری کردن MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Dehxodâ to bring; to lead
[aname=paf1ef]18[/aname]. [anchor=rpadd99]^[/anchor] baš+ande::Bâšande || باشنده: موجود being
[aname=pa0785]19[/aname]. [anchor=rpa19c2]^[/anchor] Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
[aname=padd99]20[/aname]. [anchor=rpa98d6]^[/anchor] huš+vâr+e::Hušvâre || هوشواره: هوش مصنوعی Ϣiki-En artificial intelligence Künstliche Intelligenz
[aname=pa19c2]21[/aname]. [anchor=rpa0040]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending

.Unexpected places give you unexpected returns
موضوع بسته شده


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: