07-05-2013, 08:43 AM
برای اینکه در مورد تصادف بحث کنیم اول باید سر معنای تصادف اتفاق نظر وجود داشته باشه.خب فکر میکنم ساده ترین تعریف ممکن این میتونه باشه که تصادف رو چیزی بدونیم که فاقد یک علت خوداگاه هست،چرا؟به این دلیل که محدود کردن بیش از حد تعریف یعنی چیزی که فاقد علت هست ما رو به نمونه های محدودی میرسونه که تازه سر اونها هم اختلاف نظر هست و این محدود کردن تعریف باعث میشه که عملا واژه تصادف بی معنا بشه!بنابراین برای تفاوت قائل شدن بین چیزی که تصادفی هست و نیست وجود یا عدم وجود یک علت خودآگاه میتونه معیار خوبی باشه،چون اگر زنجیره ای از چیزها رخ بدند ولی علت خودآگاهی در کار نباشه میشه همه اینها رو تصادفی دونست.
پس با این تعریف تکرار یا عدم تکرار یا حتی داشتن دوره و پریود هم به معنای تصادفی نبودن نیست، برای نمونه اگر به احتمال رو یا پشت اومدن سکه نگاه کنیم میبینیم که هر دو طرف شانس یکسانی دارند و در بی نهایت هم رو یا پشت اومدن دارای یک سیکل قابل پیشبینی هست ولی ما نمیتونیم مدعی بشیم که این رو یا پشت اومدن تصادفی نیست.
پس با این تعریف تکرار یا عدم تکرار یا حتی داشتن دوره و پریود هم به معنای تصادفی نبودن نیست، برای نمونه اگر به احتمال رو یا پشت اومدن سکه نگاه کنیم میبینیم که هر دو طرف شانس یکسانی دارند و در بی نهایت هم رو یا پشت اومدن دارای یک سیکل قابل پیشبینی هست ولی ما نمیتونیم مدعی بشیم که این رو یا پشت اومدن تصادفی نیست.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-